وسیع

[وَ] (ع ص) فراخ. (منتهی الارب) (آنندراج). جای فراخ. پهناور. متسع. جادار. گشاد. گشاده. واسع. عریض. باوسعت و ممتد. (ناظم الاطباء) : علی تکین از آب بگذشت و در صحرایی وسیع بایستاد. (تاریخ بیهقی).
- وسیع المشرب؛ بی بندوبار و لاابالی در اصول و فروع دین. (یادداشت مرحوم دهخدا).
- وسیع بودن؛...


وسیق

[وَ] (ع اِ) باران. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). مطر. (اقرب الموارد). || (مص) راندن. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد). طرد. (اقرب الموارد). رجوع به وسق شود.


وسیقه

[وَ قَ] (ع اِ) گلهء شتران هم سفر، و این در شتر مانند رفقه است در انسان. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد). فاذا سرقت طردت معاً، مأخوذ من قولهم: وسق الابل؛ اذا طرد. (منتهی الارب) (اقرب الموارد). اشتر که دزدان برانند. (مهذب الاسماء). ج، وسائق. (اقرب الموارد).


وسیل

[وَ] (ع اِ) جِ وسیله. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد). رجوع به وسیله شود. || گویند لغتی است در وسیله. (اقرب الموارد). رجوع به وسیله شود :برحسب دلخواه و ارادت ایشان ساخته میگردانید بی واسطهء وسیلی و شفیعی. (تاریخ قم ص 5).


وسیلت

[وَ لَ] (ع اِ) سبب. وسیله :
این طبع سخن سنج من وسیلت
در خدمت تو بی شمار دارد.مسعودسعد.
یکی را... قوت شهوانی بر قوت عقل غالب گشته... و بدین وسیلت خسر الدنیا و العقبی گردیده. (کلیله و دمنه). و جسم هوا را به وسیلت برودت... (سندبادنامه). پس به وسیلت این فضیلت دل...


وسیله

[وَ لَ / لِ] (از ع، اِ) دستاویز. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (آنندراج). آنچه باعث تقرب به غیر شود. (تعریفات). آنچه به توسط آن به دیگری تقرب جویند. (از فرهنگ فارسی معین). || سبب. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (آنندراج). علت. (فرهنگ فارسی معین). || واسطهء کار، و با لفظ کردن...


وسیم

[وَ] (ع ص) وجه وسیم؛ روی نیکو. (مهذب الاسماء). || خوب روی. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). جمیل. خوب صورت. (غیاث اللغات). گویند: فلان وسیم؛ ای حسن الوجه. (منتهی الارب) (آنندراج). ج، وسماء، وسام. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) :
قسیم جسیم بسیم وسیم.
(گلستان و بوستان سعدی).
|| زیبا. (منتهی الارب) (آنندراج)...


وسیمات

[وَ] (ع ص، اِ) جِ وسیمه. (منتهی الارب) (المنجد) رجوع به وسیمه شود.


وسیم کردن

[وَ کَ دَ] (مص مرکب)خوش منظر ساختن. زیبا کردن. (فرهنگ فارسی معین) :
گفت مژده تو را که عدل ملک
کرد عالم به خلق خویش وسیم.
عطاءبن یعقوب (از فرهنگ فارسی معین از تاریخ ادبیات در ایران تألیف صفا ج2 ص480).


وسیمه

[وَ مَ] (ع ص) مؤنث وسیم. زن جمیل نیکوروی. ج، وسام. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). رجوع به وسیم شود.


وسیه

[] (اِخ) دهی جزو دهستان حومهء بخش کرج شهرستان تهران. کوهستانی و سردسیری است. سکنه 177 تن. آب آن از رودخانهء کرج و محصول آن غلات، بنشن، باغات قلمستان و شغل اهالی زراعت است. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج1).


وش

[وَ] (ص) وشت. (فرهنگ فارسی معین). خوب و خوش، چنانکه گویند: وش آمدی، یعنی خوش آمدی. (برهان). خوب و خوش و زیبا. (ناظم الاطباء).
-وش آمدن؛ خوش آمدن. (ناظم الاطباء) :
باد اگرچه وش آمد و دلکش
بر حدث بگذرد نباشد وش.سنایی.
|| سره و انتخاب کرده شده. (برهان) (آنندراج) (ناظم الاطباء). سره. بی...


وشا

[وَ] (اِ) گیاه اشق. (فرهنگ فارسی معین).


وشا

[وَ] (اِ) صمغی است که بخور کنند بوی خوش را، این صمغ معطر است و در آتش ریزند و آن صمغ فرولا گالبانی فرا(1) باشد، و آن را باریجه نیز نامند: کندر و وشا. (گیاه شناسی گل گلاب).
.(گل گلاب)
(1) - Ferula galbanifera


وشاء

[وَ] (ع اِمص) بسیاری مال. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). کثرت مال یعنی شتر. (اقرب الموارد). اسم مصدر است. (منتهی الارب). کثره الابل. (المنجد).


وشاء

[وَشْ شا] (ع ص) کسی که جامه های ابریشمی فروشد. (اقرب الموارد). وشی فروش. مبالغه است واشی را. (اقرب الموارد). رجوع به واشی شود.


وشاء

[وِ] (ع اِ) بر وزن کساء، جِ وشی و آن نوعی از جامه است. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). رجوع به وشی شود.


وشاء

[وَشْ شا] (اِخ) محمد بن احمدبن اسحاق اعرابی، مکنی به ابوالطیب. از ظرفای ادباء و نحویین و اخباریین بود. از اوست: 1- کتاب اخبار الزنج. 2- الزاهر فی الانوار و الزهر. 3- حدود الطرف الکبیر. 4- الموشا. 5- اخبار المتظرفات. 6- کتاب السلوان. 7- کتاب المذهب. 8- کتاب الموشح. 9-...


وشائج

[وَ ءِ] (ع اِ) جِ وشیجه. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب). بیخ و ریشهء درخت. (آنندراج). رجوع به وشیجه شود.


وشائح

[وَ ءِ] (ع اِ) جِ وشاح [ وِ / وُ ] . (ناظم الاطباء) (منتهی الارب). رجوع به وشاح شود.



با مهر شما، راه هموارتر می‌شود

 

اگر قافیه‌ها بر دل‌ات نشسته‌اند و نغمۀ این ابزار، لبخند به لبت نشانده... بدان که این تلاش، بی‌هیچ چشم‌داشتی رقم خورده؛ اما نسیم حمایت تو، ادامۀ راه را برای ما هموارتر خواهد کرد.

حمایت از ما

قافیه‌یاب برای اندروید

با خرید نسخه اندرویدی قافیه‌یاب از کافه‌بازار یا مایکت از این پروژه ادبی حمایت کنید.

خرید از بازار خرید از مایکت

ربات تلگرامی قافیه‌یاب

ربات قافیه‌یاب هم‌صدا، ابزاری کاربردی، رایگان و سریع در زمینه ادبیات فارسی برای جستجوی قافیه در تلگرام.

مشاهده ربات

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید
نرم‌افزار فرهنگ عروضی

فرهنگ عروضی هم‌صدا برای اندروید

فرهنگ لغت جامع عروض و قافیه با قابلیت وزن یابی.

گنجور

گنجور مجموعه‌ای ارزشمند از سروده‌ها و سخن‌رانی‌های شاعران پارسی‌گوی است که به صورت رایگان در اختیار همگان قرار گرفته است. برای مشاهده وب‌سایت گنجور اینجا کلیک کنید.

دریای سخن

نرم‌افزار دریای سخن کتابخانه‌ای بزرگ و ارزشمند از اشعار و سخنان شاعران گرانقدر ادب فارسی است که به حضور دوستداران شعر و ادب تقدیم می‌داریم.