وعول

[وُ] (ع اِ) جِ وعل. بزهای کوهی. || مهتران و شریفان. (منتهی الارب) (اقرب الموارد). مردمان محتشم. (مهذب الاسماء). و در حدیث آمده: یظهر النحوت علی الوعول؛ ای یغلب الضعفاء الاقویاء. (منتهی الارب).


وعی

[وَعْیْ] (ع اِ) ریم و زردآب. (منتهی الارب) (آنندراج). چرک و ریم و زردآب. (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد). || خروش و فریاد یا به خصوص بانگ سگ. (منتهی الارب) (آنندراج) (اقرب الموارد). || چاره. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد): ما له عنه وعی؛ ای بد. (منتهی الارب).


وعی

[وَعْیْ] (ع مص) نگاه داشتن. (اقرب الموارد) (تاج المصادر بیهقی) (منتهی الارب) (آنندراج). || یاد گرفتن. (ترجمان علامهء جرجانی) (منتهی الارب) (آنندراج). || گرد کردن. || به شدن استخوان شکسته بر کجی. || ریم کردن جراحت. || گرد آمدن ریم. (منتهی الارب) (آنندراج) (اقرب الموارد). || آواز و فریاد کردن....


وعی

[وَ عا] (ع اِ) وَعْی. خروش و فریاد یا به خصوص بانگ سگ. (اقرب الموارد) (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء).


وعی

[وَ عا] (ع مص) وَعْی. آواز و فریاد کردن. (منتهی الارب).


وعی

[وَ عی ی] (ع ص) فرس وعی؛ اسب درشت اندام سخت. (منتهی الارب) (آنندراج). || حافظ زیرک و دانا. (از اقرب الموارد).


وعیب

[وَ] (ع ص) (بیت...) خانهء فراخ. || جاء الفرس برکض و عیب؛ به نهایت کوشش دوید. (اقرب الموارد) (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء).


وعید

[وَ] (ع اِ) وعدهء بد. مقابل وعده که نوید و مژده و وعدهء خوب است. (اقرب الموارد) (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) :
ز توحید و قرآن و وعد و وعید
ز تأیید و از رسمهای جدید.فردوسی.
این همه آمد شد و وعد و وعید
ازبرای امتحان خواهد بُدَن.عطار.
چو عاصی ترش کرده روی از وعید
چو...


وعید

[وَ] (ع مص) بیم کردن. (منتهی الارب) (آنندراج) (غیاث اللغات). تهدید. (اقرب الموارد). || وعدهء بد کردن. (از اقرب الموارد).


وعیر

[وَ] (ع ص) دشوار. (منتهی الارب) (اقرب الموارد). سخت و صعب و دشوار. (ناظم الاطباء).


وعیق

[وَ] (ع اِ) وُعاق. آواز که از شکم ستور آید وقت رفتن. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب) (آنندراج). آواز شکم اسب. (مهذب الاسماء). || (مص) آواز کردن شکم اسب وقت راه رفتن. (ناظم الاطباء). شنیده شدن آواز از شکم اسب به هنگام راه رفتن. (اقرب الموارد). و رجوع به وعنق شود.


وغ

[وَ] (اِ صوت) آوای سگ. حکایت یک بار آوای سگ. رجوع به وغ وغ شود.


وغا

[وَ] (ع اِ) کارزار. (مهذب الاسماء). کارزار و جنگ. (ناظم الاطباء). جنگ و شور و غوغا و به کسر واو خطاست. (غیاث اللغات) (آنندراج). وغی :
ای دریغ آن حر هنگام سخا حاتم فش
ای دریغ آن گو هنگام وغا سام گراه.رودکی.
گرچه حریفی تو به جنگ ملوک
ورچه تو را پیشه همیشه وغاست.فرخی.
درون...


وغاب

[وِ] (ع اِ) جِ وَغب (منتهی الارب) (اقرب الموارد)، به معنی جوال. (آنندراج). اوغاب. رجوع به وغب شود. || جِ وغبه. (ناظم الاطباء). رجوع به وغبه شود.


وغادت

[وَ دَ] (ع مص) وغاده. سخت ناکس شدن. (تاج المصادر بیهقی).


وغاده

[وَ دَ] (ع مص) سست خرد و فرومایه بودن. (اقرب الموارد). || سخت ناکس شدن. (تاج المصادر بیهقی). وغادت.


وغب

[وَ] (ع اِ) جوال. (منتهی الارب) (آنندراج). || رخت ردی و هیچکاره. (منتهی الارب) (آنندراج) (اقرب الموارد). || (ص) گول. (منتهی الارب) (آنندراج). احمق. (اقرب الموارد). || سست اندام. (منتهی الارب) (آنندراج). || ناکس و فرومایه. (منتهی الارب) (آنندراج) (اقرب الموارد). || شتر سطبر توانا. (منتهی الارب) (آنندراج) (از اقرب...


وغبه

[وَ بَ] (ع ص) مؤنث وَغب. (منتهی الارب). رجوع به وغب شود.


وغبه

[وَ غَ بَ] (ع ص) گول. (منتهی الارب) (آنندراج). احمق. (اقرب الموارد).


وغد

[وَ] (ع ص) سست خرد و گول. (اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). || ناکس. فرومایه. (غیاث اللغات) (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد). || (اِ) کودک. (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد). || خدمتگزار قوم. (اقرب الموارد). || کمینه. (غیاث اللغات). || بنده. (ناظم الاطباء). نوکر و خدمتگزار و آنکه به خوراک شکم خدمت میکند....



با مهر شما، راه هموارتر می‌شود

 

اگر قافیه‌ها بر دل‌ات نشسته‌اند و نغمۀ این ابزار، لبخند به لبت نشانده... بدان که این تلاش، بی‌هیچ چشم‌داشتی رقم خورده؛ اما نسیم حمایت تو، ادامۀ راه را برای ما هموارتر خواهد کرد.

حمایت از ما

قافیه‌یاب برای اندروید

با خرید نسخه اندرویدی قافیه‌یاب از کافه‌بازار یا مایکت از این پروژه ادبی حمایت کنید.

خرید از بازار خرید از مایکت

ربات تلگرامی قافیه‌یاب

ربات قافیه‌یاب هم‌صدا، ابزاری کاربردی، رایگان و سریع در زمینه ادبیات فارسی برای جستجوی قافیه در تلگرام.

مشاهده ربات

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید
نرم‌افزار فرهنگ عروضی

فرهنگ عروضی هم‌صدا برای اندروید

فرهنگ لغت جامع عروض و قافیه با قابلیت وزن یابی.

گنجور

گنجور مجموعه‌ای ارزشمند از سروده‌ها و سخن‌رانی‌های شاعران پارسی‌گوی است که به صورت رایگان در اختیار همگان قرار گرفته است. برای مشاهده وب‌سایت گنجور اینجا کلیک کنید.

دریای سخن

نرم‌افزار دریای سخن کتابخانه‌ای بزرگ و ارزشمند از اشعار و سخنان شاعران گرانقدر ادب فارسی است که به حضور دوستداران شعر و ادب تقدیم می‌داریم.