یا

(ع حرف ندا) حرف ندا برای دور است حقیقه یا حکماً و برای ندای نزدیک باشد و گفته اند مشترک است میان دور و نزدیک و گفته اند برای بین دور و نزدیک و متوسط است. و یا از همهء حروف ندا بیشتر استعمال شود و به همین سبب هنگام...


یاء

(اِ) نام حرف آخر الفبای فارسی و عربی.
-از الف تا یاء؛ از اول تا آخر(1). رجوع به ی» و «یا» شود.
(1) - Alfa & Omega.


یاء

(ع اِ) آنچه بماند از شیر در پستان گوسفند. (مهذب الاسماء). شیر باقی مانده در پستان زن. (ناظم الاطباء)(1). باقی شیر در پستان. ج، یاآت. و نسبت بدان یائی و یاوی و یوی باشد. (تاج العروس).
(1) - در ناظم الاطباء بی همزهء آخر آمده است.


یاء

(اِ) گوشهء کمان. (تتمهء برهان) (ناظم الاطباء).


یائس

[ ءِ ] (ع ص) ناامید. نومید. (منتهی الارب). || زن عقیم و نازا. (از اقرب الموارد).


یائسگی

[ ءِ سَ / سِ ] (حامص) حالت و چگونگی یائسه بودن. رجوع به مادهء بعد شود.


یائسه

[ ءِ سَ ] (ع ص) در تداول، مؤنث یائس. لیکن در عربی صفت «یائس» است بدون تاء مانند حائض. زن عقیم و نازا. زنی که بواسطهء کهولت حائض نشود. ج، یائسات.


یااونده

[ دِ ] (اِخ)(1) پایتخت کشور آفریقایی کامرون است. 57700 تن جمعیت دارد.
(1) - Yaounde.


یائی

[ئی ی] (ع ص نسبی) منسوب به یاء حرف آخر حروف هجاء.
- اجوف یائی یا معتل یائی؛ مقابل اجوف واوی. فعلی که عین الفعل آن یاء باشد.
- ناقص یائی؛ فعلی که لام الفعل آن یاء بود چون رمی [ رَ مَ یَ ] . مقابل ناقص واوی.
|| جهانگیری به استناد...


یائیر

[] (اِخ) پدر استار یا استور یا اسنور مادر بهمن پسر اسفندیار است. (مجمل التواریخ والقصص ص30 و حاشیهء آن از تاریخ طبری ص688). و در تاریخ ایران باستان آمده است : پس از آن به اطراف و اکناف مملکت اشخاصی فرستادند، تا دختری بیابند که در زیبایی سرآمد دختران...


یائیر

(اِخ) صاحب کتاب قاموس گوید: یائیر به معنی کسی که خداوند او را منور کرده است. 1 - پهلوانی که در ایام موسی بوده پدرش از سبط یهودا و مادرش از سبط منسی خوانده شده است. (اول تواریخ ایام 2:21 و 22) و در «سفر اعداد 32:41» پسر منسی خوانده...


یائیه

[ئی یَ] (ع ص نسبی) منسوب به یاء. مؤنث یائی. || قصیده یا قطعه ای را که قوافی آن به حرف «ی» ختم شود اصطلاحاً یائیه گویند چنانکه مختوم به حرف «دال» را دالیه و «راء» را رائیه. از یائیه های مشهور در عربی یائیهء ابن الفارض است که سیوطی...


یاب

(ص) نابود و هرزه و بی ماحصل. ضایع و بکار نیامدنی. (برهان). هرزه و بی معنی. (آنندراج). نابود و هرزه و بی معنی. (جهانگیری). نابود و ضایع و فانی و بی فایده و بیهوده و هرزه و ناچیز و بی ثمر و بی حاصل و بی سود. (ناظم الاطباء) :
دنیا...


یاب

(نف مرخم) پیداکننده. یابنده. (برهان). یابنده. (جهانگیری) (آنندراج). یابنده و پیداکننده مانند باریاب یعنی کسی که اذن دخول در دربار پادشاهی حاصل کرده و می تواند به حضور برود. و راهیاب پیدا کنندهء راه. و کامیاب آنکه آرزوی خود را دریافته است و نیک بخت و سعادتمند. (از ناظم الاطباء)....


یابا

(ص) یابنده. (ناظم الاطباء).


یابان

(اِ) دشت و بیابان و صحرا. || موضع شهر. (ناظم الاطباء).


یابان

(اِخ) صاحب صبح الاعشی ذیل «انساب عجم» آرد که رومیان از نسل بنی کتیم بن یونان اند و او یابان بن یافث بن نوح است. (صبح الاعشی ج1 ص367). و رجوع به یاوان و یونان شود.


یابان

(اِخ) صورت عربی کلمهء ژاپن است. رجوع به همین لغت نامه و ضمیمهء معجم البلدان (منجم العمران) ص346 شود.


یاباندن

[دَ] (مص) یابانیدن. فهمانیدن. رجوع به دریاباندن شود.


یابانی

(ص نسبی) وحشی و دشتی. (ناظم الاطباء). بیابانی.



با مهر شما، راه هموارتر می‌شود

 

اگر قافیه‌ها بر دل‌ات نشسته‌اند و نغمۀ این ابزار، لبخند به لبت نشانده... بدان که این تلاش، بی‌هیچ چشم‌داشتی رقم خورده؛ اما نسیم حمایت تو، ادامۀ راه را برای ما هموارتر خواهد کرد.

حمایت از ما

قافیه‌یاب برای اندروید

با خرید نسخه اندرویدی قافیه‌یاب از کافه‌بازار یا مایکت از این پروژه ادبی حمایت کنید.

خرید از بازار خرید از مایکت

ربات تلگرامی قافیه‌یاب

ربات قافیه‌یاب هم‌صدا، ابزاری کاربردی، رایگان و سریع در زمینه ادبیات فارسی برای جستجوی قافیه در تلگرام.

مشاهده ربات

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید
نرم‌افزار فرهنگ عروضی

فرهنگ عروضی هم‌صدا برای اندروید

فرهنگ لغت جامع عروض و قافیه با قابلیت وزن یابی.

گنجور

گنجور مجموعه‌ای ارزشمند از سروده‌ها و سخن‌رانی‌های شاعران پارسی‌گوی است که به صورت رایگان در اختیار همگان قرار گرفته است. برای مشاهده وب‌سایت گنجور اینجا کلیک کنید.

دریای سخن

نرم‌افزار دریای سخن کتابخانه‌ای بزرگ و ارزشمند از اشعار و سخنان شاعران گرانقدر ادب فارسی است که به حضور دوستداران شعر و ادب تقدیم می‌داریم.