ابی

[اَبْ با] (اِخ) نام نهری میان کوفه و قصر بنی مقاتل. || نام نهری بواسط عراق. || نام چاهی بمدینه بنی قریظه را. || نام چاهی بمدینهء طیبه.


ابی

[اُ بَی ی] (ع اِ) نامی از نامهای مردان عرب.


ابی

[اَ بی ی] (ع اِ) نامی از نامهای مردان عرب. || شیر. اسد.


ابی

[اَبْ بی] (ص نسبی) منسوب به ابّ، شهری به یَمَن.


ابی

[اُ بَی ی] (اِخ) ابن دعثعث الخثعمی. قاتل معدیکرب پدر عمرو. رجوع به حبط ج1 ص139 شود.


ابی

[اُ بَی ی] (اِخ) ابن عماره. یکی از صحابهء رسول صلوات الله علیه و بخاری در تاریخ کبیر این نام نیاورده است چه گویند او به ابوابی بن ام حرام معروف بوده و نام او عبدالله است.


ابی

[اُ بَی ی] (اِخ) ابن کعب بن قیس بن عبیدبن زیدبن معاویه بن عمروبن مالک بن النجار الانصاری النجاری. مکنی به ابوالمنذر و ابوالطفیل و ملقب به سیّدالقراء. یکی از صحابهء کبار و از اصحاب عقبهء ثانیه و از کُتّابِ وحی. او بدر و دیگر مشاهد را دریافته است و...


ابی

[اُ بَی ی] (اِخ) ابن کعب بن قیس بن مالک بن امری ءالقیس. یکی از گردآورندگان قرآن است.


ابی

[اُ بَی ی] (اِخ) ابن کعب انصاری. او راست: کتاب فضائل القرآن. (ابن الندیم).


ابی

[اُ بَی ی] (اِخ) ابن مالک الحرشی یا عامری. صحابی است و برخی نام او را عمر بن مالک گفته اند.


ابی

[اُ بَی ی] (اِخ) ابن معاذبن انس. صحابی است. او و برادرش انس بن معاذ احد و بدر را دریافتند و به یوم بئر معونه هردو بشهادت رسیدند.


ابیا

[اَ] (اِ)(1) قسمی پرنده با نوک و پای دراز و گوشتی لذیذ. یلوه. پارت. نوک دراز. دجاج الارض. توک دراز.
(1) - Becassine.


ابیا

[ ] (اِخ) (خداوند پدر من است) چهار نفر در یهود بدین اسم خوانده شده اند: اول بانی خانواده ای که مابین نسل هارون و الیعزر بود. دوم پسر یربعام نخستین پادشاه بنی اسرائیل. سوم پسر رحبعام پادشاه اول یهودا. چهارم مادر حزقیای پادشاه که در سفر دویم پادشاه ابی...


ابیات

[اَبْ] (ع اِ) جِ بیت. خانه ها. || فردها از شعر :
نبیند کسی نامهء پارسی
دو بیور [ ظ: نوشته ] به ابیات صد بار سی.
فردوسی.
آن ابیات امیر را سخت خوش آمد و همگان بپسندیدند و نسخت کردند. (تاریخ بیهقی). و آنرا به آیات و اخبار و ابیات و اشعار مؤکّد...


ابیات

[اَ بی یا] (ع ص، اِ) جِ ابیّه.


ابیات

[اُ بَیْ یا] (ع اِ مصغر) مصغر ابیات، جِ بیت.


ابیاثار

[اَ] (اِخ)(1) یکی از کهنهء بنی اسرائیل و از منسوبان داود نبی است. او مبغوض طالوت شد و سپس به ادونیا پسر داود پیوست و از اینرو سلیمان ویرا از کهانت عزل کرد.
(1) - Abiathar.


ابیار

[اَبْ] (اِخ) نام قریه ای بجزیرهء بنی نصر میان مصر و اسکندریّه. (مراصدالاطلاع).


ابیار

[اَبْ] (ع اِ) جِ بئر.


ابیاری

[اَبْ] (ص نسبی، اِ) منسوب به ابیار. || دیبائی مُخطَّط و راه راه لطیف و نازک بافته و بهترین آن ابیاری کافوری بوده است :
از درج برد و مخفی و ابیاری و بمی
سرخط همی ستانم و تکرار میکنم.
نظام قاری.
نرمدست و قطنی و خارا و حبر
برد و ابیاری و مخفی آشکار.نظام...



با مهر شما، راه هموارتر می‌شود

 

اگر قافیه‌ها بر دل‌ات نشسته‌اند و نغمۀ این ابزار، لبخند به لبت نشانده... بدان که این تلاش، بی‌هیچ چشم‌داشتی رقم خورده؛ اما نسیم حمایت تو، ادامۀ راه را برای ما هموارتر خواهد کرد.

حمایت از ما

بازی ادبی بِیتاس

💫 بیتاس، جایی که شعر، بازی و احساس در کنار هم معنا پیدا می‌کنند.

مشاهده و دانلود

ربات تلگرامی قافیه‌یاب

ربات قافیه‌یاب هم‌صدا، ابزاری کاربردی، رایگان و سریع در زمینه ادبیات فارسی برای جستجوی قافیه در تلگرام.

مشاهده ربات

قافیه‌یاب برای اندروید

با خرید نسخه اندرویدی قافیه‌یاب از کافه‌بازار یا مایکت از این پروژه ادبی حمایت کنید.

خرید از بازار خرید از مایکت

نرم‌افزار فرهنگ عروضی

فرهنگ عروضی هم‌صدا برای اندروید

فرهنگ لغت جامع عروض و قافیه با قابلیت وزن یابی.

گنجور

گنجور مجموعه‌ای ارزشمند از سروده‌ها و سخن‌رانی‌های شاعران پارسی‌گوی است که به صورت رایگان در اختیار همگان قرار گرفته است. برای مشاهده وب‌سایت گنجور اینجا کلیک کنید.

دریای سخن

نرم‌افزار دریای سخن کتابخانه‌ای بزرگ و ارزشمند از اشعار و سخنان شاعران گرانقدر ادب فارسی است که به حضور دوستداران شعر و ادب تقدیم می‌داریم.

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید