ابن عطار

[اِ نُ عَطْ طا] (اِخ) ابوعبدالله قرطبی. شاعر. اکثر عمر خویش بسیاحت بلاد گذرانیده و چندی در تونس بوده است.


ابن عطاش

[اِ نُ عَطْ طا] (اِخ) احمدبن عبدالملک. پدر او ادیبی دانشمند بوده و خود او بمذهب اسماعیلیه گرائیده. و اسماعیلیان اصفهان او را بریاست برگزیدند. عاقبت ملکشاه سلجوقی او را دستگیر کرد و به سال 500 ه .ق . بقتل رسانید.


ابن عطیر

[اِ نُ عُ طَ] (اِخ) فرزند عطیر، حکمران رها. نصرالدوله بن مروان رها را تسخیر کرد و عطیر را بکشت و سپس بشفاعت صالح بن مرداس این شهر را به ابن عطیر بازداد و او در حدود سال 420 ه .ق . آنجا را بطاغیهء روم واگذاشت و این امر...


ابن عطیف

[اِ نُ عَ] (اِخ) حسن بن موسی بن احمد دمشقی. ادیب و فقیه حنفی. با برادر خویش رمضان بن موسی به دمشق علم آموخت و در یکی از جامعهای دمشق بمنصب خطابت نائل آمد و در هفت سال آخر عمر به فالج مبتلا شد و در دمشق درگذشت. مولد او...


ابن عطیه

[اِ نُ عَ طی یَ] (اِخ) یکی از رجال عصر امویان. او بزمان مروان دوم بجنگ ابوحمزه که قصد حملهء به شام داشت مأمور گشت و پس از شکست ابوحمزه ولیدبن عروه را بجای خویش گماشت و خود به یمن به جنگ یحیی بن طالب الحق شتافت و بر او...


ابن عطیه

[اِ نُ عَ طی یَ] (اِخ) ابوبکر. یکی از ادبا و شعرای اندلس. او سفری بشرق کرده و در مائهء پنجم هجری میزیسته است.


ابن عطیه

[اِ نُ عَ طی یَ] (اِخ) ابومحمد. از شعرا و ادبای اندلس. شاگرد لسان الدین بن خطیب. مولد او به سال 709 ه .ق . در وادی آش، و در همانجا منصب امامت و خطابت و سپس شغل قضا داشته است و بعد بغرناطه شده و در مسجد اعظم آنجا...


ابن عطیه

[اِ نُ عَ طی یَ] (اِخ) ابومحمد عبدالحق بن ابی بکر، فرزند ابن عطیه ابوبکر. او را در فقه و حدیث و تفسیر و نحو و لغت ید طولی بود و در 529 ه .ق . مقام قضای مریه داشت و سپس او را قضای جزیرهء میورقه دادند و او...


ابن عطیه

[اِ نُ عَ طی یَ] (اِخ) ابوالهیجا مقاتل بن عطیه بن مقاتل البکری الحجازی، ملقب به شبل الدوله. ادیب و شاعر. او یکی از امیرزادگان عرب بود و برای نِقاری که میان او و برادران افتاد از موطن خویش رحلت کرد و به بغداد و سپس بخراسان و بعد از...


ابن عفیف تلمسانی

[اِ نُ عَ فی فِ تِ لِ] (اِخ) شمس الدین محمد بن سلیمان. از ادبا و شعرای معروف عرب، ملقب به شابّالظریف. مولد او مصر به سال 661 ه .ق . و وفات به دمشق در سنهء 688. او در جوانی درگذشت و اشعاری در غایت سلاست و لطافت داشت....


ابن عقده

[اِ نُ عُ دَ] (اِخ) احمدبن محمد بن سعید همدانی. محدث زیدی. او بکثرت تصنیف و بسیاریِ احادیث محفوظه معروف است. گویند کتابخانهء او سیصد اشتروار برمی آمد. وفات او به سال 333 ه .ق . در کوفه بوده است.


ابن عقیل

[اِ نُ عَ] (اِخ) ابومحمد بهاءالدین عبدالله بن عبدالرحمن الهاشمی المصری. از مشاهیر ائمهء نحو و قاضی القضاه مصر، از نسل عقیل بن ابی طالب. مولد او به سال 697 ه .ق . و وفات بسنهء 769. او راست: کتاب الاوهام الواقعه للنووی و ابن الرفعه. کتاب الجامع النفیس. کتاب...


ابن علاف

[اِ نُ عَلْ لا] (اِخ) ابوبکر حسن بن علی نهروانی شاعر. یکی از ندمای معتضد خلیفهء عباسی. وفات به سال 318 ه .ق . و او را اشعار رائقه است، ازجمله قصیده ای است در رثاء گربهء خویش که کبوتران همسایه را خورده و همسایه او را بقصاص بکشته است....


ابن علان

[اِ نُ عَلْ لا] (اِخ) علی بن محمد علان بن ابراهیم بن محمد علان صدیقی فسائی شیرازی. یکی از اجداد او امام الدین علی بن مبارکشاه از مردم فسا ساکن شیراز و عالمی معروف بوده. ابن علان صاحب ترجمه بمکهء معظمه بزاد و تا آخر عمر بدانجا بزیست. او را...


ابن علان

[اِ نُ عَلْ لا] (اِخ) شهاب الدین احمد، عم علی بن محمد علان.


ابن علقمی

[اِ نُ عَ قَ] (اِخ) ابوطالب مؤیدالدین محمد بن محمد. آخرین وزیر خلفای عباسی. او بزمان مستعصم چهارده سال شغل وزارت راند. گویند شیعی مذهب بود و آنگاه که میان سنیان و شیعهء بغداد نزاع درگرفت مستعصم به پسر خویش ابوبکر و دَویدار خود رکن الدین امر داد که جیشی...


ابن عم

[اِ نُ عَم م] (ع اِ مرکب) پسرعمو. (محمودبن عمر ربنجنی). پسرعم. عموزاده. عم زاده. پسر نیای پدری. (مهذب الاسماء).
-ابن عمّ کلاله؛ پسر نیای دور. (مهذب الاسماء).
- ابن عمّ لَح؛ پسر نیای نزدیک. (مهذب الاسماء).


ابن عماد

[اِ نُ عِ] (اِخ) دولتشاه در تذکره گوید مردی فاضل و اصل او از خراسان است و در شیراز میزیست و منقبت ائمهء معصومین میگفت. غزلهای پسندیده دارد و ده نامهء او مشهور است.


ابن عمار

[اِ نُ عَمْ ما] (اِخ) ابوبکر محمد. شاعر اندلسی بمائهء پنجم هجری. در جوانی بخدمت معتمدبن معتضد حکمران اشبیلیه پیوست و معتضد او را بتهمت اغراء و اغواء معتمد به اعمال زشت نفی کرد و آنگاه که معتمد بجای پدر نشست ابوبکر را از مَنفای او طلب کرد و وزارت...


ابن عمار

[اِ نُ عَمْ ما] (اِخ) رجوع به بنوعمار شود.



با مهر شما، راه هموارتر می‌شود

 

اگر قافیه‌ها بر دل‌ات نشسته‌اند و نغمۀ این ابزار، لبخند به لبت نشانده... بدان که این تلاش، بی‌هیچ چشم‌داشتی رقم خورده؛ اما نسیم حمایت تو، ادامۀ راه را برای ما هموارتر خواهد کرد.

حمایت از ما

قافیه‌یاب برای اندروید

با خرید نسخه اندرویدی قافیه‌یاب از کافه‌بازار یا مایکت از این پروژه ادبی حمایت کنید.

خرید از بازار خرید از مایکت

ربات تلگرامی قافیه‌یاب

ربات قافیه‌یاب هم‌صدا، ابزاری کاربردی، رایگان و سریع در زمینه ادبیات فارسی برای جستجوی قافیه در تلگرام.

مشاهده ربات

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید
نرم‌افزار فرهنگ عروضی

فرهنگ عروضی هم‌صدا برای اندروید

فرهنگ لغت جامع عروض و قافیه با قابلیت وزن یابی.

گنجور

گنجور مجموعه‌ای ارزشمند از سروده‌ها و سخن‌رانی‌های شاعران پارسی‌گوی است که به صورت رایگان در اختیار همگان قرار گرفته است. برای مشاهده وب‌سایت گنجور اینجا کلیک کنید.

دریای سخن

نرم‌افزار دریای سخن کتابخانه‌ای بزرگ و ارزشمند از اشعار و سخنان شاعران گرانقدر ادب فارسی است که به حضور دوستداران شعر و ادب تقدیم می‌داریم.