یحیی
[یَحْ یا] (اِخ) ابن محمد بن صاعد، مکنی به ابومحمد و معروف به ابن صاعد، از ادبای قرن سوم و چهارم هجری بود. او راست: تخریج احادیث ابن مسعود. (یادداشت مؤلف). و رجوع به ابن صاعد شود.
یحیی
[یَحْ یا] (اِخ) ابن محمد بن عبدان بن عبدالواحد. رجوع به ابن اللبودی (صاحب نجم الدین ابوزکریا یحیی...) شود.
یحیی
[یَحْ یا] (اِخ) ابن محمد بن عبدالله بن عطاربن صالح بن محمد بن عبدالله بن شعبان عنبری، مکنی به ابوزکریا، از مردم نیشابور. مردی ادیب و لغوی و فاضل و مفسر بود. نزدیک ده سال از مردم دوری گزید و به گردآوری حدیث پرداخت. او از ابوحسن حرسی و احمدبن...
یحیی
[یَحْ یا] (اِخ) ابن محمد بن قاسم بن محمد بن طباطبا علوی حسنی، مکنی به ابوالمعمر و معروف به ابن طباطبا از علمای انساب و متکلمان و شعرا و فضلای شیعه و از مردم بغداد بود و کتابی سودمند در صنعت شعر تألیف کرد. ابن الجوزی و ابن تغری بردی...
یحیی
[یَحْ یا] (اِخ) ابن محمد بن قیس بصری قواریری، مکنی به ابوبشر، از محدثان بود و در ری و اصفهان به روایت حدیث پرداخت. او از ابی عاصم و محدثان دیگر بصره روایت دارد. (از ذکر اخبار اصبهان ج2 ص356).
یحیی
[یَحْ یا] (اِخ) ابن محمد بن محمد بن عبدالرحمان الخطاب رعینی الاصل مکی، فقیه مالکی زمان خود در مکه بود (902 - 995 ه . ق) وی در علم نجوم تبحر داشت. از آثار اوست: 1- وسیله الطلاب فی علم الفلک بطریق الحساب. 2- الاجوبه فی الوقف. 3- ارشاد السالک...
یحیی
[یَحْ یا] (اِخ) ابن محمد بن محمد بن عبدالله شاوی ملیانی جزایری، مکنی به ابوزکریا، از فقهای مالکی بود در ملیانه به سال 1030 به دنیا آمد و در سفر حج به سال 1096 ه . ق. درگذشت. وی در الجزایر تحصیل کرد و مدتی در مصر اقامت داشت و...
یحیی
[یَحْ یا] (اِخ) ابن محمد بن محمد بن محمد بن حسن بن خلدون. رجوع به ابن خلدون (ابویحیی...) شود.
یحیی
[یَحْ یا] (اِخ) ابن محمد بن هبیره بن سعد، مکنی به ابوالمظفر و ملقب به عون الدین و متوفی به سال 555 ه . ق. او راست: 1- الاجماع و اختلاف. 2- العبادات، در مذهب حنبلی. 3- الافصاح عن شرح معانی الصحاح. 4- المقصور والممدود. 5- اختلاف العلماء. (یادداشت مؤلف)....
یحیی
[یَحْ یا] (اِخ) ابن محمد بن یحیی حمیدالدین حسنی علوی طالبی، امام المتوکل علی اللهبن منصور باللّه، از ملوک یمن، از امامان زیدیه بود. به سال 1286 ه . ق. در صنعا به دنیا آمد و به سال 1322 ه . ق. پس از مرگ پدر به امامت رسید. صنعا...
یحیی
[یَحْ یا] (اِخ) ابن محمد بن یحیی، مکنی به ابوزکریا و معروف به حیکان، امام اهل حدیث و امام زادهء آنان در نیشابور بود. به عراق سفر کرد و از احمدبن حنبل و جز وی حدیث شنید. در جنگ با سپاه احمدبن عبدالله خجستانی گرفتار شد و به زندان افتاد...
یحیی
[یَحْ یا] (اِخ) ابن محمد (ناصر)بن یعقوب (المنصور)بن یوسف بن عبدالمؤمن کومی، مکنی به ابوزکریا و معروف به المعتصم المؤمنی از حاکمان دولت مؤمنیه در مغرب اقصی بود. موحدان مراکش پس از خفه کردن عموی عادل او (عبدالله بن یعقوب) و شکستن بیعت عموی دیگرش مأمون (ادریس بن یعقوب) با...
یحیی
[یَحْ یا] (اِخ) ابن محمد بن یوسف انصاری، مکنی به ابوبکر و معروف به ابن الصیرفی، مورخ و از گویندگان نیکو سخن و از مردم غرناطه بود. کتاب «تاریخ الدوله اللمتونیه» را او نوشت و موشحاتی دارد و شعرش به لطافت و باریک اندیشی خاصی ممتاز است. به سال 467...
یحیی
[یَحْ یا] (اِخ) ابن محمد بن یوسف سعیدی ملقب به تقی الدین و معروف به ابن الکرمانی، محقق و دانشمند و پزشک و محدث و شاعر و نویسنده و در فنون مختلف استاد بود. در نسبت او به «سعیدبن زید» از صحابه، از عشرهء مبشره است و اصل او از...
یحیی
[یَحْ یا] (اِخ) ابن محمد شفیع اصفهانی، از فقهای شیعه و از مردم اصفهان بود. وی را تألیفاتی است و از آن جمله است: 1- تفضیل الائمه علی الملائکه. 2- الحواشی علی خاتمه مستدرک الوسائل. یحیی به سال 1325 ه . ق. درگذشت. (از اعلام زرکلی).
یحیی
[یَحْ یا] (اِخ) ابن مطهربن اسماعیل، از نسل قاسم بن محمد حسنی، از مردم صنعاء و مورخ و ادیب و شاعر بود. از آثار اوست: 1- العطاء و المنن. 2- الروض الباسم فی معرفه اولاد الامام القاسم. 3- عنبرالهندی فی سیره المهدی. 4- بلغه المرام. 5- شرح سنن النسائی. 6-...
یحیی
[یَحْ یا] (اِخ) ابن مظفر شاه بن امیر مبارزالدین بن مظفر معروف به شاه یحیی و ملقب به نصره الدین شاه ممدوح خواجه حافظ که از طرف امیر تیمور به سال 789 ه . ق. به حکومت شیراز رسید. (یادداشت مؤلف). امیر تیمور حکومت شیراز را به شاه نصره الدین...
یحیی
[یَحْ یا] (اِخ) ابن معاذ رازی واعظ، مکنی به ابوزکریا، یکی از رجال طریقت است. ابوالقاسم قشیری ذکر او را در رساله بیاورده و از جملهء مشایخ شمرده و دربارهء او گوید: یکتای زمان خود بود. او را لسانی است در رجاء و کلامی در معرفت. وی به بغداد آمد...
یحیی
[یَحْ یا] (اِخ) ابن معطی. رجوع به ابن معطی (زین الدین...) شود.
یحیی
[یَحْ یا] (اِخ) ابن معمربن سهیل قرشی بصری، مکنی به ابوزکریا از محدثان بود و با ابراهیم خطابی به اصفهان آمد و از اصمعی و ازهر و جز آن دو روایت کرد. (از ذکر اخبار اصبهان ج2 ص358).