اتوشه

[ ] (اِخ) در مؤیدالفضلا بنقل از قنیه، نام عمهء شاپور یاد شده و در دستور انوشه با نون آمده و ظاهراً این کلمه مصحف اتوسه(1)از اعلام زنان ایران قدیم است.
(1) - Atossa.


اتوقدی

[ ] (اِخ)0دختر آق صوفی، یکی از زنان امیر تیمور گورکان. رجوع به حبط ج2 ص176 شود.


اتوکار

[اُتْ تُ] (اِخ)(1) در بوهم (چهستان) نام دوتن از فرمانروایانست. یکی از آنان در 1198 م. به امپراطوری آلمان انتخاب شد و دومی با لقب مظفر در 1253 م. اطریش را ضمیمهء بوهم کرد و سپس به امپراطوری باویر و مجارستان و آلمان گزیده شد. و با رُدُلف یکی از...


اتوکش

[اُ کَ / کِ] (نف مرکب) اتوکشنده :
ز بیداد یار اتوکش نگر
که افکنده در آتشم چون اتو.؟


اتوکشی

[اُ کَ / کِ] (حامص مرکب) عمل اتوکش.
-خمرهء اتوکشی؛ نیم خمی که درون آن آتش می نهادند و جامه را برای هموار کردن یا چین دادن بدان می کشیدند.
-مثل خمرهء اتوکشی؛ سری بزرگ و بدشکل.


اتوکشیده

[اُ کَ / کِ دَ / دِ] (ن مف مرکب)جامه ای که اتو کرده باشند :
بغیر من که بتن نقش بوریا دارم
اتوکشیده که دارد قبای عریانی.اشرف.


اتوگر

[اُ گَ] (ص مرکب) اتوکش.


اتولیا

[اِ تُ] (اِخ)(1) از نواحی یونان قدیم که امروز هم جزء خاک یونانست و شهر می سولونگی(2) که جنگ معروف یونانیان و عثمانی در آنجا روی داد در این ناحیه است. لرد بایرن شاعر معروف انگلیسی در محاصرهء این شهر بقتل رسید.
(1) - Etolie.
(2) - Missolonghi.


اتوم

[اَ] (ع ص) زن که شرم تنگ دارد. || زن که دو شرم او یکی شده باشد.


اتومبیل

[اُ تُ مُ] (فرانسوی، اِ)(1) دستگاهی حمل مسافر را که بوسیلهء محرکهء بخار یا برق یا نفت یا هوای فشرده یا گاز و غیره رود.
(1) - Automobile.


اتومبیل رو

[اُ تُ مُ رَ / رُو] (ص مرکب)جاده هائی که قابل گذشتن اتومبیل است.


اتون

[اَتْ تو / اَ] (معرب، اِ) (معرب از فارسی) تون. گلخن. آتون. (زمخشری). گلخن گرمابه. || تنور گچ پز و نان پز. کورهء آهک پزان. || آتشدان آهنین. || الاتون... یستعار لما یطبخ فیه الاَجر و یقال له بالفارسیه خمدان و تونق و اشوزن. (المغرب مطرزی). ج، اُتن، اتاتین. اتونی...


اتون

[اُ] (ع مص) اَتن. مقیم شدن. || ثابت شدن بجائی.


اتونی

[اَتْ تو نی ی / اَ نی ی] (ع ص نسبی) گلخن تاب. تونتاب.


اتوه

[اَ وَ] (ع مص) آمدن. (تاج المصادر بیهقی) (منتهی الارب).


اتوی

[اَ وا] (ع ن تف) مهلک تر.
-امثال: اتوی من دین؛ و انما قیل ذلک لانّ اکثر الدّیون هالک ذاهب.
اتوی من سلف؛ السلف و السلم واحد و هما ما اسلف من طعام او غیره. (مجمع الامثال).


اته

[ ] (هندی، اِ) نام هندی دقیق است که آرد باشد. || و هم بهندی نام میوه ای است در شکل شبیه به ثمر کاج. آناناس (؟).


اتهاب

[اِتْ تِ] (ع مص) هبهء همدیگر قبول کردن. هبه فراپذیرفتن. (تاج المصادر بیهقی). هبه پذیرفتن. (زوزنی). بخشش پذیرفتن.


اتهال

[اِتْ تِ] (ع مص) تأهل. (منتهی الارب).


اتهام

[اِ] (ع مص) بتهامه درآمدن یا فروکش شدن در آن. (منتهی الارب). || ناگوار شدن. || ناموافق شمردن هوای شهری: اتهم البلد؛ ناگوارد شمرد آنرا. (منتهی الارب) . || رفتن بشتاب و بازایستادن. || بگرمای سخت رفتن.



با مهر شما، راه هموارتر می‌شود

 

اگر قافیه‌ها بر دل‌ات نشسته‌اند و نغمۀ این ابزار، لبخند به لبت نشانده... بدان که این تلاش، بی‌هیچ چشم‌داشتی رقم خورده؛ اما نسیم حمایت تو، ادامۀ راه را برای ما هموارتر خواهد کرد.

حمایت از ما

بازی ادبی بِیتاس

💫 بیتاس، جایی که شعر، بازی و احساس در کنار هم معنا پیدا می‌کنند.

مشاهده و دانلود

ربات تلگرامی قافیه‌یاب

ربات قافیه‌یاب هم‌صدا، ابزاری کاربردی، رایگان و سریع در زمینه ادبیات فارسی برای جستجوی قافیه در تلگرام.

مشاهده ربات

قافیه‌یاب برای اندروید

با خرید نسخه اندرویدی قافیه‌یاب از کافه‌بازار یا مایکت از این پروژه ادبی حمایت کنید.

خرید از بازار خرید از مایکت

نرم‌افزار فرهنگ عروضی

فرهنگ عروضی هم‌صدا برای اندروید

فرهنگ لغت جامع عروض و قافیه با قابلیت وزن یابی.

گنجور

گنجور مجموعه‌ای ارزشمند از سروده‌ها و سخن‌رانی‌های شاعران پارسی‌گوی است که به صورت رایگان در اختیار همگان قرار گرفته است. برای مشاهده وب‌سایت گنجور اینجا کلیک کنید.

دریای سخن

نرم‌افزار دریای سخن کتابخانه‌ای بزرگ و ارزشمند از اشعار و سخنان شاعران گرانقدر ادب فارسی است که به حضور دوستداران شعر و ادب تقدیم می‌داریم.

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید