ابراهیم بن احمد عجلی
[اِ مِ نِ اَ مَ دِ عِ] (اِخ) یکی از رجال حدیث. او از یحیی بن ابی طالب روایت کرده است و در روایات او احادیث موضوعه هست.
ابراهیم بن اسحاق
[اِ مِ نِ اِ] (اِخ) نام شش تن از محدثین و هر شش بضعف روایت منسوبند.
ابراهیم بن اسحاق
[اِ مِ نِ اِ] (اِخ) ابن ابراهیم ماهان بن بهمن بن نسک ارّجانی فارسی، معروف بموصلی. رجوع به اسحاق بن ابراهیم موصلی شود.
ابراهیم بن اسحاق اباضی
[اِ مِ نِ اِ قِ اِ] (اِخ) یکی از رؤسای اباضیه. کتاب الامامه از اوست. (ابن الندیم).
ابراهیم بن اسحاق شکستانی
[اِ مِ نِ اِ قِ شِ کِ] (اِخ) رجوع به ابراهیم شکستانی شود.
ابراهیم بن اسماعیل
[اِ مِ نِ اِ] (اِخ) نام چند تن از رجال حدیث.
ابراهیم بن اسماعیل
[اِ مِ نِ اِ] (اِخ)رجوع به ابن اجدابی شود.
ابراهیم بن اسماعیل
[اِ مِ نِ اِ] (اِخ)مکنی به ابواسحاق. فقیهی از اصحاب حدیث. متوفی به سال 218 ه .ق . (ابن الندیم).
ابراهیم بن اسماعیل
[اِ مِ نِ اِ] (اِخ) ابن احمد سامانی. وفات در بخارا به سال 295 ه .ق . و مولد او بفرغانه(1) به سال 234.
(1) - ابن خلکان، ذیل ترجمهء محمد بن زکریای رازی.
ابراهیم بن اسماعیل
[اِ مِ نِ اِ] (اِخ)استاد محمد بن مکرم. یکی از بلغای زبان عرب. (ابن الندیم).
ابراهیم بن اسماعیل
[اِ مِ نِ اِ] (اِخ) ابن داود کاتب. کاتبی بارع و بلیغ بوده و مجموعهء رسائلی داشته و نیز او را دیوان شعری بوده است در هفتاد ورقه. (ابن الندیم).
ابراهیم بن اشتر
[اِ مِ نِ اَ تَ] (اِخ)ابراهیم بن مالک اشتر هنگام خروج مختاربن ابی عبیدهء ثقفی با او بود و در سال 67 ه .ق . بسرداری لشکری منصوب و به ضبط موصل مأمور شد و سپاه شام را که از طرف خلیفهء اموی آمده بودند بشکست و عبیدالله بن زیاد...
ابراهیم بن اغلب
[اِ مِ نِ اَ لَ] (اِخ) ابن سالم. سردودمان اغالبه از مردم مرورود. اغلب پدر ابراهیم در سال 148 ه .ق . بحکومت افریقیه منصوب و در 150 در شورشی که بدانجا اتفاق افتاد کشته شد. ابراهیم پسر اغلب به لیاقت و کفایت خود آن فتنه بنشاند و حکومت آنجا...
ابراهیم بن الاستاد
[اِ مِ نِلْ اُ] (اِخ)ملقب به تاج الدین. رجوع به ابن الاستاد شود.
ابراهیم بن الصلت
[اِ مِ نِصْ صَ] (اِخ)یکی از نَقَله و مترجمین از زبانهای دیگر به عربی و سریانی و ظاهراً در ترجمه از پیروان سرجیوس رأس العینی است. او از اوساط مترجمین است. کتاب اول طبیعیات یا مقالهء اولی از سماع طبیعی ارسطو و کتاب الاورام جالینوس را به عربی و کتاب...
ابراهیم بن العربی
[اِ مِ نِلْ عَ رَ] (اِخ)در زمان بنی امیه والی یمامه بوده و نسل او مدتها در دیار مذکور حکومت کردند و به آل ابراهیم بن العربی اشتهار دارند. ذکر ابراهیم در نوادر بسیار آمده است.
ابراهیم بن المحسن
[اِ مِ نِلْ ؟] (اِخ)نام یکی از خوشنویسان معروف در خط عربی، و او شاگرد اسحاق بن حماد است. (ابن الندیم).
ابراهیم بن المهدی بن المنصور
[اِ مِ نِلْ مَ دی یِ نِلْ مَ] (اِخ) مکنی به ابواسحاق عباسی، برادر هارون الرشید. مادرش شکله از اهل طبرستان، و گویند دختر پادشاه طبرستان بوده است (162-224 ه .ق .). مردی ادیب و شاعر و در غنا بر هر کس تقدم داشت. قبل از او از خلیفه زادگان...
ابراهیم بن بایسنقر
[اِ مِ نِ سُ قُ] (اِخ)ابن شاهرخ. در خراسان با عمزادهء خود میرزاشاه محمود جنگ کرده بر او فائق آمد. استراباد و آذربایجان را نیز به ضبط خود آورد و در جنگی با جهان شاه پسر قره یوسف ترکمان شکست یافت و بگریخت و در 863 ه .ق . درگذشت.
ابراهیم بن بشر
[اِ مِ نِ بِ] (اِخ) شاعر بزرگ عرب در قرن اول هجری، برادر نعمان بن بشر انصاری. وفات 60 ه .ق .