یقطوم

[] (اِ)(1) (اصطلاح پزشکی) بخورالبربر. سرغنت. اوسرغیند. بخور مورسکه. بخور مورشکه. (یادداشت مؤلف). رجوع به مترادفات کلمه شود.
(1) - Telephium imperati.


یقطوم

[] (اِ)(1) (اصطلاح پزشکی) بخورالبربر. سرغنت. اوسرغیند. بخور مورسکه. بخور مورشکه. (یادداشت مؤلف). رجوع به مترادفات کلمه شود.
(1) - Telephium imperati.


یقطین

[یَ] (ع اِ) گیاه بی ساق مثل درخت کدو و مانند آن. (منتهی الارب) (آنندراج) (غیاث). هر درختی که بر روی زمین گسترده شود و دارای تنه ای که بر روی آن برپا باشد نبود مانند درخت کدو و جز آن که بیشتر بر کدو اطلاق شود. قوله تعالی :...


یقطین

[یَ] (ع اِ) گیاه بی ساق مثل درخت کدو و مانند آن. (منتهی الارب) (آنندراج) (غیاث). هر درختی که بر روی زمین گسترده شود و دارای تنه ای که بر روی آن برپا باشد نبود مانند درخت کدو و جز آن که بیشتر بر کدو اطلاق شود. قوله تعالی :...


یقطین

[یَ] (اِخ) از وجوه دعات اهل بیت بوده و مروان قصد گرفتن او کرد و او بگریخت و چون دولت هاشمیه مستقر گشت یقطین ظاهر شد و همواره در خدمت ابوالعباس و ابوجعفر منصور می زیست و معهذا معتقد به آل علی علیهم السلام بود و مانند فرزندان خویش به...


یقطین

[یَ] (اِخ) از وجوه دعات اهل بیت بوده و مروان قصد گرفتن او کرد و او بگریخت و چون دولت هاشمیه مستقر گشت یقطین ظاهر شد و همواره در خدمت ابوالعباس و ابوجعفر منصور می زیست و معهذا معتقد به آل علی علیهم السلام بود و مانند فرزندان خویش به...


یقطینه

[یَ نَ] (ع اِ) کدوی تر و تازه. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). و رجوع به یقطین شود.


یقطینه

[یَ نَ] (ع اِ) کدوی تر و تازه. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). و رجوع به یقطین شود.


یقطینی

[یَ] (اِخ) محمد بن حسن بن علی... یقطینی بغدادی، مکنی به ابوجعفر. مردی باهوش و فهمیده و راستگو بود و در طلب حدیث به جزیره و شام و بلاد دیگر رفت و از ابوحنیفهء قاضی و جز وی حدیث شنید. ابونعیم اصفهانی و جز او از وی روایت دارند. یقطینی...


یقطینی

[یَ] (اِخ) محمد بن حسن بن علی... یقطینی بغدادی، مکنی به ابوجعفر. مردی باهوش و فهمیده و راستگو بود و در طلب حدیث به جزیره و شام و بلاد دیگر رفت و از ابوحنیفهء قاضی و جز وی حدیث شنید. ابونعیم اصفهانی و جز او از وی روایت دارند. یقطینی...


یقطینی

[یَ] (اِخ) محمد بن احمد... یقطینی، مکنی به ابوعبدالله. از راویان بود و از فضل بن موسی بصری روایت کرد و ابوحفص بن شاهین و جز او از وی روایت دارند. (از لباب الانساب).


یقطینی

[یَ] (اِخ) محمد بن احمد... یقطینی، مکنی به ابوعبدالله. از راویان بود و از فضل بن موسی بصری روایت کرد و ابوحفص بن شاهین و جز او از وی روایت دارند. (از لباب الانساب).


یقظ

[یَ قِ] (ع ص) بیدار. (منتهی الارب) (آنندراج) (دهار) (نصاب الصبیان). رجل یقظ؛ مرد بیدار. ج، ایقاظ. (ناظم الاطباء) (ترجمان القرآن جرجانی ص108). || هوشیار. باهوش. (یادداشت مؤلف). مرد زیرک و هوشیار. (از ناظم الاطباء). هشیار. (منتهی الارب) (آنندراج).


یقظ

[یَ قِ] (ع ص) بیدار. (منتهی الارب) (آنندراج) (دهار) (نصاب الصبیان). رجل یقظ؛ مرد بیدار. ج، ایقاظ. (ناظم الاطباء) (ترجمان القرآن جرجانی ص108). || هوشیار. باهوش. (یادداشت مؤلف). مرد زیرک و هوشیار. (از ناظم الاطباء). هشیار. (منتهی الارب) (آنندراج).


یقظ

[یَ قُ] (ع ص) یَقِظ. مرد بیدار و زیرک و هوشیار. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). و رجوع به یَقِظ شود.


یقظ

[یَ قُ] (ع ص) یَقِظ. مرد بیدار و زیرک و هوشیار. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). و رجوع به یَقِظ شود.


یقظ

[یَ قَ] (ع مص) یقاظه. (ناظم الاطباء). بیدار شدن. (از منتهی الارب) (دهار). بیدار گردیدن. (آنندراج).


یقظ

[یَ قَ] (ع مص) یقاظه. (ناظم الاطباء). بیدار شدن. (از منتهی الارب) (دهار). بیدار گردیدن. (آنندراج).


یقظان

[یَ] (ع ص) بیدار. (منتهی الارب) (دهار) (غیاث) (آنندراج). || هوشیار. ج، یَقاظی. (منتهی الارب) (آنندراج). باهوش. هشیار. یَقِظ. (یادداشت مؤلف). و رجوع به یقظ شود.
- ابویقظان؛ خروس. (ناظم الاطباء) (آنندراج).
- || خر. (آنندراج).


یقظان

[یَ] (ع ص) بیدار. (منتهی الارب) (دهار) (غیاث) (آنندراج). || هوشیار. ج، یَقاظی. (منتهی الارب) (آنندراج). باهوش. هشیار. یَقِظ. (یادداشت مؤلف). و رجوع به یقظ شود.
- ابویقظان؛ خروس. (ناظم الاطباء) (آنندراج).
- || خر. (آنندراج).



با مهر شما، راه هموارتر می‌شود

 

اگر قافیه‌ها بر دل‌ات نشسته‌اند و نغمۀ این ابزار، لبخند به لبت نشانده... بدان که این تلاش، بی‌هیچ چشم‌داشتی رقم خورده؛ اما نسیم حمایت تو، ادامۀ راه را برای ما هموارتر خواهد کرد.

حمایت از ما

قافیه‌یاب برای اندروید

با خرید نسخه اندرویدی قافیه‌یاب از کافه‌بازار یا مایکت از این پروژه ادبی حمایت کنید.

خرید از بازار خرید از مایکت

ربات تلگرامی قافیه‌یاب

ربات قافیه‌یاب هم‌صدا، ابزاری کاربردی، رایگان و سریع در زمینه ادبیات فارسی برای جستجوی قافیه در تلگرام.

مشاهده ربات

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید
نرم‌افزار فرهنگ عروضی

فرهنگ عروضی هم‌صدا برای اندروید

فرهنگ لغت جامع عروض و قافیه با قابلیت وزن یابی.

گنجور

گنجور مجموعه‌ای ارزشمند از سروده‌ها و سخن‌رانی‌های شاعران پارسی‌گوی است که به صورت رایگان در اختیار همگان قرار گرفته است. برای مشاهده وب‌سایت گنجور اینجا کلیک کنید.

دریای سخن

نرم‌افزار دریای سخن کتابخانه‌ای بزرگ و ارزشمند از اشعار و سخنان شاعران گرانقدر ادب فارسی است که به حضور دوستداران شعر و ادب تقدیم می‌داریم.