یوسف آباد خالصه وسط

[سِ لِ صَ وَ سَ] (اِخ) دهی است از دهستان بهنام وسط بخش ورامین شهرستان تهران، واقع در 6هزارگزی باختر ورامین، سر راه ماشین رو فرعی ایجدون، با 266 تن سکنه. آب آن از قنات و راه آن ماشین رو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج1).


یوسف آباد قوام بزرگ

[سِ قَ بُ زُ](اِخ) دهی است از بخش شهریار شهرستان تهران، واقع در 14هزارگزی باختر شهریار، سر راه شوسهء فرعی علیشاه عوض به شهرآباد، با 147 تن سکنه. آب آن از قنات و رود کرج است. مزرعهء گامیش خانه جزء این ده می باشد. راه آن ماشین رو است. (از...


یوسف امری

[سُ اَ] (اِخ) یکی از مشاهیر شعرای ایران است. در زمان شاهرخ میرزا و پسرش بایسنقر می زیسته و قصائد بسیار در مدح ایشان سروده است. (از قاموس الاعلام ترکی).


یوسف برهان

[سُ بُ] (اِخ) یکی از شاعران ایران و از خویشاوندان احمد جامی بود. در فن موسیقی مهارت تمام داشت و اکثر اشعار خود را با آهنگ موسیقی تطبیق می کرد. دولتشاه صاحب تذکرهء معروف فن موسیقی را از این شاعر آموخته است.


یوسفجرد

[سِ جِ] (اِخ) دهی است از دهستان فعله کری بخش سنقر کلیایی شهرستان کرمانشاه، واقع در 22000گزی شمال خاوری سنقر و 1000گزی جنوب راه فرعی سنقر به خسروآباد، با 450 تن سکنه. آب آن از رودخانهء دره چرملهء خسروآباد است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج5).


یوسف خالدی

[سُ لِ] (اِخ) ابن حجاج محمد بن سیدعلی خالدی، معروف به یوسف ضیاء. رجوع به یوسف ضیا پاشا شود.


یوسف خان

[سِ] (اِخ) دهی است از دهستان مزرج بخش حومهء شهرستان قوچان، واقع در 5000گزی شمال خاوری قوچان و 4000گزی خاور شوسهء عمومی قوچان به باجگیران، با 529 تن سکنه. آب آن از رود اترک و راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج9).


یوسف داود

[سُ وو] (اِخ) ملقب به اقلیمیس (1245-1307 ه . ق.). ابن داودبن بهنام. دانشمند و عالم به زبان و ادب عرب و تاریخ قدیم و اصلش سریانی و متولد عمادیهء موصل بود. در موصل و لبنان و سپس در رومه تحصیل علم کرد. در سال 1855 م. به موصل برگشت...


یوسف دریان

[سُ دَرْ] (اِخ) ابن بطرس بن خوری انطون دریان. دانشمندی یهودی و از رجال کنیسهء مارونیهء لبنان بود. معلومات و رهبانیت را آموخت و سپس به بیروت رفت و در قاهره به سال 1338 ه . ق. درگذشت. او را آثاری است که از آن جمله است: 1- نبذه فی...


یوسف ده

[سِ دِهْ] (اِخ) دهی است از دهستان رودبنهء بخش مرکزی شهرستان لاهیجان، واقع در 14000گزی شمال خاوری لاهیجان و 2900گزی رودبنه، با 389 تن سکنه. آب آن از حشمت رود از سفیدرود. راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج2).


یوسف رضا

[سِ رِ] (اِخ) دهی است از دهستان بهنام سوختهء بخش ورامین شهرستان تهران، واقع در 5هزارگزی شمال خاور ورامین و 40هزارگزی شمالی راه آهن، با 156 تن سکنه. آب آن از قنات سعدآباد و راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج1).


یوسفستان

[سُ فِ] (اِ مرکب) جایی که در آن یوسف ها (زیبارویان) باشند. مولوی این ترکیب را در بیت زیر آورده است و از آن محلی پر از یوسف یعنی پر از زیبارویی و جمال و به عبارت بهتر سرزمینی حسن خیز اراده کرده است :
یوسفی جستم لطیف و سیمتن
یوسفستانی بدیدم...


یوسف شاه

[سُ] (اِخ) نام اتابک پنجم از اتابکان بزرگ لر و جانشین پدرش شمس الدین آلب آرغون بود، ولی چون جان ابقاخان را از یک خطر نجات داده بود نتوانست از التزام دربار وی خودداری کند و کشور موروث خود را با یک نایب الحکومه اداره می نمود. بعدها با آغاز...


یوسف شاه پوربی

[سُ] (اِخ) یکی از ملوک بنگاله بود و در سال 887 ه . ق. جانشین پدرش باربک شاه شد و 8 سال حکومت کرد.


یوسف عادلشاه

[سُ دِ] (اِخ) مؤسس دولت عادلشاهان که در شهر بیجاپور هندوستان حکمرانی داشتند و اصلاً به نام عادلخان یکی از رجال معروف محمدشاه بهمنی حکمران دکن بود و در زمان سلطان محمود ثانی جانشین وی به زحمت سمت والیگری بیجاپور را به دست آورد و در همانجا به سال 895...


یوسف عامری

[سُ فِ مِ] (اِخ) کلامش سحر سامری است. رباعی زیر از اوست:
در کوی خرابات چه درویش و چه شاه
در راه یگانگی، چه طاعت، چه گناه
بر کنگرهء عرش، چه خورشید، چه ماه
رخسار قلندری، چه روشن، چه سیاه.
(از فرهنگ سخنوران) (از صبح گلشن ص617).


یوسف کشمیری

[سُ فِ کَ / کِ] (اِخ)درویش یوسف. از شاعران قرن یازدهم بود و در سلاسل معانی و الفاظش، پای فکر و نظر زنجیری. او راست:
دلم به حلقهء لعل تو مایل افتاده ست
چه آتش است که در خانهء دل افتاده ست.
(از صبح گلشن ص617) (از فرهنگ سخنوران).
و رجوع به فرهنگ سخنوران...


یوسف کندی

[سِ کَ] (اِخ) دهی است از دهستان شهر ویران بخش حومهء شهرستان مهاباد، واقع در 6هزارگزی شمال مهاباد، با 315 تن سکنه. آب آن از رودخانهء مهاباد و راه آن شوسه است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج4).


یوسف کندی

[سِ کَ] (اِخ) دهی است از دهستان آجرلوی بخش مرکزی شهرستان مراغه، واقع در 36هزارگزی جنوب خاوری مراغه، با 120 تن سکنه. آب آن از رود آجرلو و راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج4).


یوسف گلی

[سِ گُ] (اِخ) دهی است از دهستان کلاس بخش سردشت شهرستان مهاباد، واقع در 12هزارگزی خاوری سردشت، با 187 تن سکنه. آب آن از رودخانهء زاب کوچک و راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج4).



ایران من

به امید روزی که هیچ شعری از جنگ نگوید.

قافیه‌یاب برای اندروید

با خرید نسخه اندرویدی قافیه‌یاب از فروشگاه‌های زیر از این پروژه حمایت کنید:

 قافیه‌یاب اندرویدی هم‌صدا

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید
نرم‌افزار فرهنگ عروضی

فرهنگ عروضی هم‌صدا برای اندروید

فرهنگ لغت جامع عروض و قافیه با قابلیت وزن یابی.

گنجور

گنجور مجموعه‌ای ارزشمند از سروده‌ها و سخن‌رانی‌های شاعران پارسی‌گوی است که به صورت رایگان در اختیار همگان قرار گرفته است. برای مشاهده وب‌سایت گنجور اینجا کلیک کنید.

دریای سخن

نرم‌افزار دریای سخن کتابخانه‌ای بزرگ و ارزشمند از اشعار و سخنان شاعران گرانقدر ادب فارسی است که به حضور دوستداران شعر و ادب تقدیم می‌داریم.