وکع
[وَ] (ع مص) مشت بر بینی کسی زدن. (منتهی الارب) (آنندراج). || گزیدن مار و کژدم. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد) (تاج المصادر بیهقی) (آنندراج). || فرونشستن ماکیان جهت گشنی کردن. (منتهی الارب) (آنندراج). || از درد افتادن شتر. || سرزنش نمودن کسی را به کاری. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد) (آنندراج). || به دست زدن پستان را وقت مکیدن. (منتهی الارب) (اقرب الموارد). || شکستن. (اقرب الموارد): وکع انفه؛ کسره. (از اقرب الموارد) (آنندراج). || انگشت ابهام پای بر سبابه نشستن چندانکه بیخش مانند گرهی بیرون برجسته باشد. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد) (آنندراج).
درگاه به پرداخت ملت برای ووکامرس
اتصال فروشگاه شما به شبکه به پرداخت ملت برای پرداخت آنلاین سریع و مطمئن با تمامی کارتهای عضو شتاب
مشاهده جزئیات محصول