یشجب

[یَ جُ] (اِخ) پسر یعرب بن قحطان. (منتهی الارب). پسر یعرب بن قحطان و پدر سبا. (از مجمل التواریخ والقصص ص15 و 146). و رجوع به حبیب السیر چ خیام ص263 شود.


یشجب

[یَ جُ] (اِخ) پسر یعرب بن قحطان. (منتهی الارب). پسر یعرب بن قحطان و پدر سبا. (از مجمل التواریخ والقصص ص15 و 146). و رجوع به حبیب السیر چ خیام ص263 شود.


یشعیاه

[یَ] (اِخ) اشعیاء. نام یکی از پیغمبران بنی اسرائیل. (یادداشت مؤلف). رجوع به اشعیاء شود.


یشعیاه

[یَ] (اِخ) اشعیاء. نام یکی از پیغمبران بنی اسرائیل. (یادداشت مؤلف). رجوع به اشعیاء شود.


یشف

[یَ] (اِ) یشب. یشم. (ناظم الاطباء) (آنندراج) (برهان). حجرالیشف است. (تحفهء حکیم مؤمن) (از اختیارات بدیعی). و رجوع به یشم شود.


یشف

[یَ] (اِ) یشب. یشم. (ناظم الاطباء) (آنندراج) (برهان). حجرالیشف است. (تحفهء حکیم مؤمن) (از اختیارات بدیعی). و رجوع به یشم شود.


یشقوط

[] (اِخ) قومی از قبچاق. (نخبه الدهر دمشقی ص264).


یشقوط

[] (اِخ) قومی از قبچاق. (نخبه الدهر دمشقی ص264).


یشک

[یَ] (اِ)(1) دندان بزرگ بود از آنِ ددان. (لغت فرس اسدی). چهار دندان بزرگ پیشین بهایم و سباع. (یادداشت مؤلف). ناب و دندان بزرگ جانوران سبع و وحشی. (ناظم الاطباء). دندان بزرگ شیر و فیل و گرگ و اسب و سگ که به عربی ناب و به هندی کچلی وکیلا...


یشک

[یَ] (اِ)(1) دندان بزرگ بود از آنِ ددان. (لغت فرس اسدی). چهار دندان بزرگ پیشین بهایم و سباع. (یادداشت مؤلف). ناب و دندان بزرگ جانوران سبع و وحشی. (ناظم الاطباء). دندان بزرگ شیر و فیل و گرگ و اسب و سگ که به عربی ناب و به هندی کچلی وکیلا...


یشکرده

[یَ کَ دَ / دِ] (اِ) یک نوع ساز گردن درازی که آن را با کمان مانندی می نوازند. (ناظم الاطباء). کلمهء فارسی است به معنی قسمی ساز از ذوات الاوتار. (یادداشت مؤلف).


یشکرده

[یَ کَ دَ / دِ] (اِ) یک نوع ساز گردن درازی که آن را با کمان مانندی می نوازند. (ناظم الاطباء). کلمهء فارسی است به معنی قسمی ساز از ذوات الاوتار. (یادداشت مؤلف).


یشکری

[یَ کُ ری ی] (ص نسبی)منسوب است به یشکربن وائل که برادر بکر و تغلب بن وائل بود و گفته اند او یشکربن بکربن وائل بود و آن درست تر است. (از لباب الانساب).


یشکری

[یَ کُ ری ی] (ص نسبی)منسوب است به یشکربن وائل که برادر بکر و تغلب بن وائل بود و گفته اند او یشکربن بکربن وائل بود و آن درست تر است. (از لباب الانساب).


یشکری

[یَ کُ ری ی] (اِخ) عبیداللهبن سعیدبن یحیی بن برد سرخسی یشکری، از راویان بود و از یحیی بن سعید روایت کرد. ابن خزیمه و محمد بن اسحاق ثقفی و جز آن دو از او روایت دارند. یشکری به سال 241 ه . ق. در سرخس درگذشت. (از لباب الانساب).


یشکری

[یَ کُ ری ی] (اِخ) عبیداللهبن سعیدبن یحیی بن برد سرخسی یشکری، از راویان بود و از یحیی بن سعید روایت کرد. ابن خزیمه و محمد بن اسحاق ثقفی و جز آن دو از او روایت دارند. یشکری به سال 241 ه . ق. در سرخس درگذشت. (از لباب الانساب).


یشکری

[یَ کُ ری ی] (اِخ) ورقاءبن عمر بن کلیب یشکری و گفته اند شیبانی، اصل او از خوارزم و یا از مرو و یا از کوفه بود. در مدائن سکنی گزید و در آنجا از عمروبن دینار و جز وی روایت کرد و شعبه و ابن المبارک و دیگران از...


یشکری

[یَ کُ ری ی] (اِخ) ورقاءبن عمر بن کلیب یشکری و گفته اند شیبانی، اصل او از خوارزم و یا از مرو و یا از کوفه بود. در مدائن سکنی گزید و در آنجا از عمروبن دینار و جز وی روایت کرد و شعبه و ابن المبارک و دیگران از...


یشگ

[یَ] (اِ) یشک. رجوع به یشک شود.


یشگ

[یَ] (اِ) یشک. رجوع به یشک شود.



قافیه‌یاب برای اندروید

با خرید نسخه اندرویدی قافیه‌یاب از فروشگاه‌های زیر از این پروژه حمایت کنید:

 قافیه‌یاب اندرویدی هم‌صدا

 قافیه‌یاب اندرویدی هم‌صدا

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید
نرم‌افزار فرهنگ عروضی

فرهنگ عروضی هم‌صدا برای اندروید

فرهنگ لغت جامع عروض و قافیه با قابلیت وزن یابی.

گنجور

گنجور مجموعه‌ای ارزشمند از سروده‌ها و سخن‌رانی‌های شاعران پارسی‌گوی است که به صورت رایگان در اختیار همگان قرار گرفته است. برای مشاهده وب‌سایت گنجور اینجا کلیک کنید.

دریای سخن

نرم‌افزار دریای سخن کتابخانه‌ای بزرگ و ارزشمند از اشعار و سخنان شاعران گرانقدر ادب فارسی است که به حضور دوستداران شعر و ادب تقدیم می‌داریم.