یسونجین بیگی

[یَ بَ] (اِخ)محترم ترین زن چنگیزخان مغول، که پس از مرگ چنگیز فرزندان او زمام کارهای بزرگ را در دست گرفتند. (از تاریخ مغول ص84 و 85). بزرگترین زنان چنگیز و مادر چهار پسر معروف او: توشی و جغتای و اوکای و تولی. (یادداشت مؤلف) (از جهانگشای جوینی ج1 ص29)....


یسونجین بیگی

[یَ بَ] (اِخ)محترم ترین زن چنگیزخان مغول، که پس از مرگ چنگیز فرزندان او زمام کارهای بزرگ را در دست گرفتند. (از تاریخ مغول ص84 و 85). بزرگترین زنان چنگیز و مادر چهار پسر معروف او: توشی و جغتای و اوکای و تولی. (یادداشت مؤلف) (از جهانگشای جوینی ج1 ص29)....


یسوی

[] (اِخ) یکی از بلاد ماوراءالنهر و از آنجاست خواجه احمد یسوی یکی از پیشروان سلسلهء خواجگان (سلسلهء نقشبندیه). (یادداشت مؤلف).


یسوی

[] (اِخ) یکی از بلاد ماوراءالنهر و از آنجاست خواجه احمد یسوی یکی از پیشروان سلسلهء خواجگان (سلسلهء نقشبندیه). (یادداشت مؤلف).


یسیر

[یَ] (ص، از اتباع) اسیر. یتیم. این کلمه در جملهء اتباعی یتیم یسیر متداول است و شاید اصل کلمهء اسیر نیز همین کلمه باشد و در ترجمهء تفسیر طبری کلمهء یسیر مکرر به معنی اسیر آمده است. (یادداشت مؤلف). این کلمه هم اکنون در آذربایجان به صورت اتباع هم با...


یسیر

[یَ] (ص، از اتباع) اسیر. یتیم. این کلمه در جملهء اتباعی یتیم یسیر متداول است و شاید اصل کلمهء اسیر نیز همین کلمه باشد و در ترجمهء تفسیر طبری کلمهء یسیر مکرر به معنی اسیر آمده است. (یادداشت مؤلف). این کلمه هم اکنون در آذربایجان به صورت اتباع هم با...


یسیر

[یَ] (ع ص) آسان. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (آنندراج) (دهار) (غیاث) (مهذب الاسماء). سهل. هین. آسان خوار. مقابل دشخوار. مقابل دشوار. (یادداشت مؤلف).
- یسیر کردن؛ آسان کردن. سهل گردانیدن :
بر تو یسیر کرد خداوند کار تو
ایزد کناد کار همه بندگان یسیر.منوچهری.
گروهی بی حساب اندرشوند و گروهی را حساب یسیر کنند...


یسیر

[یَ] (ع ص) آسان. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (آنندراج) (دهار) (غیاث) (مهذب الاسماء). سهل. هین. آسان خوار. مقابل دشخوار. مقابل دشوار. (یادداشت مؤلف).
- یسیر کردن؛ آسان کردن. سهل گردانیدن :
بر تو یسیر کرد خداوند کار تو
ایزد کناد کار همه بندگان یسیر.منوچهری.
گروهی بی حساب اندرشوند و گروهی را حساب یسیر کنند...


یسیر

[یُ سَ] (اِخ) ابن عمرو، مخضرم است یعنی جاهلیت و اسلام را دریافته. (یادداشت مؤلف).


یسیر

[یُ سَ] (اِخ) ابن عمرو، مخضرم است یعنی جاهلیت و اسلام را دریافته. (یادداشت مؤلف).


یسیرکث

[یَ کَ] (اِخ) دهی بوده در سمرقند. (از لباب الانساب).


یسیرکث

[یَ کَ] (اِخ) دهی بوده در سمرقند. (از لباب الانساب).


یسیرکثی

[یَ کَ ثی ی / ی] (ص نسبی)منسوب است به یسیرکث و آن دیهی است در یک فرسنگی سمرقند. (از لباب الانساب).


یسیرکثی

[یَ کَ ثی ی / ی] (ص نسبی)منسوب است به یسیرکث و آن دیهی است در یک فرسنگی سمرقند. (از لباب الانساب).


یسیرکثی

[یَ کَ] (اِخ) عصام بن فتح یسیرکثی، از نویسندگان و راویان بود و از احمدبن نصربن عبدالملک عنکی و عبدالله بن عبدالرحمان دارمی حدیث شنید و ابوعبیده محمد بن ابی لیث و ابوسلمه احمدبن حامدبن احمدسنی از او روایت دارند. (از لباب الانساب).


یسیرکثی

[یَ کَ] (اِخ) عصام بن فتح یسیرکثی، از نویسندگان و راویان بود و از احمدبن نصربن عبدالملک عنکی و عبدالله بن عبدالرحمان دارمی حدیث شنید و ابوعبیده محمد بن ابی لیث و ابوسلمه احمدبن حامدبن احمدسنی از او روایت دارند. (از لباب الانساب).


یسیره

[یَ رَ] (ع ص) تأنیث یسیر. اندک. قلیل. کم. (یادداشت مؤلف). || تأنیث یسیر. آسان. سهل. خوار. (یادداشت مؤلف). و رجوع به یسیر شود.


یسیره

[یَ رَ] (ع ص) تأنیث یسیر. اندک. قلیل. کم. (یادداشت مؤلف). || تأنیث یسیر. آسان. سهل. خوار. (یادداشت مؤلف). و رجوع به یسیر شود.


یسیری

[یَ] (حامص) اسیری. اسارت :گفت چرا اندر ماه حرام این کاروان را بزدی و این جماعت را بکشتی و قومی به یسیری بردی. (ترجمهء تفسیر طبری). و رجوع به یسیر شود.


یسیری

[یَ] (حامص) اسیری. اسارت :گفت چرا اندر ماه حرام این کاروان را بزدی و این جماعت را بکشتی و قومی به یسیری بردی. (ترجمهء تفسیر طبری). و رجوع به یسیر شود.



با مهر شما، راه هموارتر می‌شود

 

اگر قافیه‌ها بر دل‌ات نشسته‌اند و نغمۀ این ابزار، لبخند به لبت نشانده... بدان که این تلاش، بی‌هیچ چشم‌داشتی رقم خورده؛ اما نسیم حمایت تو، ادامۀ راه را برای ما هموارتر خواهد کرد.

حمایت از ما

قافیه‌یاب برای اندروید

با خرید نسخه اندرویدی قافیه‌یاب از کافه‌بازار یا مایکت از این پروژه ادبی حمایت کنید.

خرید از بازار خرید از مایکت

ربات تلگرامی قافیه‌یاب

ربات قافیه‌یاب هم‌صدا، ابزاری کاربردی، رایگان و سریع در زمینه ادبیات فارسی برای جستجوی قافیه در تلگرام.

مشاهده ربات

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید
نرم‌افزار فرهنگ عروضی

فرهنگ عروضی هم‌صدا برای اندروید

فرهنگ لغت جامع عروض و قافیه با قابلیت وزن یابی.

گنجور

گنجور مجموعه‌ای ارزشمند از سروده‌ها و سخن‌رانی‌های شاعران پارسی‌گوی است که به صورت رایگان در اختیار همگان قرار گرفته است. برای مشاهده وب‌سایت گنجور اینجا کلیک کنید.

دریای سخن

نرم‌افزار دریای سخن کتابخانه‌ای بزرگ و ارزشمند از اشعار و سخنان شاعران گرانقدر ادب فارسی است که به حضور دوستداران شعر و ادب تقدیم می‌داریم.