یحیی آباد
[یَحْ یا] (اِخ) دهی است از دهستان شامکان بخش ششتمد شهرستان سبزوار واقع در 22000 گزی شمال خاوری ششتمد و 8000 گزی خاور شوسهء عمومی ششتمد. سکنهء آن 386 تن و آب آن از قنات و راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج9).
یحیی آباد
[یَحْ یا] (اِخ) دهی است از دهستان طارم بالا بخش سیردان شهرستان زنجان واقع در 39000 گزی شمال باختری سیردان و 18000 گزی راه عمومی. سکنهء آن 163 تن و راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج2).
یحیی آباد
[یَحْ یا] (اِخ) دهی است از دهستان طبس بخش صفی آباد شهرستان سبزوار واقع در 37000 گزی جنوب صفی آباد و هزارگزی خاور جادهء شوسهء صفی آباد به طبس. سکنهء آن 178 تن و آب آن از قنات است. راه مالرو دارد. در تابستان از نزدیکی نصرآباد میتوان اتومبیل برد....
یحیی آباد
[یَحْ یا] (اِخ) دهی است از دهستان دربقاضی بخش حومهء شهرستان نیشابور واقع در 20 هزارگزی خاور نیشابور. سکنهء آن 335 تن و راه آن اتومبیل رو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج9).
یحیی ابراهیم
[یَحْ یا اِ] (اِخ) یا یحیی ابراهیم پاشا، از رجال حکومت مصر بود. به سال 1287 ه . ق. در بهبشین از دیه های بنی یوسف به دنیا آمد و دانشکدهء حقوق قاهره را به پایان رسانید و در آنجا به تدریس پرداخت. و به ریاست دیوان استیناف و سپس...
یحیی افندی
[یَحْ یا اَ فَ] (اِخ) ابن زکریابن بیرام، شیخ الاسلام و مفتی در ارومیه در روزگار خود و ترک نژادی معرب بود. در استانبول به سال 999 ه . ق. به دنیا آمد و در آنجا بزرگ شد و به حکومت مصر و بروسه و ادرنه و استانبول رسید و...
یحیی المستعفی
[یَحْ یَلْ مُ تَ] (اِخ)یحیی بن محمد (ناصر)بن یعقوب از پادشاهان موحدین. رجوع به یحیی (ابن محمد...) و قاموس الاعلام ترکی شود.
یحیی المنادی
[یَحْ یَلْ مُ] (اِخ)قاضی القضاه، متوفی به سال 871 ه . ق. او راست: 1- حاشیه بر مختصر الروض الانق فی شرح غریب السیر. 2- حاشیه بر شرح احمدبن عبدالرحیم عراقی بر بهجه الوردیه ابن الوردی. (یادداشت مؤلف).
یحیی بحرانی
[یَحْ یا بَ نی ی] (اِخ)ابن محمد ازرق بحرانی، ثائری خونریز از مردم بحرین بود و به سال 255 ه . ق. بر المهتدی خلیفه خروج کرد و به صاحب الزنج پیوست. در جنگ بصریان شرکت جست و به بصره وارد شد و به قتل عام پرداخت. صاحب الزنج والیگری...
یحیی بک
[یَحْ یا بَ] (اِخ) یکی از شعرای بزرگ و برگزیدهء عثمانی است. در قرن دهم هجری می زیست و از نژاد آرناؤد و منسوب به طایفهء دوشرمه بود. به اجاق ینی چری درآمد و سمت تولیت و زعامت یافت. وی مردی مبادی آداب و خوش اخلاق و صاحب سیف و...
یحیی حکیم
[یَحْ یا حَ] (اِخ) از منجمان بود و از آثار اوست: 1- تقویم السنه الشمسیه، که آغاز آن از دو ساعت و هشت دقیقه پس از غروب شب شنبه 24 رجب سال 1273 ه . ق. است. 2- معرفه سنه الشمسیه، و آن جدولهای تطبیق سالهای شمسی و قمری است....
یحیی حمیدالدین
[یَحْ یا حَ دُدْ دی](اِخ) رجوع به یحیی (بن محمد بن یحیی...) شود.
یحیی خان
[یَحْ یا] (اِخ) یحیی خان لکهنوی بن منشی ثابت علیخان. اصلش از قصبهء صفی پور لکهنو بود و خود در لکهنو به دنیا آمد. مردی صوفی مشرب و نیکونهاد بود و در اواسط قرن سیزدهم درگذشت. از اشعار اوست:
بر باد داد شعلهء حسنش غبار ما
پروانه وار نیست نشان مزار ما.
(از...
یحیی خان
[یَحْ یا] (اِخ) حکاری نام رئیس عشایر حکاری. در سال 1026 ه . ق. شاه عباس لشکری به سرداری قرچقای خان تا ارزنه الروم فرستاد. عثمانیان سعی بسیار کردند که طوایف کرد را بر ایرانیان برانگیزند ولی رؤسای آن طوایف مثل ضیاءالدین خان فرزند شرفخان بدلیسی و غیره بدون اجازهء...
یحیی دولت آبادی
[یَحْ یا دَ / دُ لَ](اِخ) شاعر و نویسنده و ادیب قرن اخیر. رجوع به دولت آبادی شود.
یحیی دیلمی
[یَحْ یا دَ لَ] (اِخ) او را کتابی بوده است در رد بر فلاسفه و گویند تهافت الفلاسفهء امام غزالی انتحال یا اقتباس از این کتاب است. (یادداشت مؤلف). یحیی دیلمی از قدیمترین حکما و دانشمندان و فلاسفه بود و مذهب نصاری داشت. حضرت علی (ع) دستور داد او را...
یحیی سیبک
[یَحْ یا بَ] (اِخ) از شعرا و فضلای ملک خراسان است و در بسیاری از علوم و فنون ماهر بوده، کتاب «شبستان خیال» و «حسن دل» به نثر و «تعبیر خواب» به نظم از آثار اوست. وی فتاحی، تفاحی، ضماری، اسراری تخلص می کرد. از اشعار اوست:
ای که دور لاله...
یحیی صوفی
[یَحْ یا] (اِخ) ابن جعفربن علی کذاب، از سادات حسینیهء قم است. صاحب تاریخ قم آرد: پسران جعفربن علی الکذاب از بریهه میراث گرفتند. چون بریهه به قم وفات یافت ایشان به قم آمدند و ترکهء او برداشتند... و یحیی صوفی به قم اقامت کرد و به میدان زکریای بن...
یحیی قزوینی
[یَحْ یا قَزْ] (اِخ)رجوع به یحیی (ابن عبداللطیف...) شود.
یحیی کرابی
[یَحْ یا کَرْ را] (اِخ) امیر خواجه یحیی بن حیدر. رجوع به یحیی (ابن حیدر کرابی...) شود.