یدی
[یَ دی ی] (ع ص نسبی) یدوی. منسوب به ید. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). و رجوع به ید شود. || مرد استادکار. (منتهی الارب). مرد چربدست. (مهذب الاسماء). مرد زیرک و حاذق و استادکار. (از ناظم الاطباء). || جامهء فراخ. (منتهی الارب) (مهذب الاسماء) (از ناظم الاطباء).