ابحاء

[اِ] (ع مص) منقطع گردیدن. || منقطع گردانیدن.


ابحاث

[اَ] (ع اِ) جِ بحث.


ابحاح

[اِ] (ع مص) گران آواز شدن. || گران آواز گردانیدن. (زوزنی). گران آواز و ستبرآواز گردانیدن.


ابحار

[اِ] (ع مص) شور شدن آب. || در دریا نشستن. (تاج المصادر بیهقی). سفر دریا کردن.


ابحار

[اَ] (ع اِ) جِ بحر.


ابحر

[اَ حُ] (ع اِ) جِ بحر. دریاها. نهرهای بزرگ. آبهای شور.


ابحل

[] (اِخ) نام پادشاه جابلسا، شهری خرافی.


ابخار

[اِ] (ع مص) بدبوی گردانیدن چیزی چیزی را.


ابخاز

[اَ] (اِخ) نام قومی(1) و نیز ناحیتی(2)بجبال قبق (قفقاز) مسکن همان قوم. عدهء آنان نزدیک صدوبیست هزار تن و مساحت ناحیت 1900 هزار گز مربع است. این ناحیت در جنوب کوبان در مرتفعات اولی قفقاز از سوی دریای سیاه واقع شده و به دو بخش ابخاز بزرگ و ابخاز کوچک...


ابخازی

[اَ] (ص نسبی) منسوب به ابخاز. از مردم ابخاز :
در ابخازیان اینک گشاده
حریم رومیان اینک مهیا.خاقانی.


ابخال

[اِ] (ع مص) بخیل یافتن کسی را. زفت دیدن کسی را. || به بخل، به بخیلی، به زفتی نسبت کردن. || بخیلی کردن. || بخیل شدن.


ابخر

[اَ خَ] (ع ص) گنده دهان. گنده دهن. آنکه دهان بدبوی دارد. مؤنث: بَخْراء :
پیر سگانی که چو شیر ابخرند
گرگ صفت ناف غزالان خورند.نظامی.
چو شیران ابخر و شیرویه نامش.نظامی.


ابخره

[اَ خِ رَ] (ع اِ) جِ بخار. بخارها: ابخرهء ردیه، ابخرهء وبائیه.


ابخص

[اَ خَ] (ع ص) سطبرپلک. ستبر پلک چشم. (مهذب الاسماء). مردی که در چشمخانهء وی گوشت پاره ای رسته باشد. مؤنث: بَخْصاء. ج، بُخْص.


ابخق

[اَ خَ] (ع ص) مرد یک چشم. اَعوَر. مؤنث: بَخْقاء. ج، بُخْق.


ابخل

[اَ خَ] (ع ن تف) زفت تر. بخیل تر: ابخل من مادر.


ابخوسا

[اَ] (اِ) مصحف کلمهء اَنْخُسا است. رجوع به انخوسا و انخسا شود.


ابد

[اَ بَ] (ع ص، اِ)(1) استمرار وجود در زمانهای مقدرهء غیرمتناهیه در مستقبل، چنانکه ازل استمرار وجود است در زمان ماضی غیرمتناهی. (تعریفات جرجانی). استمرار وجود در ظرف آینده. زمانه ای که نهایت ندارد. زمانی که آنرا نهایت نباشد. همیشه. دائم. جاودان. جاویدان. همیشگی. آخر آخر. || چیزی که نهایت...


ابد

[اَ بَدد] (ع ص) مرد بزرگ جثه. مردی که دو ران از هم گشاده نهد در رفتن از فربهی. || اسبی که دو دست او از هم دور و گشاده سینه بود. || جولاهه. مؤنث: بَدّاء.


ابد

[اَ بَ] (ع مص) خشم گرفتن. || رمیدن.



قافیه‌یاب برای اندروید

با خرید نسخه اندرویدی قافیه‌یاب از فروشگاه‌های زیر از این پروژه حمایت کنید:

 قافیه‌یاب اندرویدی هم‌صدا

 قافیه‌یاب اندرویدی هم‌صدا

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید
نرم‌افزار فرهنگ عروضی

فرهنگ عروضی هم‌صدا برای اندروید

فرهنگ لغت جامع عروض و قافیه با قابلیت وزن یابی.

گنجور

گنجور مجموعه‌ای ارزشمند از سروده‌ها و سخن‌رانی‌های شاعران پارسی‌گوی است که به صورت رایگان در اختیار همگان قرار گرفته است. برای مشاهده وب‌سایت گنجور اینجا کلیک کنید.

دریای سخن

نرم‌افزار دریای سخن کتابخانه‌ای بزرگ و ارزشمند از اشعار و سخنان شاعران گرانقدر ادب فارسی است که به حضور دوستداران شعر و ادب تقدیم می‌داریم.