ابراهیم بن بکر شیبانی
[اِ مِ نِ بَ رِ شَ] (اِخ) از رجال حدیث. اص کوفی یا واسطی و در بغداد اقامت داشته است.
ابراهیم بن بکس
[اِ مِ نِ بَ کُ] (اِخ)رجوع به ابراهیم بن بکوس شود.
ابراهیم بن بکوس
[اِ مِ نِ بَ] (اِخ)عشاری، معروف به ابن بکوس. مکنی به ابواسحاق. طبیبی ماهر و مترجمی زبردست بوده است و زبان سریانی و عربی نیکو میدانسته و او یکی از بیست وچهار طبیب است که عضدالدولهء دیلمی در سال 368 ه .ق . بخدمت بیمارستان عضدی گماشت و ابراهیم پس...
ابراهیم بن بنان
[اِ مِ نِ بَ] (اِخ) طبیب خاص معتصم بالله عباسی، برادر سلمویه بن بنان. هر دو برادر عیسوی بودند و خلیفه به آنان اعتماد بسیار داشت، چنانکه خزینهء بیت المال را بابراهیم سپرد.
ابراهیم بن جابر
[اِ مِ نِ بِ] (اِخ)رجوع به جابر شود.
ابراهیم بن جعمان
[اِ مِ نِ جَ] (اِخ) از فقهای شافعی در قرن یازدهم هجری. به بسیاری از علوم زمان خود واقف بوده و شعر عربی نیکو میسروده. کتابی در عروض بنام آیه الحائر من احرف الدوائر منظوم ساخته است.
ابراهیم بن حبیب سقطی طبری
[اِ مِ نِ حَ بی بِ سَ قَ یِ طَ بَ] (اِخ) مکنی به ابواسحاق. او را ذیلی است بر تاریخ طبری و در آن از ابوجعفر محمد بن جریر الطبری و اصحاب او اخبار بسیاری است. و او در فقه بمذهب محمد بن جریر طبری بوده و از اوست:...
ابراهیم بن حبیب فزاری
[اِ مِ نِ حَ بی بِ فَ] (اِخ) رجوع به فزاری ابواسحاق ابراهیم... شود.
ابراهیم بن حریری
[اِ مِ نِ حَ] (اِخ)مورخ مشهور هندی بروزگار بابر شاه امپراطور مغول. او راست کتابی در تاریخ عام هند به نام تاریخ ابراهیمی که به سال 934 ه .ق . بپایان رسانیده است.
ابراهیم بن حسین
[اِ مِ نِ حُ سَ] (اِخ)ملقب به ظهیرالدین همدانی. فیلسوفی ادیب و جامع فنون مختلف بوده است. وفات1026 ه .ق . در زمان شاه عباس صفوی میزیسته و محمدتقی مجلسی از او روایت کند. و با شیخ بهائی آمیزش داشته و حاشیه ای بر کتاب شفای ابوعلی نوشته است. (روضات).
ابراهیم بن حمادبن اسحاق
[اِ مِ نِ حَمْ ما دِ نِ اِ قِ نِ حَمْ ما](اِخ) از فقها و روات مالکی و مکنی به ابواسحاق است. از اوست کتاب الرد علی الشافعی. کتاب الجنائز. کتاب الجهاد. کتاب دلائل النبوه.
ابراهیم بن حمزه
[اِ مِ نِ حَ زَ] (اِخ)تاج الدین. از مردم ادرنه. کتابی در تفسیر بنام جامع الانوار نگاشته است. وفات 970 ه .ق .
ابراهیم بن خالد
[اِ مِ نِ لِ] (اِخ) ابن یمان الکلبی. رجوع به ابوثور ابراهیم... شود.
ابراهیم بن خالد صنعانی
[اِ مِ نِ لِ دِ صَ] (اِخ) فقیه و محدث و راوی کتاب جامع الکبیر سفیان ثوری. (ابن الندیم).
ابراهیم بن داود قصار
[اِ مِ نِ وو دِ قَصْ صا] (اِخ) یکی از بزرگان عرفا و مشایخ صوفیه مانند معروف کرخی و جنید. وفات 326 ه .ق .
ابراهیم بن دینار
[اِ مِ نِ] (اِخ) ابوحکیم نهروانی بغدادی. از اکابر دانشمندان قرن ششم هجری (485-556 ه .ق .). مدرسه ای به باب الازج بنا کرده که به نام او مشهور شده است.
ابراهیم بن ذکوان
[اِ مِ نِ ذَکْ] (اِخ)حرّانی. از موالی جعفربن منصور عباسی. چندی وزیر هادی بن مهدی خلیفه بوده است.
ابراهیم بن رائق
[اِ مِ نِ ءِ] (اِخ) رجوع به ابن رائق شود.
ابراهیم بن زهرون
[اِ مِ نِ ؟] (اِخ)مکنی به ابواسحاق حرانی. از مشاهیر اطبای اسلام. در سال 309 ه .ق . در بغداد وفات کرده و پسرش ابوالحسن ثابت نیز طبیبی مشهور بوده است.
ابراهیم بن زیاد
[اِ مِ نِ] (اِخ) او راست: کتاب فی الادب للمهدی. (ابن الندیم).