ابوعلی
[اَ عَ] (اِخ) دیلمی. اسماعیل بن یوسف. رجوع به اسماعیل... شود.
ابوعلی
[اَ عَ] (اِخ) رازی. از شیوخ عرفان. او در مائهء سوم هجری میزیسته است. رجوع به نفحات الانس جامی و نامهء دانشوران ج3 ص133 شود.
ابوعلی
[اَ عَ] (اِخ) رازی. از فقهاء حنفیه است. او راست کتاب الضحایا. وفات وی به سال 211 ه . ق. بوده است.
ابوعلی
[اَ عَ] (اِخ) رجاء. یکی از رؤسای مذهب زنادقه (مانویه) در دولت عباسیان. (ابن الندیم).
ابوعلی
[اَ عَ] (اِخ) رجالی. محمد بن اسماعیل مازندرانی. مولد و منشأ او کربلای معلی. وی از شاگردان سیدعلی صاحب ریاض و سید مهدی طباطبائی بحرالعلوم است. او راست: کتاب منتهی المقال فی علم الرجال، و هرچند این کتاب از بسیاری از فوائد کتب دیگر فن خالی است لکن بواسطهء کثرت...
ابوعلی
[اَ عَ] (اِخ) رودباری. احمدبن محمد بن القاسم یا محمد بن احمد. شیخ فریدالدین عطار گوید: او از کاملان اهل طریقت بود و از اهل فتوت و ظریفترین پیران و عالم ترین ایشان بعلم حقیقت... و اهل بغداد جمله حضرت او را خاضع بودند و جنید قائل فضل او بود...
ابوعلی
[اَ عَ] (اِخ) زراره بن اعین بن سنسن شیبانی. اسم اوعبد ربه و زراره لقب اوست. و کنیت دیگر او ابوالحسن است. تابعی و یکی از محدثین و فقهای امامیه. از روات امام محمد باقر و امام جعفر صادق و امام موسی الکاظم علیهم السلام است و چنانکه علامهء حلی...
ابوعلی
[اَ عَ] (اِخ) سائب بن زید. صحابی است.
ابوعلی
[اَ عَ] (اِخ) سعید. نام رئیس مقالصه از مانویه، بروزگار مأمون و معتصم خلیفه. (ابن الندیم). و در جای دیگر او را بنام یکی از رؤسای زنادقه (مانویّه) در دولت عباسی ذکر کرده است.
ابوعلی
[اَ عَ] (اِخ) سعیدبن عثمان بن سکن. رجوع به سعید... شود.
ابوعلی
[اَ عَ] (اِخ) سندی. یکی از مشایخ صوفیه باواخر مائهء دویم و اوائل مأئهء سیم. او از استادان ابویزید بسطامی است و بایزید گفت من از او علم فناء در توحید آموختم و وی از من الحمد و قل هوالله فراگرفت و بازگفت تا بوعلی را ندیدم بعض مقامات مرا...
ابوعلی
[اَ عَ] (اِخ) سنیدبن داود. از روات حدیث است.
ابوعلی
[اَ عَ] (اِخ) سیاه. یکی از شیوخ تصوف باواخر مائهء چهارم و اوائل مائهء پنجم. او از مردم مرو بود و صحبت ابوالعباس قصاب آملی و احمدبن نصر و ابوعلی دقاق دریافته بود. پیش از توبه دهقنت ورزیدی و امّی بود و نوشتن و خواندن نمیدانست. گویند: روزی مفتی مرو...
ابوعلی
[اَ عَ] (اِخ) سیرجانی. یکی از شیوخ تصوف بمائهء چهارم بود و شیخ الاسلام هروی در کتاب خویش ذکر او آورده است. رجوع به نامهء دانشوران ج 3 ص 134 شود.
ابوعلی
[اَ عَ] (اِخ) سینا. رجوع به ابوعلی بن سینا شود.
ابوعلی
[اَ عَ] (اِخ) شاذان. از روات حدیث است و سید مرتضی محمد بن محمد بن زید از او روایت کند.
ابوعلی
[اَ عَ] (اِخ) شبویه مروزی. محمد بن محمد بن عمر یکی از شیوخ طریقت صوفیه باواخر مائهء چهارم و اوائل پنجم. معاصر ابوسعید ابوالخیر. مولد و منشأ او مروالروذ بود. و او بروزگار خویش زبان وقت و در ناحیت خویش بی مانند بود و از اصحاب شیخ ابوالعباس سیاری است...
ابوعلی
[اَ عَ] (اِخ) شحاذه. او راست: مسائل ابی علی.
ابوعلی
[اَ عَ] (اِخ) شرف الملک. رجوع به ابوعلی بن سینا... شود.
ابوعلی
[اَ عَ] (اِخ) شقیق بن ابراهیم بلخی. یکی از مشایخ کبار متصوفه. گویند او درک خدمت امام موسی الکاظم علیه السلام کرده بود و حاتم اصم از مریدان او است و در ماوراءالنهر به سال 174 و بروایتی در 153 ه . ق. در جهاد با ترک و بقولی به...
