وکزی

[وَ کَ زا] (ع ص) (ناقه...) شتر کوتاه بالا. (از اقرب الموارد).


وکس

[وَ] (ع اِ) منزل ماه که در آن کسوف پذیرد و گرفته شود. (منتهی الارب) (اقرب الموارد) (آنندراج). آنجا که ماه بگیرد در آن. (مهذب الاسماء). || بقیهء فساد زخم. (منتهی الارب) (آنندراج). || زیان. (مهذب الاسماء). نقصان و زیان. (غیاث اللغات) (لطایف اللغات). || (مص) کم کردن. || کم...


وکسیل

[وَ] (روسی، اِ) واکسیل. قیطانهای به هم بافته شده به الوان مختلف که صاحب منصبان نظامی و آجودانهای لشکری از شانهء چپ خویش حلقه وار آویزند.


وکظ

[وَ] (ع مص) دور کردن و راندن. رجوع به وکز شود. || دوام ورزیدن بر امری. (منتهی الارب) (آنندراج) (اقرب الموارد).


وکع

[وَ] (ع مص) مشت بر بینی کسی زدن. (منتهی الارب) (آنندراج). || گزیدن مار و کژدم. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد) (تاج المصادر بیهقی) (آنندراج). || فرونشستن ماکیان جهت گشنی کردن. (منتهی الارب) (آنندراج). || از درد افتادن شتر. || سرزنش نمودن کسی را به کاری. (منتهی الارب) (از اقرب...


وکع

[وَ کَ] (ع مص) میل داشتن سینهء قدم به طرف انگشت خنصر. (از اقرب الموارد). و این حالت بیشتر در کنیزکانی دیده می شود که کار زیاد می کنند. (ناظم الاطباء).


وکعاء

[وَ] (ع ص) مؤنث اوکع. زنی که انگشت ابهام پایش بر سبابه برنشسته باشد. || زن دراز. (منتهی الارب) (آنندراج). || زن فرومایهء گول. || زن دردگین. (منتهی الارب) (اقرب الموارد) (آنندراج).


وکف

[وَ] (ع مص) چکیدن سقف خانه و جز آن از باران یعنی دروه(1) کردن. (منتهی الارب) (اقرب الموارد) (آنندراج). || اندک اندک چکیدن و جاری شدن. (از اقرب الموارد). || جاری ساختن چشم اشک را و ابر باران را. (از اقرب الموارد) (منتهی الارب). || (اِ) گستردنی ادیم. (منتهی الارب)...


وکف

[وَ کَ] (ع مص) خمیدن و میل کردن. || ستم کردن. (منتهی الارب) (اقرب الموارد). || عیبناک شدن. || بزه مند گردیدن. (منتهی الارب). گناه کردن. (اقرب الموارد). || سست گشتن. (منتهی الارب).


وکف

[وَ کَ] (ع اِ) فساد. بزه. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد). تباهی. (منتهی الارب). || عیب. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد) (آنندراج). || کرانهء کوه. (منتهی الارب). دامنهء کوه. (اقرب الموارد). || خوی و عرق. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد) (آنندراج). || فرود زمین درشت سنگ ناک. (منتهی الارب) (آنندراج)....


وکف

[وُ کُ] (ع اِ) جِ وکاف. (اقرب الموارد). رجوع به وکاف شود.


وکفان

[وَ کَ] (ع مص) چکیدن سقف خانه و جز آن از باران. (اقرب الموارد). || روان گردیدن اشک و مانند آن اندک اندک.


وکک

[وَ کَ] (علامت اختصاری) رمز است «و کذلک را».


وکل

[وَ] (ع مص) تکیه نمودن بر کسی و اعتراف کردن به عجز خود. (اقرب الموارد) (آنندراج) (منتهی الارب). || کار به دیگری واگذاشتن و سپردن. || سست گردیدن ستور. (منتهی الارب) (اقرب الموارد) (آنندراج).


وکل

[وَ کَ] (ع ص) (رجل...) مرد عاجز که کار خود را به دیگری سپارد و بر وی تکیه نماید. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد) (آنندراج).


وکلا

[وُ کَ] (از ع، اِ) وکلاء. رجوع به وکلاء شود.


وکلاء

[وُ کَ] (ع اِ) جِ وکیل. (منتهی الارب) (اقرب الموارد) (آنندراج). رجوع به وکیل شود.


وکله

[وُ کَ لَ] (ع ص) (رجل...) مرد عاجز که کار خود را به دیگری سپارد و بر وی تکیه کند. وَکَل. (منتهی الارب) (اقرب الموارد): رجل وکله نکله؛ مردی که کاری با مردمان گذارد از عجز. (مهذب الاسماء).


وکم

[وَ] (ع مص) سپرده شدن زیر پای و خورده شدن. (آنندراج) (منتهی الارب) (اقرب الموارد). و فعل آن به طور مجهول استعمال شود. (منتهی الارب) (اقرب الموارد). || به سختی راندن کسی را. (اقرب الموارد) (آنندراج). || اندوه مند گردانیدن. (منتهی الارب) (اقرب الموارد). || شکستن. || خوار کردن چیزی...


وکم

[وَ کَ] (ع مص) اندوهگین گردیدن. (منتهی الارب) (از آنندراج).



با مهر شما، راه هموارتر می‌شود

 

اگر قافیه‌ها بر دل‌ات نشسته‌اند و نغمۀ این ابزار، لبخند به لبت نشانده... بدان که این تلاش، بی‌هیچ چشم‌داشتی رقم خورده؛ اما نسیم حمایت تو، ادامۀ راه را برای ما هموارتر خواهد کرد.

حمایت از ما

قافیه‌یاب برای اندروید

با خرید نسخه اندرویدی قافیه‌یاب از کافه‌بازار یا مایکت از این پروژه ادبی حمایت کنید.

خرید از بازار خرید از مایکت

ربات تلگرامی قافیه‌یاب

ربات قافیه‌یاب هم‌صدا، ابزاری کاربردی، رایگان و سریع در زمینه ادبیات فارسی برای جستجوی قافیه در تلگرام.

مشاهده ربات

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید
نرم‌افزار فرهنگ عروضی

فرهنگ عروضی هم‌صدا برای اندروید

فرهنگ لغت جامع عروض و قافیه با قابلیت وزن یابی.

گنجور

گنجور مجموعه‌ای ارزشمند از سروده‌ها و سخن‌رانی‌های شاعران پارسی‌گوی است که به صورت رایگان در اختیار همگان قرار گرفته است. برای مشاهده وب‌سایت گنجور اینجا کلیک کنید.

دریای سخن

نرم‌افزار دریای سخن کتابخانه‌ای بزرگ و ارزشمند از اشعار و سخنان شاعران گرانقدر ادب فارسی است که به حضور دوستداران شعر و ادب تقدیم می‌داریم.