یوسف
[سُ] (اِخ) ابن یحیی بن یوسف اندلسی مغامی ازدی، مکنی به ابوعمر. از ذریهء ابوهریره دانشمند و فقیه مالکی از مردم مغام طلیطله است. در قرطبه پرورش یافت و مدتی در مصر اقامت گزید و به مکه و صنعا سفر کرد و در آن دو جا به تدریس پرداخت. و...
یوسف
[سُ] (اِخ) ابن یحیی شلجی. محدث است. از ابوعلی حسن بن سلیمان بن محمد بلخی روایت کرده و احمدبن عبدالله از وی روایت دارد. (از تاج العروس).
یوسف
[سُ] (اِخ) ابن یحیی قرشی بویطی، مکنی به ابویعقوب. دوست امام شافعی و واسطه العقد شافعیان بود و پس از مرگ امام شافعی در درس و فتوا دادن جای او را گرفت. او از مردم بویط مصر بود و در قضیهء مخلوق بودن قرآن در عهد الواثق دست بسته بر...
یوسف
[سُ] (اِخ) ابن یعقوب. از انبیای معروف بنی اسرائیل و یکی از دوازده فرزند یعقوب پیغمبر بود و حسن او شهرت جهانگیر داشت. به عزیزی مصر رسید. داستان او چنین است که شبی در خواب دید که خورشید و ماه و یازده ستاره پیش پایش سر نهاده اند. رؤیای خویش...
یوسف
[سُ] (اِخ) ابن یعقوب بن ابراهیم البغوی، مکنی به ابویعقوب. فقیه و محدث است. حاکم و محمد بن نجید والد عبدالملک و عبدالصمد از اهل بغ از وی روایت کرده اند. (از تاج العروس).
یوسف
[سُ] (اِخ) ابن یعقوب بن اسماعیل بن حمادبن زیدبن درهم ازدی بصری بغدادی، مکنی به ابومحمد. از حافظان حدیث بود و کتابی در این علم دارد که «السنن» نامیده می شود. ثقه و نیکوکار بود. در سال 276 ه . ق. به قضای بصره و واسط رسید و قضای قسمت...
یوسف
[سُ] (اِخ) ابن یعقوب بن عبدالحق مرینی، سلطان ناصرلدین الله، مکنی به ابویعقوب. از پادشاهان دولت مرینی در مغرب اقصی بود. به سال 685 ه . ق. پس از وفات پدر مردم بدو بیعت کردند. ابتدا در جزیره الخضراء بود. پس به فاس مهاجرت کرد. با دشمنان و مدعیان داخلی...
یوسف
[سُ] (اِخ) ابن یعقوب بن محمد بن علی شیبانی دمشقی، مکنی به ابوالفتح و ملقب به جمال الدین و معروف به ابن المجاور. مورخ و عالم حدیث و کاتب بود. در سال 601 ه . ق. در دمشق به دنیا آمد. کتاب «تاریخ المستبصر» از اوست. او غیر از ابن...
یوسف
[سُ] (اِخ) ابن یعقوب کنانی، ملقب به حنونه. از عیسی بن حماد زغبه روایت کرده است. (از تاج العروس).
یوسف
[سُ] (اِخ) ابن یعقوب وائلی. از فقهای شیعه و از مردم نجف بود. کتاب «اصول الفقه» در دو جلد از آثار اوست. یوسف به سال 1340 ه . ق. درگذشته است. (از اعلام زرکلی).
یوسف
[سُ] (اِخ) ابن یوسف بن سلامه بن ابراهیم بن موسی هاشمی عباسی موصلی، ملقب به محیی الدین و مکنی به ابوالمحاسن و معروف به ابن زیلاق. شاعری نغزگوی و دانشمند و کاتب بود. در حملهء مغول به سال 660 ه . ق. در موصل کشته شد. ابن شاکر در کتاب...
یوسف
[سُ] (اِخ) ابن یوسف. پسر ابوعبدالله یوسف و یکی از ملوک بنی احمر است که در غرناطه حکمرانی داشته اند. چون پدرش به سال 799 ه . ق. درگذشت برادر کوچکش محمد به مسند حکمرانی نشست و وی را در قلعه ای محبوس کرد ولی سرانجام در سال 811 به...
یوسف
[سُ] (اِخ) ابن یوسف حلبی محلی شافعی، ملقب به جمال الدین و معروف به کلارجی. دانشمند نجوم و در اصل از حلب بود. وی در المحله مصر متولد شد. به یمن سفر کرد و به خدمت امام ابوالعباس «المنصور» پیوست و «کتاب التقویم» را به سال 1145 ه . ق....
یوسف
[سُ] (اِخ) ابوالحجاج. یکی از ملوک بنی احمر که در غرناطه حکمرانی داشته اند. در تاریخ 733 ه . ق. به حکومت رسید و بنای نیمه تمام و قصر معروف «الحمراء» را به اتمام رسانید. و امور عدلیه را منظم ساخت و 22 سال حکمرانی نمود. تا در سال 755...
یوسف
[سُ] (اِخ) ابوعبدالله. یکی از ملوک بنی احمر که در غرناطه فرمانفرمایی داشته اند. در تاریخ 794 ه . ق. به جای محمد خامس بر تخت سلطنت نشست و پیمان صلح و مسالمت با پادشاه قستیله را محترم شمرد و به اصلاح امور کشور و ترقی و تعالی آن پرداخت،...
یوسف
[سُ] (اِخ) المستنجدباللهبن محمد (المقتفی)بن المستظهر. خلیفهء عباسی. رجوع به مستنجدبالله شود.
یوسف
[سُ] (اِخ) المستنصر. پادشاه پنجم از ملوک موحدین که در مغرب حکمرانی داشتند، پسر و جانشین محمد الناصر بود. در تاریخ 610 ه . ق. در 16سالگی جانشین پدر شد. طالب هوا و هوس بود. زمام امور کشور را به دست ابن جامع حاجب خود و چند تن از مشایخ...
یوسف
[سُ] (اِخ) یا امیر یوسف اصم استرابادی شاعر. عزیز مصر والانژادی است. از اشعار اوست:
عطار که هست دلبر عشوه گران
جان برد لبش از کف صاحب نظران
هر کیسه که در دکان او حلقه زده
چون دیدهء ماست بر جمالش نگران.
(از صبح گلشن ص616).
یوسف
[سُ] (اِخ) اندکانی. از مطربان به نام عهد سلطان بایسنقر (799-837 ه . ق.) بود. سلطان ابراهیم بن شاهرخ از شیراز چند نوبت او را از برادر خود بایسنقر طلب کرد و او نپذیرفت و سرانجام صدهزار دینار نقد فرستاد و بایسنقر بیت زیر را جواب برادر فرستاد:
ما یوسف خود...
یوسف
[سُ] (اِخ) بدیعی دمشقی. او شاعر و ادیب بود. در دمشق به دنیا آمد و پرورش یافت و در حلب مسکن گزید و شهرت یافت. و در روم (ترکیه) درگذشت (سال 1073 ه . ق.). از آثار اوست: 1- الصبح المنبی عن حیثیه المتنبی. 2- هبه الایام فیما یتعلق بأبی...