آفقه

[فِ قَ] (ع اِ) خاصره. تهیگاه.


آفگانه

[نَ / نِ] (ص، اِ) اَفگانه. فگانه. آبگانه. جنین سقط شده.
- آفگانه کردن؛ بچه افکندن :
شکم حادثاتِ آبستن
از نهیب تو آفگانه کند.مسعودسعد.


آفل

[فِ] (ع ص) فروشونده. ناپدیدگردنده. غروب کننده. که فرورود. غارب :
آنکه گه ناقص گهی کامل بود
نیست معبود خلیل آفل بود.مولوی.
هم خر و خرگیر اینجا در گلند
غافلند اینجا و آنجا آفلند.مولوی.
بانگ و صیتی جو که آن خامل نشد
تاب خورشیدی که آن آفل نشد.مولوی.
جز خیالی عارضیّ و باطلی
که بود چون صبح کاذب...


آفلات

[فِ] (ع ص، اِ) جِ آفله.


آفلونیا

(اِ) اَفلونیا. فَلونیا. نام معجونی طبّی است منسوب به آفولن، رب النوع روشنی و صنایع.


آفله

[فِ لَ] (ع ص) تأنیث آفل. ج، آفلات.


آفلین

[فِ] (ع ص، اِ) جِ آفِل :
شد صفیر باز جان در مرج دین
نعره های لااحب الاَفلین.مولوی.
ناخوشت آید مقال آن امین
در نُبی که لااحب الاَفلین.مولوی.


آفلیون

(اِ) شیح جبلی.


آفند

[فَ] (اِ) جنگ. خصومت :
دلیر و جهانسوز و پرخاشخر
جز آفند کاری ندارد دگر.فردوسی.
آورد پیامی که مبادا که خوری می
مستک شوی و عربده آغازی و آفند.
سوزنی.


آفنداک

[فَ] (اِ) آدفنداک. آزفنداک. نوشه. قوس قزح. انطلیسون. تیراژه. کمر رستم. کمردون. طوق بهار. سریر. آدینده.


آفندیدن

[فَ دی دَ] (مص) اَفندیدن.
جنگ کردن. جدال و عداوت و خصومت ورزیدن :
در دل او آن نصیحت کار کرد
ترک آفندیدن و پیکار کرد.لبیبی.


آفولن

[لُ] (اِخ) اَفولن. رب النوع روشنی و صنایع یونانیان و رومیان را.


آفه

[فَ] (ع اِ) آفه. آفت. ج، آفات.


آفی

(اِخ) تخلص یکی از امراء هند، موسوم باحمدیارخان، متوفی به سال 1265 ه .ق . او به فارسی شعر می گفته و مثنویی به نام گلزار خیال دارد.


آق

(ترکی، ص) سپید. سفید.


آق

(اِخ) نام طائفه ای از ترکمانان ساکن ایران، دارای 700 خانوار. || نام طائفه ای از ترکمانان ایران، ساکن قزل ملته حرگلان دارای سی خانوار.


آق آتابای

(اِخ) نام تیره ای از ترکمانان یموت.


آقا

(ترکی، اِ) خواجه. کیا. مهتر. سراکار. سرکار. بزرگ. سَر. سَرور. میر. میره. خداوند. خداوندگار. سیّد. مولی. صاحب. و در صدر یا ذیل نامهای خاص، کلمهء تعظیم است.
-آقابالاسر؛ مدعی سری و مهتری بر کسی بی سود و نفعی برای آن کس: آقابالاسر لازم ندارم.
-مثل آقاها؛ در تداول خانگی، مؤدّب. موقّر.
آقا.
(اِخ) نام...


آقائی

(حامص) چگونگی و کیفیت و صفت آقا.


آقائی

(اِخ) تخلص شاعری از متأخرین، اهل همدان.



قافیه‌یاب برای اندروید

با خرید نسخه اندرویدی قافیه‌یاب از فروشگاه‌های زیر از این پروژه حمایت کنید:

 قافیه‌یاب اندرویدی هم‌صدا

 قافیه‌یاب اندرویدی هم‌صدا

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید
نرم‌افزار فرهنگ عروضی

فرهنگ عروضی هم‌صدا برای اندروید

فرهنگ لغت جامع عروض و قافیه با قابلیت وزن یابی.

گنجور

گنجور مجموعه‌ای ارزشمند از سروده‌ها و سخن‌رانی‌های شاعران پارسی‌گوی است که به صورت رایگان در اختیار همگان قرار گرفته است. برای مشاهده وب‌سایت گنجور اینجا کلیک کنید.

دریای سخن

نرم‌افزار دریای سخن کتابخانه‌ای بزرگ و ارزشمند از اشعار و سخنان شاعران گرانقدر ادب فارسی است که به حضور دوستداران شعر و ادب تقدیم می‌داریم.