واک

(اِ) پرنده ای است کبودرنگ و اکثر در کنارهای آب نشیند و معرب آن واق است. (برهان قاطع) (آنندراج) (از جهانگیری) (از فرهنگ نظام) (از انجمن آرا) (ناظم الاطباء). اسم طایری است از طیور آبی که در کنارهء آب می باشد خاکستری رنگ مایل به سیاهی و مخلوط به سفید...


واکاویدن

[دَ] (مص مرکب) جستجو کردن. تفحص نمودن. تفتیش کردن. (ناظم الاطباء). کاوش. جستجو. تفحص. (آنندراج). بازکاویدن. بحث و فحص کردن.
- واکاویدن از؛ پژوهیدن از. (یادداشت مؤلف).
|| در عبارت زیر از المصادر معنی کوشیدن و کشمکش کردن میدهد: المناقره والنقار؛ با کسی واکاویدن در خصومت. مجادله؛ با کسی واکاویدن در خصومت....


واکبه

[کِ بَ] (ع ص) ایستاده. (منتهی الارب) (آنندراج). قائمه. (اقرب الموارد). قایم. استوار. ثابت. (ناظم الاطباء).


واکت

[کِ] (ع ص) شتری که آرنج وی برگردد و بر پهلو درخورد و مجروح گرداند. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). ناکت. (اقرب الموارد). رجوع به ناکت شود.


واکر

[کِ] (ع ص) مرغ به آشیانه درآینده. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). مرغی که در آشیانه باشد. (فرهنگ خطی).


واکرته

[کِ رِ تَ] (اِخ)(1) اسم قدیم کشور کابل است، در بند اول فرگرد نهم وندیداد آمده : «در هفتمین کشوری که اهورامزدا بیافرید واکرته می باشد اهریمن بدکنش در آنجا خنه ئیتی پری را که به گرشاسب پیوست بیافرید». (از مزدیسنا و تأثیر آن در ادبیات پارسی ص421).
(1) - Vaekereta.


واکردن

[کَ دَ] (مص مرکب) گشادن. (آنندراج) (غیاث اللغات). گشودن. (ناظم الاطباء). باز کردن. چیز بسته را گشودن :
برخیز و در سرای دربند
بنشین و قبای بسته واکن.سعدی.
نقاب گل کشید و زلف سنبل
گره بند قبای غنچه وا کرد.حافظ.
گیپاپزان که صبح سر کله واکنند
آیا بود که گوشهء چشمی بما کنند.بسحاق.
چون وانمی کنی گرهی...


واکردنی

[کَ دَ] (ص لیاقت) بازکردنی. گشودنی. گشادنی. قابل باز کردن. که بتوان بازش کرد. رجوع به واکردن شود.


واکرده

[کَ دَ / دِ] (ن مف مرکب) بازکرده. (آنندراج). گشوده. گشاده :
هم بر ورق گذشته گیرش
واکرده و درنوشته گیرش.نظامی.
صائب بجز از جبههء واکردهء تقدیر
مانع نشود هیچ سپر تیر قضا را.
صائب (آنندراج).
|| دست خورده. مقابل سربسته. جعبه یا بسته ای که در آن را گشوده باشند.


واکز

[کِ] (ع ص) زننده. مشت زننده. (ناظم الاطباء). نعت فاعلی است از وکز به معنی زدن و با مشت زدن. رجوع به وکز شود.


واکس

(از انگلیسی، اِ)(1) مادهء سیاه که بدان کفشها را سیاه می کنند. (ناظم الاطباء). مادهء مرکبی است که برای جلا دادن کفش و چیزهای چرمی به آنها مالیده می شود و مطابق رنگ چرم ساخته می گردد. (فرهنگ نظام). رنده. یرندج. (یادداشت مؤلف). رنگی که بروی کفش چرمین و جیر...


واکس خوردن

[خوَرْ / خُرْ دَ] (مص مرکب) واکس خوردن کفش، با واکس براق و تابان شدن آن. رجوع به واکس شود.


واکس خورده

[خوَرْ / خُرْ دَ / دِ] (ن مف مرکب) کفش واکس خورده، کفشی که بر اثر واکس زدن شفاف و تابان شده است. کفش براق. واکس زده.


واکس زدن

[زَ دَ] (مص مرکب) واکس بروی کفش مالیدن. کفش را با واکس برّاق و تابان کردن. رجوع به واکس شود.


واکس زن

[زَ] (نف مرکب) آن که واکس بروی کفش زند. واکسی. واکس زننده.


واکس زنی

[زَ] (حامص مرکب) عمل واکس زن. || (اِ مرکب) جائی که در آن کفش را واکس زنند. محل کار واکسن زن.


واکسن

[سَ] (فرانسوی، اِ)(1) مادهء آبله که از گاو گرفته به انسان تزریق می شود، نیز هر ماده ای که برای تزریق درست کرده می شود. (فرهنگ نظام). مایه. (لغات فرهنگستان). میکروب ضعیف شده یا کشته شدهء امراض که به منظور ایجاد مصونیت در بدن انسان یا حیوان نسبت به مرضی...


واکسن زدن

[سَ زَ دَ] (مص مرکب)تزریق واکسن. رجوع به واکسن شود.


واکسن زنی

[سَ زَ] (حامص مرکب)واکسن زدن. تزریق واکسن. رجوع به واکسن شود.


واکسن کوبی

[سَ] (حامص مرکب)مایه کوبی. واکسن زدن. تزریق واکسن.



با مهر شما، راه هموارتر می‌شود

 

اگر قافیه‌ها بر دل‌ات نشسته‌اند و نغمۀ این ابزار، لبخند به لبت نشانده... بدان که این تلاش، بی‌هیچ چشم‌داشتی رقم خورده؛ اما نسیم حمایت تو، ادامۀ راه را برای ما هموارتر خواهد کرد.

حمایت از ما

قافیه‌یاب برای اندروید

با خرید نسخه اندرویدی قافیه‌یاب از کافه‌بازار یا مایکت از این پروژه ادبی حمایت کنید.

خرید از بازار خرید از مایکت

ربات تلگرامی قافیه‌یاب

ربات قافیه‌یاب هم‌صدا، ابزاری کاربردی، رایگان و سریع در زمینه ادبیات فارسی برای جستجوی قافیه در تلگرام.

مشاهده ربات

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید
نرم‌افزار فرهنگ عروضی

فرهنگ عروضی هم‌صدا برای اندروید

فرهنگ لغت جامع عروض و قافیه با قابلیت وزن یابی.

گنجور

گنجور مجموعه‌ای ارزشمند از سروده‌ها و سخن‌رانی‌های شاعران پارسی‌گوی است که به صورت رایگان در اختیار همگان قرار گرفته است. برای مشاهده وب‌سایت گنجور اینجا کلیک کنید.

دریای سخن

نرم‌افزار دریای سخن کتابخانه‌ای بزرگ و ارزشمند از اشعار و سخنان شاعران گرانقدر ادب فارسی است که به حضور دوستداران شعر و ادب تقدیم می‌داریم.