یدی
[یَ](1) (ص نسبی) منسوب به ید. دستی. منسوب به دست و متصرفی. (ناظم الاطباء). دستی.
- صنایع یدی؛ صنایع دستی. آنچه از آلات و ادوات مصنوعات به دست ساخته شود.
- عمل یدی؛ جراحی. دستکاری. (یادداشت مؤلف).
(1) - در فارسی با یای نسبتِ مخفف می آورند.
- صنایع یدی؛ صنایع دستی. آنچه از آلات و ادوات مصنوعات به دست ساخته شود.
- عمل یدی؛ جراحی. دستکاری. (یادداشت مؤلف).
(1) - در فارسی با یای نسبتِ مخفف می آورند.