آفل
[فِ] (ع ص) فروشونده. ناپدیدگردنده. غروب کننده. که فرورود. غارب :
آنکه گه ناقص گهی کامل بود
نیست معبود خلیل آفل بود.مولوی.
هم خر و خرگیر اینجا در گلند
غافلند اینجا و آنجا آفلند.مولوی.
بانگ و صیتی جو که آن خامل نشد
تاب خورشیدی که آن آفل نشد.مولوی.
جز خیالی عارضیّ و باطلی
که بود چون صبح کاذب آفلی.مولوی.
ج، آفلین.
آنکه گه ناقص گهی کامل بود
نیست معبود خلیل آفل بود.مولوی.
هم خر و خرگیر اینجا در گلند
غافلند اینجا و آنجا آفلند.مولوی.
بانگ و صیتی جو که آن خامل نشد
تاب خورشیدی که آن آفل نشد.مولوی.
جز خیالی عارضیّ و باطلی
که بود چون صبح کاذب آفلی.مولوی.
ج، آفلین.
قافیهیاب برای اندروید
با خرید نسخه اندرویدی قافیهیاب از فروشگاههای زیر از این پروژه حمایت کنید:
نرمافزار فرهنگ عروضی
گنجور
گنجور مجموعهای ارزشمند از سرودهها و سخنرانیهای شاعران پارسیگوی است که به صورت رایگان در اختیار همگان قرار گرفته است. برای مشاهده وبسایت گنجور اینجا کلیک کنید.
دریای سخن
نرمافزار دریای سخن کتابخانهای بزرگ و ارزشمند از اشعار و سخنان شاعران گرانقدر ادب فارسی است که به حضور دوستداران شعر و ادب تقدیم میداریم.