وجدان

[وِ] (ع مص) وجود. وجد. گم شده را یافتن. (ناظم الاطباء). یافتن. (منتهی الارب) (اقرب الموارد) (ترجمان علامهء جرجانی ترتیب عادل بن علی). || خشم گرفتن. (اقرب الموارد). || (اِمص، اِ) در عرف بعضی وجدان عبارت است از نفس و قوای باطنه. (المنجد) (کشاف اصطلاحات الفنون). || دریافت. || یافت....


وجدان

[وُ] (ع اِ) جِ وجید، به معنی زمین هموار. (اقرب الموارد) (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). رجوع به وجید شود. || (مص) گمشده یافتن. (منتهی الارب).


وجدانیات

[وِ نی یا] (ع اِ) جِ وجدانیه. اموری که به وسیلهء حواس خمسهء باطنه ادراک میشوند. (از تعریفات). وجدانیات اموری است که ما آنها را یا به وسیلهء نفوس خود ادراک می کنیم چون علم ما بوجود خودمان یا علم ما به حالات باطنی خود چون علم به خوف و...


وجد کردن

[وَ کَ دَ] (مص مرکب)(اصطلاح صوفیه) حرکت کردن از روی مستی و شوق و این اصطلاح اهل سماع است. (آنندراج). به شوق آمدن و آشفته گشتن. (ناظم الاطباء) :
در تنگنای خلوت غم میکند کلیم
وجدی که گردباد به صحرا نمیکند.
کلیم (از آنندراج).


وجدی خراسانی

[وَ یِ خُ] (اِخ) از شاعران است. مجمع الفصحاء دربارهء او آرد: نام شریف آنجناب مولانا محمد اسماعیل و اصل مولدش قریهء ازغد بر وزن سرمد از قرای شاهاندز مشهور به شاندز از مضافات مشهد مقدس رضوی بوده. وی از جوانی طالب علوم صوری و معنوی شده به جناب سرعالم...


وجدی هندوستانی

[وَ یِ هِ] (اِخ) از شاعران است. مجمع الفصحاء دربارهء او گوید: اصلش از لکهنو و اسمش میرزا زین العابدین و از معاصرین بود به ایران آمده چندی سکونت کرده است. از اوست:
جز گریه نیست کار دل دردناک ما
گوئی که با سرشک سرشتند خاک ما.
ای پرستار چه حاصل ز مداوا...


وجذ

[وَ] (ع اِ) مغاکی در کوه که آب گرد آید در وی. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب) (اقرب الموارد) (آنندراج). || حوض. (منتهی الارب). گویند به معنی حوض نیز آید. (از اقرب الموارد). حوض و تالاب. (ناظم الاطباء). ج، وِجذان. وجذ. (منتهی الارب) (اقرب الموارد). وِجاذ. (ناظم الاطباء).


وجذ

[وَ جِ] (ع ص) (مکان...) جای مغاک و حوض ناک. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). کثیرالوجاذ. (اقرب الموارد).


وجذان

[وِ] (ع اِ) جِ وَجذ، به معنی مغاکی در کوه که آب در آن گرد آید و حوض. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب) (از اقرب الموارد). رجوع به وجذ شود.


وجر

[وَ] (ع اِ) سمج(1) کوه. (منتهی الارب). کهف در کوه. (اقرب الموارد). غار و سمج و مغاک در کوه. (ناظم الاطباء). ج، اوجار. (اقرب الموارد).
(1) - سُمْج به معنی خانهء زیرزمینی یا مغاک در کوه باشد. (از حاشیهء منتهی الارب).


وجر

[وَ] (ع مص) دارو به گلو فروکردن. (تاج المصادر بیهقی). دارو در دهان کسی ریختن. (منتهی الارب) (از ناظم الاطباء). داروی وجور در دهان کسی قرار دادن. (از اقرب الموارد). || شنوانیدن کسی را آنچه را مکروه دارد. (از منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد).


وجر

[وَ جَ] (ع مص) ترسیدن از کسی. (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد) (تاج المصادر بیهقی).


وجر

[وَ جَ] (اِ) به معنی فتوی باشد و معنی آن را در کنزاللغه دستور حاکم شرع در مسئلهء شرعی نوشته بودند و به این معنی با جیم فارسی [ وچر ] هم آمده است. (برهان) (آنندراج). فتوای قاضی. (ناظم الاطباء).


وجر

[وَ جِ] (ع ص) ترسان. (از منتهی الارب). وجر. اوجر به معنی خائف و ترسان. (از اقرب الموارد). مؤنث آن وجره است. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد). جبان و ترسو. (ناظم الاطباء).


وجر

[وُ جُ] (ع اِ) جِ وِجار به معنی سوراخ کفتار و جز آن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). رجوع به وجار شود.


وجراء

[وَ] (ع ص) مؤنث اوجر به معنی زن ترسان و گویند وجراء استعمال نشود. (اقرب الموارد) (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء).


وجرگر

[وَ جَ گَ] (ص مرکب) مفتی و فتوی دهنده. (آنندراج) (برهان). مفتی و آنکه فتوی میدهد. (ناظم الاطباء). رجوع به وجر شود.


وجره

[وَ جِ رَ] (ع ص) مؤنث وَجِر، به معنی زن ترسان. (منتهی الارب). وجره و وجراء به معنی خائف و ترسان. (از اقرب الموارد).


وجره

[وَ رَ / وَ جَ رَ] (ع اِ) گَوی(1) که جهت شکار وحوش کنند که چون وحوش بر آن گذرد چاه و مغاکی درآید. (منتهی الارب) (اقرب الموارد). ج، وجار. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). گودالی که جهت گرفتن وحوش کنند. (ناظم الاطباء).
(1) - گَو به معنی گودی است.


وجره

[وَ رَ] (اِخ) بیابانی است میان مکه و بصره. و منزلگاه قوافل است. رجوع به معجم البلدان و ناظم الاطباء شود.



با مهر شما، راه هموارتر می‌شود

 

اگر قافیه‌ها بر دل‌ات نشسته‌اند و نغمۀ این ابزار، لبخند به لبت نشانده... بدان که این تلاش، بی‌هیچ چشم‌داشتی رقم خورده؛ اما نسیم حمایت تو، ادامۀ راه را برای ما هموارتر خواهد کرد.

حمایت از ما

قافیه‌یاب برای اندروید

با خرید نسخه اندرویدی قافیه‌یاب از کافه‌بازار یا مایکت از این پروژه ادبی حمایت کنید.

خرید از بازار خرید از مایکت

ربات تلگرامی قافیه‌یاب

ربات قافیه‌یاب هم‌صدا، ابزاری کاربردی، رایگان و سریع در زمینه ادبیات فارسی برای جستجوی قافیه در تلگرام.

مشاهده ربات

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید
نرم‌افزار فرهنگ عروضی

فرهنگ عروضی هم‌صدا برای اندروید

فرهنگ لغت جامع عروض و قافیه با قابلیت وزن یابی.

گنجور

گنجور مجموعه‌ای ارزشمند از سروده‌ها و سخن‌رانی‌های شاعران پارسی‌گوی است که به صورت رایگان در اختیار همگان قرار گرفته است. برای مشاهده وب‌سایت گنجور اینجا کلیک کنید.

دریای سخن

نرم‌افزار دریای سخن کتابخانه‌ای بزرگ و ارزشمند از اشعار و سخنان شاعران گرانقدر ادب فارسی است که به حضور دوستداران شعر و ادب تقدیم می‌داریم.