یقظت

[یَ ظَ] (ع اِمص) یقظه. بیداری. رجوع به یقظه شود.


یقظت

[یَ ظَ] (ع اِمص) یقظه. بیداری. رجوع به یقظه شود.


یقظه

[یَ قَ ظَ] (ع مص) بیدار شدن. (تاج المصادر بیهقی) (دهار) (ترجمان القرآن جرجانی ص108).


یقظه

[یَ قَ ظَ] (ع مص) بیدار شدن. (تاج المصادر بیهقی) (دهار) (ترجمان القرآن جرجانی ص108).


یقظه

[یَ قَ ظَ] (ع اِمص) یقظه. بیداری. خلاف نوم. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از غیاث). بیداری. (دهار). مقابل نوم.
- بین النوم و الیقظه؛ میان خواب و بیداری. (یادداشت مؤلف).


یقظه

[یَ قَ ظَ] (ع اِمص) یقظه. بیداری. خلاف نوم. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از غیاث). بیداری. (دهار). مقابل نوم.
- بین النوم و الیقظه؛ میان خواب و بیداری. (یادداشت مؤلف).


یقظه

[یَ قَ ظَ / ظِ / یَ ظَ / ظِ] (از ع، اِمص) یقظه. بیداری و هشیاری. (ناظم الاطباء). به معنی بیداری که معمولاً به سکون قاف خوانند، به فتح قاف است. (از نشریهء دانشکدهء ادبیات تبریز) :
خویش را در خواب کن زین افتکار
سر ز زیر خواب در یقظه برآر.مولوی.
نام...


یقظه

[یَ قَ ظَ / ظِ / یَ ظَ / ظِ] (از ع، اِمص) یقظه. بیداری و هشیاری. (ناظم الاطباء). به معنی بیداری که معمولاً به سکون قاف خوانند، به فتح قاف است. (از نشریهء دانشکدهء ادبیات تبریز) :
خویش را در خواب کن زین افتکار
سر ز زیر خواب در یقظه برآر.مولوی.
نام...


یقظی

[یَ ظا] (ع ص) امرأه یقظی؛ زن بیدار و هشیار. ج، یَقاظی. (ناظم الاطباء). تأنیث یقظان. (منتهی الارب). زن بیدار و هشیار. (آنندراج). و رجوع به یقظان و یقظ شود.


یقظی

[یَ ظا] (ع ص) امرأه یقظی؛ زن بیدار و هشیار. ج، یَقاظی. (ناظم الاطباء). تأنیث یقظان. (منتهی الارب). زن بیدار و هشیار. (آنندراج). و رجوع به یقظان و یقظ شود.


یقف

[یَ قِ] (ع فعل) می ایستد. فعل مضارع صیغهء مفرد مذکر غایب از وقف به معنی ایستادن.
- حد یقف نداشتن؛ بی اندازه و بی انتها بودن: حرص او حد یقفی ندارد. تقاضاهای انگلیس وقتی بر قومی مسلط شد حد یقف ندارد. (یادداشت مؤلف).


یقف

[یَ قِ] (ع فعل) می ایستد. فعل مضارع صیغهء مفرد مذکر غایب از وقف به معنی ایستادن.
- حد یقف نداشتن؛ بی اندازه و بی انتها بودن: حرص او حد یقفی ندارد. تقاضاهای انگلیس وقتی بر قومی مسلط شد حد یقف ندارد. (یادداشت مؤلف).


یقفور

[] (اِخ) گویند در زمان رشید زنی از خاندان هرکل فرمانروای روم بود و با رشید ملاطفت می کرد و او را پسر کوچکی بود، چون به سن رشد رسید فرمان روایی بدو مفوض شد، لکن آن پسر به تباهکاری پرداخت و با رشید به خشونت رفتار می کرد. رشید...


یقفور

[] (اِخ) گویند در زمان رشید زنی از خاندان هرکل فرمانروای روم بود و با رشید ملاطفت می کرد و او را پسر کوچکی بود، چون به سن رشد رسید فرمان روایی بدو مفوض شد، لکن آن پسر به تباهکاری پرداخت و با رشید به خشونت رفتار می کرد. رشید...


یقق

[یَ قَ] (ع اِ) پنبه. (از ناظم الاطباء). || پیه خرمابن. (منتهی الارب) (از ناظم الاطباء).


یقق

[یَ قَ] (ع اِ) پنبه. (از ناظم الاطباء). || پیه خرمابن. (منتهی الارب) (از ناظم الاطباء).


یقق

[یَ قَ / قِ] (ع ص) ابیض یقق؛ نیک سپید. ج، یقائق. (از منتهی الارب) (از آنندراج). سخت سپید. (دهار). سفیدی سخت سفید. (مهذب الاسماء). ثعالبی ذیل اقسام رنگها آرد: فی ترتیب البیاض: ابیض. ثم یقق. ثم لهق... (فقه اللغه ص40). و ذیل اشباع و تأکید آرد: ابیض یقق. (ص46)...


یقق

[یَ قَ / قِ] (ع ص) ابیض یقق؛ نیک سپید. ج، یقائق. (از منتهی الارب) (از آنندراج). سخت سپید. (دهار). سفیدی سخت سفید. (مهذب الاسماء). ثعالبی ذیل اقسام رنگها آرد: فی ترتیب البیاض: ابیض. ثم یقق. ثم لهق... (فقه اللغه ص40). و ذیل اشباع و تأکید آرد: ابیض یقق. (ص46)...


یققه

[یَ قَ قَ] (ع اِ) پاره ای از پیه خرمابن. (منتهی الارب) (از آنندراج) (ناظم الاطباء).


یققه

[یَ قَ قَ] (ع اِ) پاره ای از پیه خرمابن. (منتهی الارب) (از آنندراج) (ناظم الاطباء).



با مهر شما، راه هموارتر می‌شود

 

اگر قافیه‌ها بر دل‌ات نشسته‌اند و نغمۀ این ابزار، لبخند به لبت نشانده... بدان که این تلاش، بی‌هیچ چشم‌داشتی رقم خورده؛ اما نسیم حمایت تو، ادامۀ راه را برای ما هموارتر خواهد کرد.

حمایت از ما

قافیه‌یاب برای اندروید

با خرید نسخه اندرویدی قافیه‌یاب از کافه‌بازار یا مایکت از این پروژه ادبی حمایت کنید.

خرید از بازار خرید از مایکت

ربات تلگرامی قافیه‌یاب

ربات قافیه‌یاب هم‌صدا، ابزاری کاربردی، رایگان و سریع در زمینه ادبیات فارسی برای جستجوی قافیه در تلگرام.

مشاهده ربات

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید
نرم‌افزار فرهنگ عروضی

فرهنگ عروضی هم‌صدا برای اندروید

فرهنگ لغت جامع عروض و قافیه با قابلیت وزن یابی.

گنجور

گنجور مجموعه‌ای ارزشمند از سروده‌ها و سخن‌رانی‌های شاعران پارسی‌گوی است که به صورت رایگان در اختیار همگان قرار گرفته است. برای مشاهده وب‌سایت گنجور اینجا کلیک کنید.

دریای سخن

نرم‌افزار دریای سخن کتابخانه‌ای بزرگ و ارزشمند از اشعار و سخنان شاعران گرانقدر ادب فارسی است که به حضور دوستداران شعر و ادب تقدیم می‌داریم.