آی
(ع اِ) جِ آیت و آیه.
آی آبه
[بِ] (اِخ) (مؤید...) نام مملوکی از سلطان سنجر. و او در 548 ه .ق . بر نیشابور و طوس و نسا و ابیورد و دامغان استیلا یافت و در 569 به دست تکش خوارزمشاه مغلوب و مقتول شد.
آیا
(ادات استفهام) کلمه ای است که بدان طلب دانستن و استفهام کنند :
فروماند و از کارش آمد شگفت
بسی با دل اندیشه اندرگرفت
که آیا بهشت است یا بزمگاه
سپهر برینست یا چرخ ماه؟فردوسی.
مشتاق آن نگارم آیا کجاست گوئی
با ما نمی نشیند بی ما چراست گوئی؟
اوحدی.
و بیشتر در فارسی بمدّ حرف ماقبل آخر...
آیات
(ع اِ) جِ آیه. نشانها. علامتها. هر یک از فقرات و جمل قرآن که سوره از آنها مرکب است. || معجزات : و باظهار آیات مثال داد. (کلیله و دمنه). و آن را به آیات و اخبار و ابیات و اشعار مؤکد گردانیده شود. (کلیله و دمنه). و شرایط سخن...
آیار
(ع اِ) جِ اَیر.
آیاز
(اِخ) ایاز. آیازاویماق. نام غلام محمودبن سبکتکین. این غلام برای کثرت فِراست و هوش و جنگجوئی و هم زیبائی و جمال محبوب سلطان بود :
نکند کار تیر آیازی
شل هندیّ و نیزهء تازی.ابوالفرج رونی.
کاندر این راه جمله را شرط است
عشق محمود و خدمت آیاز.سنائی.
در دورهء مسعود امارت قصدار و مکران داشته...
آیاس
(اِخ) یاس؟(1) :
به آیاس و خلخ همی برگذر
بکش هرکه یابی بخون پدر.فردوسی.
نه ارجاسب مانم نه آیاس و چین
نه کهرم نه خلخ نه توران زمین.فردوسی.
که این گر بدارد زمانی چنین
نه آیاس ماند نه خلخ نه چین.فردوسی.
(1) - Caspia در Bernard Dorn.
آیان
(نف، ق) در حال آمدن. || بدیهه. آمده.
آیان
(ص) شب دراز. (سروری از تحفه السعاده).
آیای
(ع اِ) جِ آیه.
آی بابا
(اِخ) (از: ترکی آی، ماه + فارسی بابا، پدر) نامی است که مادران ماه را دهند آنگاه که کودکان شیرخوارهء خود را با نشان دادن ماه بازی دهند.
آی بیک سیف الدین
[بَ سَ فُدْ دی](اِخ) از حکام و سلاطین بنگاله (627-631 ه .ق .).
آی بیک عزالدین
[بَ عِزْ زُدْ دی](اِخ) دومین کس از ممالیک بحری که فرمانروای مصر و شام بوده اند (648 - 655 ه .ق .).
آی بیک قطب الدین
[بَ قُ بُدْ دی](اِخ) مؤسس سلسلهء ممالیک یا سلاطین مملوک دهلی (602-607 ه .ق .).
آیت
[یَ] (ع اِ) نشان. نشانه. علامت. اماره. آیه :
ای بزمگه تو صورت فردوس
وی رزمگه تو آیت محشر.مسعودسعد.
|| معجز. دشواری. معجزه. اعجاز. کرامت :
او آیت پیمبر ما بود روز حرب
از ذوالفقار بود و ز صمصام آیتش.
ناصرخسرو.
و آیتها نمود از عصا و دیگر چیزها. (مجمل التواریخ).
گفت من اینها ندانم حجتی
که بود در...
آیتی
[یَ] (اِخ) تخلص دو شاعر، یکی از اهل یزد و دیگری از مردم اصفهان. و آیتی اصفهانی معلم کُتّاب بوده و خط نستعلیق نیکو می نوشته.
آی تیمور
[تَ] (اِخ) از سربداران، نامش محمد، و او پس از وجیه الدین مسعود امارت یافت (744-746 ه .ق .).
آیتین
[یَ تَ] (ع اِ) تثنیهء آیت. || (اِخ) لقبی که آزادیخواهان در انقلاب آزادی بسید محمد طباطبائی و سید عبدالله بهبهانی دادند، و هر یک را جدا آیه الله میخواندند.
آی درویش
[دَرْ] (اِخ) نام تیره ای از ترکمانان ایران، ساکن شمال غربی سنگر.
آیدین
(اِخ) نام شهری از ترکیه (لیدی) بجنوب شرقی ازمیر، دارای 12 هزار تن سکنه و آب معدنی. محصول آن پنبه است.