یدی

[یَ دی ی] (ع ص نسبی) یدوی. منسوب به ید. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). و رجوع به ید شود. || مرد استادکار. (منتهی الارب). مرد چربدست. (مهذب الاسماء). مرد زیرک و حاذق و استادکار. (از ناظم الاطباء). || جامهء فراخ. (منتهی الارب) (مهذب الاسماء) (از ناظم الاطباء).


یدی

[یَ دی ی] (ع ص نسبی) یدوی. منسوب به ید. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). و رجوع به ید شود. || مرد استادکار. (منتهی الارب). مرد چربدست. (مهذب الاسماء). مرد زیرک و حاذق و استادکار. (از ناظم الاطباء). || جامهء فراخ. (منتهی الارب) (مهذب الاسماء) (از ناظم الاطباء).


یدی

[یَ](1) (ص نسبی) منسوب به ید. دستی. منسوب به دست و متصرفی. (ناظم الاطباء). دستی.
- صنایع یدی؛ صنایع دستی. آنچه از آلات و ادوات مصنوعات به دست ساخته شود.
- عمل یدی؛ جراحی. دستکاری. (یادداشت مؤلف).
(1) - در فارسی با یای نسبتِ مخفف می آورند.


یدی

[یَ](1) (ص نسبی) منسوب به ید. دستی. منسوب به دست و متصرفی. (ناظم الاطباء). دستی.
- صنایع یدی؛ صنایع دستی. آنچه از آلات و ادوات مصنوعات به دست ساخته شود.
- عمل یدی؛ جراحی. دستکاری. (یادداشت مؤلف).
(1) - در فارسی با یای نسبتِ مخفف می آورند.


یدی

[یَ دا] (ع اِ) لغتی است در ید. (منتهی الارب) (اقرب الموارد). ید. (تاج العروس) (ناظم الاطباء). و رجوع به ید شود.


یدی

[یَ دا] (ع اِ) لغتی است در ید. (منتهی الارب) (اقرب الموارد). ید. (تاج العروس) (ناظم الاطباء). و رجوع به ید شود.


یدی

[یُ / یَ / یِ دی ی] (ع اِ) جِ ید، و ایادی جمع الجمع آن است. (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). و رجوع به ید شود.


یدی

[یُ / یَ / یِ دی ی] (ع اِ) جِ ید، و ایادی جمع الجمع آن است. (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). و رجوع به ید شود.


یدیاء

[یَ] (ع ص) زن جلدکار. (ناظم الاطباء). یدیه.


یدیاء

[یَ] (ع ص) زن جلدکار. (ناظم الاطباء). یدیه.


یدیان

[یَ دَ] (ع اِ) تثنیهء یدی، یعنی دو دست. (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). و رجوع به ید شود.


یدیان

[یَ دَ] (ع اِ) تثنیهء یدی، یعنی دو دست. (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). و رجوع به ید شود.


یدی بلاغ

[یِدْ دی بُ] (اِخ) دهی است از دهستان ایجرود بخش مرکزی شهر زنجان واقع در 42 هزارگزی جنوب باختری زنجان. دارای 188 تن سکنه است. آب آن از چشمه و راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج2).


یدی بلاغ

[یِدْ دی بُ] (اِخ) دهی است از دهستان ایجرود بخش مرکزی شهر زنجان واقع در 42 هزارگزی جنوب باختری زنجان. دارای 188 تن سکنه است. آب آن از چشمه و راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج2).


یدی بلاغ

[یِدْ دی بُ] (اِخ) دهی است از دهستان کله بوز بخش مرکزی شهرستان میانه واقع در 26 هزارگزی جنوب باختری میانه. دارای 297 تن سکنه و آب آن از چشمه و راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج4).


یدی بلاغ

[یِدْ دی بُ] (اِخ) دهی است از دهستان کله بوز بخش مرکزی شهرستان میانه واقع در 26 هزارگزی جنوب باختری میانه. دارای 297 تن سکنه و آب آن از چشمه و راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج4).


یدیع

[یَ] (اِخ) بدیع که آبی است به نزدیک وادی قری که به آن نخلستان است. (از منتهی الارب، در مادهء بدیع). رجوع به بدیع شود.


یدیع

[یَ] (اِخ) بدیع که آبی است به نزدیک وادی قری که به آن نخلستان است. (از منتهی الارب، در مادهء بدیع). رجوع به بدیع شود.


یدی قله

[یِدْ دی قُلْ لَ] (اِخ) نام محلی به اسلامبول. (یادداشت مؤلف).


یدی قله

[یِدْ دی قُلْ لَ] (اِخ) نام محلی به اسلامبول. (یادداشت مؤلف).



با مهر شما، راه هموارتر می‌شود

 

اگر قافیه‌ها بر دل‌ات نشسته‌اند و نغمۀ این ابزار، لبخند به لبت نشانده... بدان که این تلاش، بی‌هیچ چشم‌داشتی رقم خورده؛ اما نسیم حمایت تو، ادامۀ راه را برای ما هموارتر خواهد کرد.

حمایت از ما

قافیه‌یاب برای اندروید

با خرید نسخه اندرویدی قافیه‌یاب از کافه‌بازار یا مایکت از این پروژه ادبی حمایت کنید.

خرید از بازار خرید از مایکت

ربات تلگرامی قافیه‌یاب

ربات قافیه‌یاب هم‌صدا، ابزاری کاربردی، رایگان و سریع در زمینه ادبیات فارسی برای جستجوی قافیه در تلگرام.

مشاهده ربات

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید
نرم‌افزار فرهنگ عروضی

فرهنگ عروضی هم‌صدا برای اندروید

فرهنگ لغت جامع عروض و قافیه با قابلیت وزن یابی.

گنجور

گنجور مجموعه‌ای ارزشمند از سروده‌ها و سخن‌رانی‌های شاعران پارسی‌گوی است که به صورت رایگان در اختیار همگان قرار گرفته است. برای مشاهده وب‌سایت گنجور اینجا کلیک کنید.

دریای سخن

نرم‌افزار دریای سخن کتابخانه‌ای بزرگ و ارزشمند از اشعار و سخنان شاعران گرانقدر ادب فارسی است که به حضور دوستداران شعر و ادب تقدیم می‌داریم.