اتلع

[اَ لَ] (ع ص) درازگردن. (تاج المصادر) (زوزنی) (منتهی الارب).


اتل متل

[اَ تَ مَ تَ] (اِ مرکب) بازی باشد کودکان را با جمله هائی مسجع که گویند در آن بازی. و آن جمله ها به اتل متل توته متل، آغاز شود :
شعر باقر بمثل هست چو آیات کلام
شعر یاران دگر همچو اَتَل توته مَتَل.
و آنرا اَتَتل توتَل تَل نیز گفته اند.


اتلمش قورجین

[ ] (اِخ) از سرداران امیرتیمور گورکان. رجوع به حبط2 ص141، 149، 158، 159، 160،165، 166، 167، 170، 175، 176 شود.


اتل ولف

[اِ تِ وُ] (اِخ)(1) پادشاه انگلستان از سال 839 تا 858 م.
(1) - Ethelwulf.


اتله

[اَ تِلْ لَ] (ع اِ) جِ تلیل. گردن ها. (منتهی الارب).


اتلی

[اَ لا] (ع ن تف) از پی رونده تر. پیروتر: اَتلی من الشعری؛ مراد شعرای عبور است که آنرا شعرای یمانیه نیز گویند. او در پس جوزاء طالع شود و از اینرو او را کلب الجبار نیز خوانند.


اتلیباب

[اِ] (ع مص) راست شدن کار. (صراح). راست ایستادن. رجوع به اتلئباب شود.


اتلینگن

[اِ گِ] (اِخ)(1) قصبه ای است بر ساحل نهر «آلپ» بفاصلهء 7هزارگز از کارلسروهه، دارای 5300 سکنه.
(1) - Ettlingen.


اتم

[اَ تَم م] (ع ن تف) تمامتر. کامل تر.
-بوجه اتمّ؛ بوجه اکمل.


اتم

[اُ تُ] (ع اِ) زیتون برّی. لغتی است در عُتُم. (منتهی الارب).


اتم

[اَ تَ] (اِخ) نام وادیی است. (منتهی الارب). و صاحب مراصدالاطلاع آرد: الاتم بکسر اوله و ثانیه؛ اسم وادٍ.


اتم

[اَ] (اِخ) جبل حرّه بنی سلیم و گفته اند پشته ای است از غطفان که بین غطفان و بین مسلخ قرار دارد و آن از منازل حجاج کوفه است و تا مکه نه میل مسافت است.


اتم

[اَ تَ] (ع مص) شکافته شدن دو درز مشک و غیره پس یک درز گردیدن. (منتهی الارب). واشکافته شدن دوال که در مشک دوخته باشند. || بریدن. || مقیم بودن بجای. بودن به جایی. || درنگی کردن. (منتهی الارب). درنگی. || کاهل شدن. کاهلی.


اتمار

[اِ] (ع مص) بحد خرما رسیدن رطب. || بار آوردن خرمابن یا بار آن بحد رطب رسیدن. || خرما خورانیدن. خرما دادن. || صاحب و خداوند خرما شدن. بسیارخرما شدن. (تاج المصادر بیهقی).


اتماک

[اِ] (ع مص) فربه گردانیدن: اَتمَکَ الکَلاَُ الناقه؛ فربه گردانید گیاه ناقه را. (منتهی الارب).


اتمام

[اِ] (ع مص) انجام دادن. بپایان رسانیدن. پرداختن. اکمال. تمام کردن. (تاج المصادر بیهقی) (زوزنی). فرجامانیدن : والله الموفق لاتمام ما فی نیتی بفضله و کرمه. (تاریخ بیهقی). کسان حاجب بکتکین گفتند که امروز ... شغلی فریضه است.. تا آن اتمام کرده آید. (تاریخ بیهقی). غرض من آن است که...


اتمئرار

[اِ مِءْ] (ع مص) سخت شدن (نیزه و آلت جنگ). (منتهی الارب).


اتمئلال

[اِ مِءْ] (ع مص) دراز و راست و سخت شدن. (منتهی الارب).


اتمتکین

[ ] (اِخ) برادرزادهء خوارزمشاه اتسز. مؤلف چهارمقاله آرد: گورخان خطائی بدر سمرقند با سلطان عالم سنجربن ملکشاه مصاف کرد و لشکر اسلام را چنان چشم زخمی افتاد که نتوان گفت و ماوراءالنهر او را مسلم شد بعد از کشتن امام مشرق حسام الدین انار الله برهانه و وسَع علیه...


اتمک

[اَ مَ] (ترکی، اِ) نان. (مؤید). || آب و نان. (غیاث). || نان پاره :
کو شه طغان جود که من بهر اتمکی
پیشش زبان بگفتن سن سن درآورم.
خاقانی.



با مهر شما، راه هموارتر می‌شود

 

اگر قافیه‌ها بر دل‌ات نشسته‌اند و نغمۀ این ابزار، لبخند به لبت نشانده... بدان که این تلاش، بی‌هیچ چشم‌داشتی رقم خورده؛ اما نسیم حمایت تو، ادامۀ راه را برای ما هموارتر خواهد کرد.

حمایت از ما

بازی ادبی بِیتاس

💫 بیتاس، جایی که شعر، بازی و احساس در کنار هم معنا پیدا می‌کنند.

مشاهده و دانلود

ربات تلگرامی قافیه‌یاب

ربات قافیه‌یاب هم‌صدا، ابزاری کاربردی، رایگان و سریع در زمینه ادبیات فارسی برای جستجوی قافیه در تلگرام.

مشاهده ربات

قافیه‌یاب برای اندروید

با خرید نسخه اندرویدی قافیه‌یاب از کافه‌بازار یا مایکت از این پروژه ادبی حمایت کنید.

خرید از بازار خرید از مایکت

نرم‌افزار فرهنگ عروضی

فرهنگ عروضی هم‌صدا برای اندروید

فرهنگ لغت جامع عروض و قافیه با قابلیت وزن یابی.

گنجور

گنجور مجموعه‌ای ارزشمند از سروده‌ها و سخن‌رانی‌های شاعران پارسی‌گوی است که به صورت رایگان در اختیار همگان قرار گرفته است. برای مشاهده وب‌سایت گنجور اینجا کلیک کنید.

دریای سخن

نرم‌افزار دریای سخن کتابخانه‌ای بزرگ و ارزشمند از اشعار و سخنان شاعران گرانقدر ادب فارسی است که به حضور دوستداران شعر و ادب تقدیم می‌داریم.

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید