اجر

[اَجْ جَ] (اِخ) قلعه ای است در جوار قرطبهء اندلس. (قاموس الاعلام).


اجرا

[اَ] (ع اِ) بهرِ. برایِ: فعلتُ ذلک من اَجراکَ؛ کردم این کار را ازبهر تو. (منتهی الارب).


اجرا

[اَ] (ع ن تف) نعت تفضیلی از جریان. روان تر: اَجرا من السیل تحت اللیل.


اجرا

[اِ] (از ع، اِ) اِجْراء. اجری. جری. راتبه. وظیفه. مرسوم. ادرار. و امروز جیره گویند. (حواشی چهارمقاله ص 4). و از آن راتبه و مستمری جنسی خواهند مقابل مواجب، که معنی راتبه و مستمری نقدی دهد و آن جنس بوده بر خلاف جامگی که نقد بوده است : پس مسلمه...


اجرأ

[اَ رَءْ] (ع ن تف) جری تر. باجرأت تر.
- امثال: اجرأ من ذباب ؛ جری تر از مگس، چه بر بینی شاهان و مژهء شیران نشیند.
اجرأ من قسوره ؛ باجرأت تر از شیر.
اجرأ من لیث بخفان ؛ باجرأت تر از شیر خفان(1). (مجمع الامثال میدانی).
(1) - و آن جائی شیرناک...


اجراء

[اِ] (ع مص) راندن. (زوزنی) (تاج المصادر) (منتهی الارب). براندن. روان کردن. بدوانیدن. || وکیل کردن کسی را. || وکیل فرستادن. || دانه بستن گیاه. (منتهی الارب). || امضاء. || بابچه شدن سباع. (تاج المصادر). || وظیفه و راتبه مقرر کردن. || گذاردن.


اجراء

[اَ] (ع ص، اِ) جِ جَرْو. || جِ جَری ء.


اجراء

[اُ جَ] (ع ص، اِ) جِ اَجیر. (مهذب الاسماء).


اجراب

[اِ] (ع مص) خداوند شتران گرگین شدن. (تاج المصادر). خداوند شتران یا گوسفندان گرگین شدن.


اجرئباب

[اِ رِءْ] (ع مص) دراز کردن گردن را تا بنگرد. سر کشیدن.


اجراح

[اَ] (ع اِ) جِ جُرح.


اجراد

[اَ] (ع اِ) جِ جَرْد.


اجراد

[اَ] (اِخ) موضعی است در شعر. (معجم البلدان).


اجراذ

[اِ] (ع مص) بیرون کردن. || جدا ساختن. || بیچاره کردن.


اجراذ

[اَ] (اِخ) موضعی است به نجد. (معجم البلدان).


اجراذ

[اَ] (اِخ) (اُمُّ...) چاهی قدیم در مکه و گفته اند آن با دال مهمله است. (معجم البلدان).


اجرار

[اِ] (ع مص) کفانیدن زبان شتربچه تا شیر نخورد. (منتهی الارب). بچه شتر را زبان شکافتن تا شیر نخورد. || قرض را تأخیر کردن. دیرتر ستاندن دین. مهلت دادن در ادای دین: اجرّه الدین. (منتهی الارب). || تبعیت کردن در سرور و اغانی: اجرّ فلاناً اغانیه. (منتهی الارب). || نیزه...


اجراز

[اِ] (ع مص) لاغر گردیدن: اجرزت الناقه. || بقحط و خشک سال رسیدن: اجرز فلان؛ اذا اَمحَلَ. (منتهی الارب). || مضطر کردن بسوی سختی، و منه المثل: اجرزنی و ابتغی النوافل. (منتهی الارب).


اجراز

[اَ] (ع ص، اِ) جِ جَرْز و جِرْز و جُرز. || ارض اجراز؛ بصیغهء جمع بمعنی ارض جُرز است. زمین بی نبات. (منتهی الارب). || طوت الحیه اجرازها؛ پیچید و درنوردید مار جسم خود را. (منتهی الارب).


اجراس

[اَ] (ع اِ) جِ جَرَس.



با مهر شما، راه هموارتر می‌شود

 

اگر قافیه‌ها بر دل‌ات نشسته‌اند و نغمۀ این ابزار، لبخند به لبت نشانده... بدان که این تلاش، بی‌هیچ چشم‌داشتی رقم خورده؛ اما نسیم حمایت تو، ادامۀ راه را برای ما هموارتر خواهد کرد.

حمایت از ما

بازی ادبی بِیتاس

💫 بیتاس، جایی که شعر، بازی و احساس در کنار هم معنا پیدا می‌کنند.

مشاهده و دانلود

ربات تلگرامی قافیه‌یاب

ربات قافیه‌یاب هم‌صدا، ابزاری کاربردی، رایگان و سریع در زمینه ادبیات فارسی برای جستجوی قافیه در تلگرام.

مشاهده ربات

قافیه‌یاب برای اندروید

با خرید نسخه اندرویدی قافیه‌یاب از کافه‌بازار یا مایکت از این پروژه ادبی حمایت کنید.

خرید از بازار خرید از مایکت

نرم‌افزار فرهنگ عروضی

فرهنگ عروضی هم‌صدا برای اندروید

فرهنگ لغت جامع عروض و قافیه با قابلیت وزن یابی.

گنجور

گنجور مجموعه‌ای ارزشمند از سروده‌ها و سخن‌رانی‌های شاعران پارسی‌گوی است که به صورت رایگان در اختیار همگان قرار گرفته است. برای مشاهده وب‌سایت گنجور اینجا کلیک کنید.

دریای سخن

نرم‌افزار دریای سخن کتابخانه‌ای بزرگ و ارزشمند از اشعار و سخنان شاعران گرانقدر ادب فارسی است که به حضور دوستداران شعر و ادب تقدیم می‌داریم.

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید