وجاله

[وَ لَ] (ع مص) پیر گردیدن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد). وَجُلَ یَوجُلُ وجاله؛ کبر وشاخ. (اقرب الموارد).


وجاه

[وَ / وِ / وُ] (ع ق) روباروی. رویاروی. (منتهی الارب) (اقرب الموارد): قعدت وجاهک (مثلثه)؛ یعنی نشستم رویاروی تو، همچنین است قعدت تجاهک. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب) (اقرب الموارد).


وجاه

[وِ] (ع ص، اِ) اندازه. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). زهاء. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء): هذا وجاه الف؛ این مقدار هزارست. || جِ وجیهه. || جِ وجیه. (ناظم الاطباء). رجوع به وجیه و وجیهه شود.


وجاهت

[وَ هَ] (از ع، اِمص) خوبرویی و زیبایی. خوشگلی. (ناظم الاطباء). خوبرویی. (آنندراج). حسن و جمال. (ناظم الاطباء) (غیاث اللغات). || روشناسی. || عزت. (آنندراج) (غیاث اللغات) (ناظم الاطباء). و به کسر واو خطاست. (غیاث اللغات از کشف و مزیل و صراح) (آنندراج). رجوع به وجاهه شود.


وجاهه

[وَ هَ] (ع مص) روی شناخته و باقدر گردیدن. (منتهی الارب). روی شناس شدن. (ترجمان علامهء جرجانی، ترتیب عادل بن علی). وجیه و با قدر و منزلت گردیدن. (اقرب الموارد). خداوند قدر و جاه شدن. (تاج المصادر بیهقی). || (اِمص) قدر و شرف. گویند: له وجاهه عندالناس. (از اقرب الموارد).


وج ء

[وَجْءْ] (ع ص) وجا. وجاء. (ماء...) آب بی خیر. (اقرب الموارد) (منتهی الارب). آب بد و بی خیر. (ناظم الاطباء). || (مص) زدن: وجأه بالید والسکین وجأً؛ به دست و به کارد زد او را. (منتهی الارب). وجئت عنقه؛ گردن زدم او را. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء)....


وجأه

[وَ ءَ] (ع ص) چاه خشک و بی خیر. (اقرب الموارد) (منتهی الارب) (ناظم الاطباء).


وجب

[وَ] (ع ص، اِ) شتر ماده ای که در پستانش فله(1) بسته باشد. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). || مشک بزرگ از پوست تکهء کوهی. (منتهی الارب) (آنندراج) (اقرب الموارد). ج، وِجاب. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). || گول و بددل. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد). احمق. || ترسو....


وجب

[وَ جَ] (اِ) به معنی به دست که به هندی اردو بالشت گویند. (از غیاث اللغات) (آنندراج). شبر. (ناظم الاطباء). مقدار مسافت مابین خنصر و ابهام است در موقع بازکردن دست که تقریباً چهار گره میشود و مقصود از کوتاهی هم هست. (قاموس کتاب مقدس). کدست و وژه. (ناظم الاطباء)....


وجبات

[وَ] (ع اِ) جِ وَجبَه. (منتهی الارب). دفعات الاکل. رجوع به وجبه شود.


وجبان

[وَ جَ] (ع مص) وجب. وجیب. طپیدن دل. (منتهی الارب) (اقرب الموارد) (آنندراج) (المصادر زوزنی). رجوع به وجب شود.


وجب کردن

[وَ جَ کَ دَ] (مص مرکب) به دست کردن. پیمودن و اندازه گرفتن جامه و جز آن به وسیلهء وجب دست. اندازه گرفتن با وجب و وژیدن. (ناظم الاطباء). پیمودن به وجب که به فارسی آن را به دست گویند و بلشت به لام و شین معجمه لهجهء عوام هند...


وجبه

[وَ بَ] (ع مص) سقوط کردن و افتادن بر روی زمین. (اقرب الموارد). به یک بار افتادن. (منتهی الارب) (اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). و در تاج العروس آمده که وزن فعله در اینجا برای مرهء واحده نیست بلکه مصدر است مانند وجوب. (اقرب الموارد از تاج العروس). || افتادن با...


وجج

[وُ جُ] (ع ص) شترمرغ تیزرو. (منتهی الارب) (اقرب الموارد) (آنندراج). شترمرغ تیزدو. (ناظم الاطباء).


وجح

[وَ جَ] (ع اِ) سمج مانندی است. (منتهی الارب) شبه الغار. (اقرب الموارد) (المنجد). جایی مانند غار. (ناظم الاطباء).


وجح

[وَ] (ع مص) پیدا و آشکار گردیدن. (منتهی الارب) (آنندراج). پیدا و آشکار شدن و ظاهر گردیدن. (ناظم الاطباء).


وجد

[وَ] (ع مص) جِدَه. وُجد. وجود. وِجدان. اِجدان. یافتن. (منتهی الارب) (اقرب الموارد). || ادراک و اصابه. (اقرب الموارد). || جِدَه. مَوجِدَه. خشم گرفتن. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب) (آنندراج) (از اقرب الموارد). غضب کردن. (ناظم الاطباء). || وِجد. وُجد. جده. مستغنی شدن. (منتهی الارب) (اقرب الموارد). || شیفته شدن. (ناظم...


وجد

[وُ] (ع مص) وَجد. وجدان. وجود. (منتهی الارب). یافتن. (ناظم الاطباء). || مستغنی شدن. (منتهی الارب) (اقرب الموارد). || توانگر شدن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). || توانگری گزیدن. || (اِمص) توانگری. (منتهی الارب).


وجد

[وِ] (ع مص) بی نیاز شدن. (ناظم الاطباء). مستغنی شدن. (منتهی الارب) (اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). || توانگر شدن. (منتهی الارب). توانگری گزیدن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). || (اِمص) توانگری. (منتهی الارب).


وجد

[وُ جُ] (ع ص، اِ) جِ واجد. (اقرب الموارد). چنانکه در توشیح آمده و این غریب است. (اقرب الموارد). رجوع به واجد شود.



با مهر شما، راه هموارتر می‌شود

 

اگر قافیه‌ها بر دل‌ات نشسته‌اند و نغمۀ این ابزار، لبخند به لبت نشانده... بدان که این تلاش، بی‌هیچ چشم‌داشتی رقم خورده؛ اما نسیم حمایت تو، ادامۀ راه را برای ما هموارتر خواهد کرد.

حمایت از ما

قافیه‌یاب برای اندروید

با خرید نسخه اندرویدی قافیه‌یاب از کافه‌بازار یا مایکت از این پروژه ادبی حمایت کنید.

خرید از بازار خرید از مایکت

ربات تلگرامی قافیه‌یاب

ربات قافیه‌یاب هم‌صدا، ابزاری کاربردی، رایگان و سریع در زمینه ادبیات فارسی برای جستجوی قافیه در تلگرام.

مشاهده ربات

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید
نرم‌افزار فرهنگ عروضی

فرهنگ عروضی هم‌صدا برای اندروید

فرهنگ لغت جامع عروض و قافیه با قابلیت وزن یابی.

گنجور

گنجور مجموعه‌ای ارزشمند از سروده‌ها و سخن‌رانی‌های شاعران پارسی‌گوی است که به صورت رایگان در اختیار همگان قرار گرفته است. برای مشاهده وب‌سایت گنجور اینجا کلیک کنید.

دریای سخن

نرم‌افزار دریای سخن کتابخانه‌ای بزرگ و ارزشمند از اشعار و سخنان شاعران گرانقدر ادب فارسی است که به حضور دوستداران شعر و ادب تقدیم می‌داریم.