اتخاف

[اِتْ تِ] (ع مص) لغزیدن، چنانکه پای کسی.


اتخام

[اِ] (ع مص) ناگوار آوردن طعام. (زوزنی). ناگوار شدن. (زوزنی). ناگوار آوردن طعام. (تاج المصادر بیهقی). ابشام. به تخمه بردن. تخمه پیدا کردن طعام.


اتخام

[اِتْ تِ] (ع مص) تخمه زده گردیدن از طعام.


اتخم

[اَ خَ] (ع ن تف) نعت تفضیلی از
تخمه (ناگوار شدن طعام).
-امثال: اتخم من فصیل؛ لانهُ یرضعُ اکثر ممّا یطیق ثم یتّخم.


اتداء

[اِتْ تِ] (ع) دیه ستدن. دیه گرفتن. خون بها ستدن. (زوزنی).


اتداع

[اِتْ تِ] (ع) آرمیدن. (منتهی الارب). آسایش کردن. تن آسانی گزیدن. بناز زیستن. (زوزنی) (تاج المصادر بیهقی). بناز و تنعُم زیستن. || قرار گرفتن. (منتهی الارب).


اتدان

[اِتْ تِ] (ع) تر گرفتن. (زوزنی). تر شدن. (زوزنی) (تاج المصادر). || تر نهاده شدن. تر نهادن. تر کردن. (تاج المصادر بیهقی). خیسیدن.


اتذاء

[اِتْ تِ] (ع) عیب و سرزنش پذیرفتن. اِنزجار.


اتر

[اَ تَ] (اِ) در تداول خانگی، فال بد.
-اتر زدن؛ فال بد زدن. شگون بد زدن. تشاؤم.
|| رشتهء دراز که بازیاران گاه ریاضت بر پای باز بندند تا آنگاه که خواهند بازگردانند.(1)
(1) - Creance. Filiere.


اتر

[اِ تِ] (فرانسوی، اِ)(1) رجوع به اثیر شود.
(1) - Ether.


اترا

[] (اِخ) ناحیتی است خرد بدیلمان از دیلم خاصه. (حدودالعالم).


اترا

[اِ] (اِخ)(1) نام دریای تزه(2) در اساطیر یونانی.
(1) - Ethra.
(2) - Thesee.


اتراء

[اِ] (ع مص) کارهای متواتر کردن و میان هر دو کار مهلت بودن.


اتراب

[اَ] (ع ص، اِ) جِ ترب. همزادان. همسالان. اَسنان. هم سنان. هم عمران. || همسران. اَمثال. اقران. دوستان : با طراوت جوانی و مقتبل شباب در اقران و اَتراب خویش بی نظیر است. (ترجمهء تاریخ یمینی). بسبب مناسبت شباب در زمرهء اَتراب و اصحاب او منتظم گشت. (ترجمهء تاریخ یمینی)....


اتراب

[اِ] (ع مص) خاک بر چیزی افشاندن. خاک برانداختن بر چیزی. خاک بر چیزی کردن. (تاج المصادر بیهقی). || در خاک گردانیدن. (زوزنی). || در خاک غلطیدن. بخاک دوسیدن. خود را بخاک آلودن. خاک آلوده شدن. || توانگر شدن. (تاج المصادر) (زوزنی). بسیارمال شدن. بی نیاز شدن. || کم مال...


اتراح

[اِ] (ع مص) غمگین کردن. (زوزنی) (تاج المصادر بیهقی).


اتراح

[اَ] (ع اِ) جِ تَرَح. غمها.


اتراد

[اِتْ تِ] (ع مص) ترید ساختن. اِثّراد.


اترار

[اِ] (ع مص) بیوکندن. (زوزنی). بیفکندن. افکندن. فکندن. انداختن. || انداختن دست را بزخم شمشیر. || بریدن. || دور کردن. دور انداختن کسی را از جای خود. || انداختن کودک چوب خود را بچوب دراز در بازی غوک چوب، یعنی الک دولک: اَترّ الغُلام القُلَهَ بالمِقلاء؛ چوب زد کودک غوک...


اترار

[اَ] (از ع، اِ) (مصحف اثرار) زرشک. زرَک. (بحر الجواهر). زارَخ. انبرباریس(1). زنبر. زَنبل. و صاحب برهان گوید آنرا با ثاء مثلثه و زاء معجمه نیز گفته اند. و به اشرار با شین و راء مهمله نیز همین معنی را داده است. و در نسخ ابن بیطار بقول لکلرک، اثرار...



با مهر شما، راه هموارتر می‌شود

 

اگر قافیه‌ها بر دل‌ات نشسته‌اند و نغمۀ این ابزار، لبخند به لبت نشانده... بدان که این تلاش، بی‌هیچ چشم‌داشتی رقم خورده؛ اما نسیم حمایت تو، ادامۀ راه را برای ما هموارتر خواهد کرد.

حمایت از ما

بازی ادبی بِیتاس

💫 بیتاس، جایی که شعر، بازی و احساس در کنار هم معنا پیدا می‌کنند.

مشاهده و دانلود

ربات تلگرامی قافیه‌یاب

ربات قافیه‌یاب هم‌صدا، ابزاری کاربردی، رایگان و سریع در زمینه ادبیات فارسی برای جستجوی قافیه در تلگرام.

مشاهده ربات

قافیه‌یاب برای اندروید

با خرید نسخه اندرویدی قافیه‌یاب از کافه‌بازار یا مایکت از این پروژه ادبی حمایت کنید.

خرید از بازار خرید از مایکت

نرم‌افزار فرهنگ عروضی

فرهنگ عروضی هم‌صدا برای اندروید

فرهنگ لغت جامع عروض و قافیه با قابلیت وزن یابی.

گنجور

گنجور مجموعه‌ای ارزشمند از سروده‌ها و سخن‌رانی‌های شاعران پارسی‌گوی است که به صورت رایگان در اختیار همگان قرار گرفته است. برای مشاهده وب‌سایت گنجور اینجا کلیک کنید.

دریای سخن

نرم‌افزار دریای سخن کتابخانه‌ای بزرگ و ارزشمند از اشعار و سخنان شاعران گرانقدر ادب فارسی است که به حضور دوستداران شعر و ادب تقدیم می‌داریم.

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید