ابراهیم
[اِ] (اِخ) ابواسحاق بن لنگک. او نیز مانند پدر به عربی شعر می گفته است.
ابراهیم
[اِ] (اِخ) ابورافع. از صحابهء رسول صلوات اللهعلیه. رجوع به ابورافع شود.
ابراهیم
[اِ] (اِخ) (مولی السید...) پدر او یکی از بزرگان اولیاء و اص ایرانی بود و بقریه ای نزدیک اماسیه انتقال کرده بود. سلطان بایزید دوم در جوانی خویش بصحبت او نائل شد و از او کرامات دید. ابراهیم ابتدا در زاویه و خانقاه پدر خویش پرورش یافت و سپس برای...
ابراهیم آباد
[اِ] (اِخ) نام عده ای کثیر از قراء ایران و از جمله نام قریه ای معروف به بلوک مشک آباد و لاخور. || نام محلی کنار راه قم و سلطان آباد عراق، میان گردنهء چشمه و شهسواران در 246900 گزی تهران، دارای شعبهء پست. || نام محلی کنار راه شاهرود...
ابراهیم آباد
[اِ] (اِخ) نام قصبه ای در شمال غربی هندوستان در ناحیهء اوده از ولایت برانیکی بر ساحل رود کومتی یکی از آبراهه های گنگ. مردم آن 3095 تن و بازاری بزرگ برای حبوبات دارد.
ابراهیم آجری
[اِ مِ جُرْ ری] (اِخ) دو تن از عرفای قرن سوم هجری بدین نام بوده اند، یکی به نام آجری صغیر و دیگری آجری کبیر، و آجری صغیر کنیتش ابواسحاق است.
ابراهیم احسائی
[اِ مِ اَ] (اِخ) از فقها و نحویین قرن یازدهم هجری، از مردم احساء. در طریقت از مریدان شیخ تاج الدین هندی بوده. شرحی بر نظم الاجرومیهء عمریطی دارد و دفع الاسی فی اذکار الصبح و المسا تألیف دیگر اوست. به عربی نیز شعر میگفته و در 1048 ه .ق...
ابراهیم ادهم
[اِ مِ اَ هَ] (اِخ) ابواسحاق ابراهیم بن ادهم بن منصوربن زید بلخی. نام یکی از اکابر زُهّاد نیمهء اول قرن دوم هجری است که به سال 160 یا 166 ه .ق . در غزای بیزنطیه بشهادت رسیده است و پسر خواهر او محمد بن کناسه شاعر کرخی متوفی به...
ابراهیم ارتقی
[اِ مِ اُ تُ] (اِخ) دومین پادشاه از سلسلهء ارتقیهء حصن کیفا (498 ه .ق .).
ابراهیم ارموی
[اِ مِ اُ مَ] (اِخ) از مشایخ صوفیه در قرن هفتم هجری، فرزند شیخ عبدالله ارموی. مولد او در جبل قاسیون. به عربی شعر میسروده و در 692 ه .ق . درگذشته است.
ابراهیم استرابادی
[اِ مِ اِ تَ] (اِخ) از علمای قرن دهم هجری. او کتاب حسنیهء ابوالفتوح را بفارسی ترجمه کرده و در 958 ه .ق . درگذشته است.
ابراهیم اطروش
[اِ مِ اُ] (اِخ) نام یکی از بزرگان طریقت متصوفه، معاصر ابراهیم خَوّاص در قرن سوم هجری.
ابراهیم افلیلی
[اِ مِ اَ] (اِخ) ابواسحاق ابراهیم بن محمد بن زکریابن مفرج قرشی زهری. اصل او از افلیلا یکی از قرای شام و متولد در قرطبهء اندلس است (352 ه .ق .). او ادیبی نحوی و لغوی بوده و چندی وزارت مکتفی بالله در اندلس داشته و بر دیوان متنبی شرحی...
ابراهیم اکرمی
[اِ مِ اَ رَ] (اِخ) یکی از شعرای اخیر عرب. مولد او دمشق و تولیت قبر محیی الدین با او بود. او را دیوانی است بنام مقام ابراهیم. در سال 1047 ه .ق . وفات کرده است.
ابراهیم الصغیر
[اِ مُصْ صَ] (اِخ) یکی از مذهِّبین مشهور مصاحف. (ابن الندیم).
ابراهیم النمس
[اِ ؟] (اِخ) رجوع به ابواسحاق ابراهیم النمس شود.
ابراهیم اینال
[اِ مِ] (اِخ) یا ابراهیم یِنال. برادر مادری نخستین پادشاه سلجوقی، طغرل بیک. در ابتدای دولت سلجوقی با برادر خود همراه بود و به او خدمت میکرد، اما به سال 450 ه .ق . در همدان علم طغیان برافراشت و طغرل بر سر او تاخته سپاه او بپراکند و ابراهیم...
ابراهیم بابری
[اِ مِ بِ] (اِخ) هجدهمین پادشاه از سلسلهء بابری مغول در هندوستان (1132 ه .ق .).
ابراهیم بریدشاهی
[اِ مِ بَ] (اِخ)چهارمین شاه از بریدشاهیان در بیدار هندوستان (990-997 ه .ق .).
ابراهیم بزاز
[اِ مِ بَزْ زا] (اِخ) از این شاعر بیتی در لغت نامهء اسدی برای کلمهء نوفه شاهد آمده است:
با نعرهء اسبان چه کنم لحن مغنی
با نوفهء گردان چه کنم مجلس گلشن؟(1)
(1) - این بیت را با اختلافی چند عوفی به منتصر اسماعیل بن نوح بن منصور سامانی نسبت میکند.