یق

[یُ] (علامت اختصاری) رمز یُقالُ. رمز است در کتابت و در خواندن، «یُقالُ» خوانده شود. (یادداشت مؤلف).


یق

[یُ] (علامت اختصاری) رمز یُقالُ. رمز است در کتابت و در خواندن، «یُقالُ» خوانده شود. (یادداشت مؤلف).


یقائق

[یَ ءِ] (ع ص، اِ) جِ یقق. بیض یقائق؛ سپیدهایی نیک سپید. (منتهی الارب) (آنندراج). و رجوع به یقق شود.


یقائق

[یَ ءِ] (ع ص، اِ) جِ یقق. بیض یقائق؛ سپیدهایی نیک سپید. (منتهی الارب) (آنندراج). و رجوع به یقق شود.


یقاظه

[یَ ظَ] (ع مص) بیدار شدن. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب) (آنندراج). || هشیار و زیرک گردیدن. (ناظم الاطباء).


یقاظه

[یَ ظَ] (ع مص) بیدار شدن. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب) (آنندراج). || هشیار و زیرک گردیدن. (ناظم الاطباء).


یقاظی

[یَ ظا] (ع ص، اِ) جِ یَقْظان و یَقْظی. (ناظم الاطباء). و رجوع به یقظان و یقظی شود. جِ یقظان. (منتهی الارب) (دهار) (از آنندراج).


یقاظی

[یَ ظا] (ع ص، اِ) جِ یَقْظان و یَقْظی. (ناظم الاطباء). و رجوع به یقظان و یقظی شود. جِ یقظان. (منتهی الارب) (دهار) (از آنندراج).


یقاق

[] (ترکی، اِ) به لغت ترکی به معنی کمان آهنین است. (از اخبارالدوله السلجوقیه ص1). رجوع به کمان شود.


یقاق

[] (ترکی، اِ) به لغت ترکی به معنی کمان آهنین است. (از اخبارالدوله السلجوقیه ص1). رجوع به کمان شود.


یقدمیه

[یَ دُ می یَ] (ع اِمص)پیش پیش رفتگی. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء).


یقدمیه

[یَ دُ می یَ] (ع اِمص)پیش پیش رفتگی. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء).


یقر

[یُ قُ] (ترکی، ص) یغر. مصحف کلمهء یُقُن ترکی. کته کلفت. کت کلفت. ناتراشیده و ناخراشیده. (یادداشت مؤلف). و احتمال دارد از مصدر یغورماق (یقورماق) ترکی به معنی خمیر کردن باشد از حیث تشبیه به خمیر ورآمده. و رجوع به یغر شود.


یقر

[یُ قُ] (ترکی، ص) یغر. مصحف کلمهء یُقُن ترکی. کته کلفت. کت کلفت. ناتراشیده و ناخراشیده. (یادداشت مؤلف). و احتمال دارد از مصدر یغورماق (یقورماق) ترکی به معنی خمیر کردن باشد از حیث تشبیه به خمیر ورآمده. و رجوع به یغر شود.


یقطان

[یَ] (معرب، اِ) سنگی متحرک است. خفقان دل و ارتعاش و استرخا را مفید است. (نزهه القلوب). به لغت رومی نوعی از سنگ و آن هر جا باشد خودبه خود حرکت کند و چون دست کسی بر آن رسد ساکن گردد. گویند علت یرقان و استرخای اعضا را برطرف کند...


یقطان

[یَ] (معرب، اِ) سنگی متحرک است. خفقان دل و ارتعاش و استرخا را مفید است. (نزهه القلوب). به لغت رومی نوعی از سنگ و آن هر جا باشد خودبه خود حرکت کند و چون دست کسی بر آن رسد ساکن گردد. گویند علت یرقان و استرخای اعضا را برطرف کند...


یقطان

[یُ] (اِخ) پدر عرب یمن. (از منتهی الارب). در لغت به معنی کوچک شونده است و آن از نسل سام و رئیس بنی یقطان بود که قبایل عربند. (قاموس کتاب مقدس). و رجوع به یقطن بن عامر شود. برخی از مورخان عرب، قحطان را معرب یقطان مذکور در تورات می...


یقطان

[یُ] (اِخ) پدر عرب یمن. (از منتهی الارب). در لغت به معنی کوچک شونده است و آن از نسل سام و رئیس بنی یقطان بود که قبایل عربند. (قاموس کتاب مقدس). و رجوع به یقطن بن عامر شود. برخی از مورخان عرب، قحطان را معرب یقطان مذکور در تورات می...


یقطن بن عامر

[یَ طَ نُ نُ مِ] (اِخ)نخستین کسی است که به زبان عرب تکلم کرده است. یاقوت در معجم البلدان آرد: هشام گوید: پدرم گفت: نخستین کسی که به عربی سخن گفت یقطن بن عامربن شالخ بن ارفخشدبن سام بن نوح است و گویند یقطن همان قحطان است که معرب شده...


یقطن بن عامر

[یَ طَ نُ نُ مِ] (اِخ)نخستین کسی است که به زبان عرب تکلم کرده است. یاقوت در معجم البلدان آرد: هشام گوید: پدرم گفت: نخستین کسی که به عربی سخن گفت یقطن بن عامربن شالخ بن ارفخشدبن سام بن نوح است و گویند یقطن همان قحطان است که معرب شده...



قافیه‌یاب برای اندروید

با خرید نسخه اندرویدی قافیه‌یاب از فروشگاه‌های زیر از این پروژه حمایت کنید:

 قافیه‌یاب اندرویدی هم‌صدا

 قافیه‌یاب اندرویدی هم‌صدا

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید
نرم‌افزار فرهنگ عروضی

فرهنگ عروضی هم‌صدا برای اندروید

فرهنگ لغت جامع عروض و قافیه با قابلیت وزن یابی.

گنجور

گنجور مجموعه‌ای ارزشمند از سروده‌ها و سخن‌رانی‌های شاعران پارسی‌گوی است که به صورت رایگان در اختیار همگان قرار گرفته است. برای مشاهده وب‌سایت گنجور اینجا کلیک کنید.

دریای سخن

نرم‌افزار دریای سخن کتابخانه‌ای بزرگ و ارزشمند از اشعار و سخنان شاعران گرانقدر ادب فارسی است که به حضور دوستداران شعر و ادب تقدیم می‌داریم.