یقلاوی

[یَ] (اِ) کاسهء مسین که سربازان در آن طعام گیرند. ظرف غذاخوری (بیشتر در سربازخانه ها). (یادداشت مؤلف). و رجوع به یغلاوی و یغلوی شود.


یقلاوی

[یَ] (اِ) کاسهء مسین که سربازان در آن طعام گیرند. ظرف غذاخوری (بیشتر در سربازخانه ها). (یادداشت مؤلف). و رجوع به یغلاوی و یغلوی شود.


یقلق

[یَ لَ] (ترکی، اِ) یغلغ. ظاهراً نوعی پارچه یا پوشاک است :
قلمی فوطه و کرباس و ندافی و فدک
یقلق و طاقیه و موزه و کفش و دستار.
نظام قاری.
|| شاید ظرف روغن. روغن دان. (از: یَق، یاق، روغن + لق، پسوند ظرف و مکان) :
مرغ از نخودآب روی زردی دارد
تا گشت...


یقلق

[یَ لَ] (ترکی، اِ) یغلغ. ظاهراً نوعی پارچه یا پوشاک است :
قلمی فوطه و کرباس و ندافی و فدک
یقلق و طاقیه و موزه و کفش و دستار.
نظام قاری.
|| شاید ظرف روغن. روغن دان. (از: یَق، یاق، روغن + لق، پسوند ظرف و مکان) :
مرغ از نخودآب روی زردی دارد
تا گشت...


یقمرلو

[] (اِخ) تیره ای از ایل اینانلو (از ایلات خمسهء فارس). (از جغرافیای سیاسی کیهان ص86).


یقمرلو

[] (اِخ) تیره ای از ایل اینانلو (از ایلات خمسهء فارس). (از جغرافیای سیاسی کیهان ص86).


یقن

[یَ قَ / یَ] (ع مص) ثابت و واضح گردیدن کار و به تحقیق رسیدن آن. (ناظم الاطباء). || ثابت و واضح کردن کار و یقین نمودن بر آن و دانستن آن. (ناظم الاطباء) (غیاث). بی گمان شدن. (دهار).


یقن

[یَ قَ / یَ] (ع مص) ثابت و واضح گردیدن کار و به تحقیق رسیدن آن. (ناظم الاطباء). || ثابت و واضح کردن کار و یقین نمودن بر آن و دانستن آن. (ناظم الاطباء) (غیاث). بی گمان شدن. (دهار).


یقن

[یَ قَ] (ع اِمص) بی گمانی و بی شکی و یقین. (ناظم الاطباء). بی گمانی. (غیاث).


یقن

[یَ قَ] (ع اِمص) بی گمانی و بی شکی و یقین. (ناظم الاطباء). بی گمانی. (غیاث).


یقن

[یَ قَ / قُ / قِ] (ع ص) رجل یقن؛ مردی که هرچه بشنود یقین نماید. (ناظم الاطباء). بی گمان. (غیاث). || به تحقیق داننده. (غیاث).


یقن

[یَ قَ / قُ / قِ] (ع ص) رجل یقن؛ مردی که هرچه بشنود یقین نماید. (ناظم الاطباء). بی گمان. (غیاث). || به تحقیق داننده. (غیاث).


یقن

[یَ قِ] (ع ص) رجل یقن بالشی ء؛ مرد آزمند و حریص به آن چیز. (از منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (غیاث).


یقن

[یَ قِ] (ع ص) رجل یقن بالشی ء؛ مرد آزمند و حریص به آن چیز. (از منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (غیاث).


یقن

[یَ قَ] (اِخ) ابن سام بن نوح. نواسهء نوح نبی است و بعضی گفته اند نام او با فاء است. (یادداشت مؤلف).


یقن

[یَ قَ] (اِخ) ابن سام بن نوح. نواسهء نوح نبی است و بعضی گفته اند نام او با فاء است. (یادداشت مؤلف).


یقنجی

[] (اِخ) محمد بن احمدبن محمد حنفی. او راست: کتاب اصول. (یادداشت مؤلف).


یقنجی

[] (اِخ) محمد بن احمدبن محمد حنفی. او راست: کتاب اصول. (یادداشت مؤلف).


یقنع

[یُ نَ] (ع فعل، ص) قناعت کرده شده.
- اقل ما یقنع؛ کمترین چیزی که بدان قناعت کرده شود. (از یادداشت مؤلف).


یقنع

[یُ نَ] (ع فعل، ص) قناعت کرده شده.
- اقل ما یقنع؛ کمترین چیزی که بدان قناعت کرده شود. (از یادداشت مؤلف).



قافیه‌یاب برای اندروید

با خرید نسخه اندرویدی قافیه‌یاب از فروشگاه‌های زیر از این پروژه حمایت کنید:

 قافیه‌یاب اندرویدی هم‌صدا

 قافیه‌یاب اندرویدی هم‌صدا

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید
نرم‌افزار فرهنگ عروضی

فرهنگ عروضی هم‌صدا برای اندروید

فرهنگ لغت جامع عروض و قافیه با قابلیت وزن یابی.

گنجور

گنجور مجموعه‌ای ارزشمند از سروده‌ها و سخن‌رانی‌های شاعران پارسی‌گوی است که به صورت رایگان در اختیار همگان قرار گرفته است. برای مشاهده وب‌سایت گنجور اینجا کلیک کنید.

دریای سخن

نرم‌افزار دریای سخن کتابخانه‌ای بزرگ و ارزشمند از اشعار و سخنان شاعران گرانقدر ادب فارسی است که به حضور دوستداران شعر و ادب تقدیم می‌داریم.