واقف

[قِ] (اِخ) محمد افندی از گویندگان عثمانی اهل پروسه و از جملهء مدرسان بود. وی به سال 1137 درگذشت. (از قاموس الاعلام ترکی).


واقف

[قِ] (اِخ) مولوی میران محیی الدین متخلص به واقف برادر عینی شایق شاعر است. به سال 1205 قمری در اودگیر هند به دنیا آمد. پس از تحصیل فارسی به فراگرفتن عربی در نزد علاءالدین لکهنوی پرداخت و پیش مولوی خبیرالدین فایق به آموختن رمز سخن پرداخت و از خال خود...


واقف

[قِ] (اِخ) سید یحیی افندی از گویندگان عثمانی و از سادات استانبول و فرزند سید عبدالرحیم افندی شاعر نامی بود وی به شغل قضاوت اشتغال داشت و قاضی استانبول بود. مرگ واقف به سال 1150 ه . ق. اتفاق افتاد. (از قاموس الاعلام ترکی).


واقف حیدرآبادی

[قِ فِ حَ دَ] (اِخ)داود علی خان واقف حیدرآبادی از شعرای فارسی ساکن هند است. رجوع به فرهنگ سخنوران دکتر خیامپور شود.


واقف خلخالی

[قِ فِ خَ] (اِخ)ملاعلیقلی خواهرزادهء ملانصرالله خلخالی و از شعرای قرن دهم است. طبعی به کمال رقت داشت و در اصفهان به افاده و تعلیم مشغول بود او را دیوانی است. این ابیات از اوست:
در لباس فقر هم آسودگی نبود مرا
بخیه های خرقه بر من جاده های وحشت است.
*
وسعت دشت...


واقف خلخالی

[قِ فِ خَ] (اِخ) میرزا ابوطالب واقف خلخالی از شعرای قرن دوازدهم است. (از فرهنگ سخنوران).


واقف دهلوی

[قِ فِ دِ لَ] (اِخ) خواجه محمدنقی فرزند خواجه محمد دهدار دهلوی از شعرای هند در قرن یازدهم است. (فرهنگ سخنوران خیامپور).


واقف شاهجهان آبادی

[قِ فِ جَ](اِخ) از شعرای قرن سیزدهم است. (از فرهنگ سخنوران دکتر خیامپور).


واقف شدن

[قِ شُ دَ] (مص مرکب)خبردار شدن. (آنندراج). خبردار گشتن. مطلع شدن. دریافتن. (ناظم الاطباء). آگاه شدن. باخبر شدن. فهمیدن. مستحضر شدن. پی بردن : تا نامهء پوشیدهء او نرسد بر این حال واقف نتوان شد. (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 324). خواجه چون بر آن حال واقف شد فراشد و...


واقف شده آمدن

[قِ شُ دَ / دِ مَ دَ](مص مرکب) اطلاع حاصل شدن : بیاورم ناچار این حال را تا بدان واقف شده آید. (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 156). در این باب مرا حکایت نادر یاد آمد اینجا نبشتم تا بر آن واقف شده آید. (تاریخ بیهقی چ ادیب ص134). اینک...


واقف طبرستانی

[قِ فِ طَ بَ رِ] (اِخ)میرزا جانی واقف طبرستانی از شعرای قرن سیزدهم است. (از فرهنگ سخنوران دکتر خیامپور).


واقف کردن

[قِ کَ دَ] (مص مرکب) آگاه کردن. مطلع کردن. واقف گردانیدن. باخبر کردن. خبردار کردن :
گفت والله آمدم من بارها
تا ترا واقف کنم زین کارها.مولوی.
رجوع به واقف شود.


واقف گردانیدن

[قِ گَ دَ] (مص مرکب) آگاه کردن. واقف کردن. آگاه گردانیدن : واقف گردان او را بدرستی اختیار کردنت در آنچه جسته ای آن را. (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 314). پادشاه را بر خیانت کسی واقف مگردان مگر آنکه بر صحت آن قول بکلی واثق باشی. (گلستان). مرا به...


واقف گردیدن

[قِ گَ دی دَ] (مص مرکب) آگاه شدن. آگاه گردیدن. آگاه گشتن. واقف شدن. واقف گشتن : و بنده ملطفه پرداخته بود مختصر این شرح پرداختم تا رای عالی بر آن واقف گردد. (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 360). باید که در وقت که بر این نبشته واقف گردی از...


واقف گشتن

[قِ گَ تَ] (مص مرکب) از چیزی خبردار شدن. (آنندراج). مطلع شدن. خبردار گشتن. دریافتن. واقف شدن. (ناظم الاطباء). واقف گردیدن. آگاه شدن. آگاه گشتن. آگاه گردیدن. خبردار گردیدن. خبردار شدن. باخبر شدن. باخبر گشتن. مطلع گردیدن. مطلع گشتن. اطلاع حاصل کردن :چون بر این حال امیر واقف گشت خواجهء...


واقف لاهوری

[قِ فِ] (اِخ) شیخ نورالعین پسر قاضی امانت الله از شعرای قرن دوازدهم. اصلش از قصبهء تباله از نواحی لاهور است و ابتدا تحصیل علوم کرد سپس به شاعری پرداخت بین او و شاه عبدالحکیم حاکم وحدت نظر حاصل شد و به اتفاق یکدیگر به عزم سیاحت دکن از پنجاب...


واقفه

[قِ فَ] (ع ص) مؤنث واقف. رجوع به واقف شود.


واقفه

[قِ فَ] (ع ص) هر کسی که برخلاف جمهور در یکی از مسائل امامت در قبول رأی اکثریت توقف میکرده مث جماعتی از معتزله مثل ابوعلی جبائی و پسرش ابوهاشم را که نه علی بن ابی طالب را بر سایر صحابه و نه سایر صحابه را بر او افضل می...


واقفه

[قِ فَ] (اِخ) فرقه ای از شیعیان علوی که حضرت موسی بن جعفر را امام شناختند و امامت عبدالله افطح را انکار کردند. این فرقه مشتمل بود بر بزرگان اصحاب امام ششم و علما و متکلمان شیعه مثل ابوجعفر مؤمن الطاق و ابان بن تغلب و هشام بن سالم. بعد...


واقفی

[قِ فی ی] (ص نسبی) منسوب است به واقف. رجوع به واقف شود. || منسوب است به واقفه. رجوع به واقفه شود.



با مهر شما، راه هموارتر می‌شود

 

اگر قافیه‌ها بر دل‌ات نشسته‌اند و نغمۀ این ابزار، لبخند به لبت نشانده... بدان که این تلاش، بی‌هیچ چشم‌داشتی رقم خورده؛ اما نسیم حمایت تو، ادامۀ راه را برای ما هموارتر خواهد کرد.

حمایت از ما

قافیه‌یاب برای اندروید

با خرید نسخه اندرویدی قافیه‌یاب از کافه‌بازار یا مایکت از این پروژه ادبی حمایت کنید.

خرید از بازار خرید از مایکت

ربات تلگرامی قافیه‌یاب

ربات قافیه‌یاب هم‌صدا، ابزاری کاربردی، رایگان و سریع در زمینه ادبیات فارسی برای جستجوی قافیه در تلگرام.

مشاهده ربات

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید
نرم‌افزار فرهنگ عروضی

فرهنگ عروضی هم‌صدا برای اندروید

فرهنگ لغت جامع عروض و قافیه با قابلیت وزن یابی.

گنجور

گنجور مجموعه‌ای ارزشمند از سروده‌ها و سخن‌رانی‌های شاعران پارسی‌گوی است که به صورت رایگان در اختیار همگان قرار گرفته است. برای مشاهده وب‌سایت گنجور اینجا کلیک کنید.

دریای سخن

نرم‌افزار دریای سخن کتابخانه‌ای بزرگ و ارزشمند از اشعار و سخنان شاعران گرانقدر ادب فارسی است که به حضور دوستداران شعر و ادب تقدیم می‌داریم.