آیل

[یِ] (اِخ) نام کوهی بناحیهء نقره در طریق مکه.


آیم سایم

[یَ یَ] (ق مرکب، از اتباع) در تداول عامه، گاه گاه. با فاصله های زمانی دور. || به نُدرت.


آین

[یِ] (ع ص) نرم. آسان. سبک.


آین

[یَ] (اِ) آهن.


آین

[یِ] (اِ) مخفف آیین :
جشن سده امیرا رسم کبار باشد
این آین کیومرث و اسفندیار باشد.
منوچهری.


آینات

[یِ] (ع ص، اِ) جِ آینه.


آیندگان

[یَ دَ / دِ] (اِ) جِ آینده. آنان که آیند. || آنان که پس از این یا پـس از ما بدین جهان آیند. مقابل گذشتگان.


آینده

[یَ دَ / دِ] (نف، اِ) آنکه آید :
زآنکه عشق مردگان پاینده نیست
چونکه مرده سوی ما آینده نیست.مولوی.
|| وارد. || مستقبل. مستقبله. قادم. قادمه. آتی. آتیه. زمان پس از حال. وقتی که نیامده است: آینده نیامده ست و بگذشته گذشت.
- آینده و رونده؛ صادر و وارد.
- سال آینده؛ عام قابل....


آین رود

[یِ] (اِخ) نام رودیست، سرچشمهء آن بمغرب گردنهء کندوان و شعب آن به طالقان رود.


آینه

[یِ نَ] (ع ص) تأنیث آین. ج، آینات.


آینه

[یِ نَ / نِ] (اِ) نقش هلال وار که بر دم طاوس است.


آینه

[یِ نَ / نِ] (اِ) در کلمهء هرآینه، ظاهراً مخفف هرآیینه است و آیینه به معنی آیین یعنی صورت و گونه و سان، و مجموع مرکب بمعنی بهر حال و در هر حال و بهر روی و بهر صورت و لاجرم. (زمخشری) :
همه سر آرد بار آن سنان نیزهء او
هرآینه...


آینه

[یِ نَ / نِ] (اِ) پاره های آهن که جنگجویان بر پشت و سینه و ران راست کردندی دفاع را، و ظاهراً مجموع آن را چهارآینه یا چارآیینه خواندندی :
سازد فلک ز عزم تو دایم سلاح خویش
دارد شجاع روز وغا در بر آینه.خاقانی.


آینه

[یِ نَ / نِ] (اِ) آهن مصقول و آهن پرداخت کرده و شیشه و بلور پشت بزیبق کرده که صور اشیاء خارجی در آن افتد. مرآت. آیینه. آبگین. آبگینه. و از آن مسطح و محدب و مقعر باشد :
فرستاد از آن آهن تیره رنگ
یکی آینه کرده روشن ز زنگ.فردوسی.
سکندر نهاد...


آینه

[یِ نَ / نِ] (اِ) ظاهر پوست گاو از پستانها تا دُبُر. || وضع موی این قسمت از پوست در ماده گاو که بعقیدهء بعض علماء فن کیفیت و چگونگی شیر را در اختلافات آن توان شناخت.(1)
.
(فرانسوی)
(1) - ecusson


آینهء اسکندر

[یِ نَ یِ اِ کَ دَ] (اِخ) آینهء سکندری. رجوع به آینهء سکندری شود.


آینهء اسکندری

[یِ نَ یِ اِ کَ دَ] (اِخ)آینهء سکندری. رجوع به آینهء سکندری شود.


آینه افروز

[یِ نَ / نِ اَ] (نف مرکب)مجلی. (حبیش تفلیسی). صیقل. آینه زدای. آنکه آینه روشن کند. روشن گر. صاقل. صقّال.


آینه افروزی

[یِ نَ / نِ اَ] (حامص مرکب) عمل آینه افروز. روشن گری.


آینه بندان

[یِ نَ / نِ بَ] (اِمص مرکب)عمل تزیین خانه و کوی با نهادن آیینهء بسیار بر دیوارها و جز آن.



با مهر شما، راه هموارتر می‌شود

 

اگر قافیه‌ها بر دل‌ات نشسته‌اند و نغمۀ این ابزار، لبخند به لبت نشانده... بدان که این تلاش، بی‌هیچ چشم‌داشتی رقم خورده؛ اما نسیم حمایت تو، ادامۀ راه را برای ما هموارتر خواهد کرد.

حمایت از ما

قافیه‌یاب برای اندروید

با خرید نسخه اندرویدی قافیه‌یاب از کافه‌بازار یا مایکت از این پروژه ادبی حمایت کنید.

خرید از بازار خرید از مایکت

ربات تلگرامی قافیه‌یاب

ربات قافیه‌یاب هم‌صدا، ابزاری کاربردی، رایگان و سریع در زمینه ادبیات فارسی برای جستجوی قافیه در تلگرام.

مشاهده ربات

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید
نرم‌افزار فرهنگ عروضی

فرهنگ عروضی هم‌صدا برای اندروید

فرهنگ لغت جامع عروض و قافیه با قابلیت وزن یابی.

گنجور

گنجور مجموعه‌ای ارزشمند از سروده‌ها و سخن‌رانی‌های شاعران پارسی‌گوی است که به صورت رایگان در اختیار همگان قرار گرفته است. برای مشاهده وب‌سایت گنجور اینجا کلیک کنید.

دریای سخن

نرم‌افزار دریای سخن کتابخانه‌ای بزرگ و ارزشمند از اشعار و سخنان شاعران گرانقدر ادب فارسی است که به حضور دوستداران شعر و ادب تقدیم می‌داریم.