یحیی

[یَحْ یا] (اِخ) ابن علی بن یوسف مستوفی. رجوع به ابن غانیه (یحیی ین علی...) شود.


یحیی

[یَحْ یا] (اِخ) ابن عمار شیبانی، مکنی به ابوزکریا، از صوفیان قرن چهارم و پنجم هجری که پیش از شهرت یافتن خواجه عبدالله انصاری زیردست شیخ ابوعبدالله بن خفیف شیرازی در شیراز تربیت یافته بود. وی از آنجا به هرات آمد و به تعلیم پرداخت. اهمیت یحیی در این است...


یحیی

[یَحْ یا] (اِخ) ابن عمر، معروف به منقاری رومی، قاضی ترک بود و تألیفاتی به عربی داشت. به قضای مصر (سال 1064 ه . ق.) و مکه و قسطنطنیه رسید و مدتی دراز منصب فتوا در روم ایلی داشت. از آثار اوست: 1- حاشیه ای بر تفسیر بیضاوی. 2- الفتاوی....


یحیی

[یَحْ یا] (اِخ) ابن عمر. مؤسس از ملوک ملثمین یعنی مرابطین است و به یکی از قبائل انتساب داشته و یکی از مریدان عبدالله بن یاسین صاحب خروج و دعوت بوده به امر وی در تحت فرماندهی خویش لشکری ترتیب داد و از تاریخ 440 تا 447 ه . ق....


یحیی

[یَحْ یا] (اِخ) ابن عمر بن محمد هاشمی شافعی، مکنی به ابوزکریا و معروف به ابن فهد، ادیب بود و طبعی وقاد و ذوقی لطیف داشت. در مکه به سال 848 ه . ق. متولد شد و به سال 885 درگذشت. از دیوانهای شعرا برگزیده هایی دلاویز ترتیب داد و...


یحیی

[یَحْ یا] (اِخ) ابن عمر بن یحیی بن حسین بن زیدبن علی بن حسین السبط، مکنی و معروف به ابوالحسین الطالبی به سال 235 ه . ق. در دورهء متوکل عباسی خروج کرد و با گروهی به نواحی خراسان روی آورد. عبدالله بن طاهر او را گرفت و به بغداد...


یحیی

[یَحْ یا] (اِخ) ابن عیسی بن ابراهیم مصری، مکنی به ابوالحسن و ملقب به جمال الدین و معروف به ابن مطروح، از علما و ادبا و شعرای قرن هفتم و از مردم صعید مصر بود و در خدمت ملک صالح ایوبی ملقب به نجم الدین به مناصب نیابت و امارت...


یحیی

[یَحْ یا] (اِخ) ابن عیسی بن جزله بغدادی. رجوع به ابن جزله (ابوعلی یحیی...) شود.


یحیی

[یَحْ یا] (اِخ) ابن عیسی کرکی زندیق ملحد از کرک (از خاور اردن) بود. در مصر تحصیل فقه کرد و به شهر خود برگشت و نوشته هایی منتشر کرد که او را به زندقه منسوب کردند. امیر حمدان حاکم عجلون دستور داد او را 500 تازیانه زدند. سپس به دمشق...


یحیی

[یَحْ یا] (اِخ) ابن غالب، مکنی به ابوعلی و معروف به خیاط، از مشاهیر منجمان بود. رجوع به خیاط (یحیی بن غالب...) شود.


یحیی

[یَحْ یا] (اِخ) ابن فضل بن خجسته موصلی، او از ایوب بن سوید و ابن جوصا از وی روایت کرده است و حافظ گوید علاوه بر پسر او عبدالجباربن یحیی نیز از پدر روایت دارد. (از تاج العروس).


یحیی

[یَحْ یا] (اِخ) ابن قاسم بن ادریس، ملقب به عدام، از ادریسیان مراکش بود. در حدود سال 265 ه . ق. پس از علی بن عمر بن ادریس در فاس به حکومت رسید و قوم صفویهء بربر را که بر عدوهء اندلس استیلا یافته بودند شکست داد و از آنجا...


یحیی

[یَحْ یا] (اِخ) ابن قاسم بن عمروبن علی بن خالد علوی یمانی صنعانی، ملقب به عمادالدین و معروف به فاضل یمنی و فاضل علوی، مفسر و ادیب و شاعر از شافعیان یمن و از مردم صنعا بود. (از یادداشت مؤلف) (از اعلام زرکلی). و رجوع به فاضل یمنی شود.


یحیی

[یَحْ یا] (اِخ) ابن قاسم بن مفرج بن ورع ثعلبی (یا تغلبی) تکریتی، مکنی به ابوزکریا، دانشمند و ادیب و فقیه شافعی بود. وی به سال 531 ه . ق. در تکریت به دنیا آمد و در سال 607 ه . ق. به بغداد رفت و استاد نظامیه گردید و...


یحیی

[یَحْ یا] (اِخ) ابن کامل بن طلیحه خدری، مکنی به ابوعلی، از اباضیه و او در اول از اصحاب بشر مریسی و از مرجئه بود سپس به اباضیه گرایید. از اوست: 1- کتاب جلیله. 2- المخلوق. 3- التوحید و الرد علی الغلاه. (از فهرست ابن الندیم ص272).


یحیی

[یَحْ یا] (اِخ) ابن مبارک بن مغیره عدوی، مکنی به ابومحمد و معروف به یزیدی، از ادبا و علمای نامی قرن دوم هجری عرب بود. رجوع به معجم الادباء ج7 ص289 و غزالی نامه ص77 و مادهء یزیدی (یحیی بن مبارک...) شود.


یحیی

[یَحْ یا] (اِخ) ابن محسن بن محفوظ بن محمد بن یحیی، از نسل هادی از امامان زیدیه در یمن بود. به سال 614 ه . ق. در صعده قیام کرد و المعتضد باللّه لقب یافت. به سبب نیرومندی از اشراف بنی حمزه کارش رونقی نگرفت تا در سال 636 ه...


یحیی

[یَحْ یا] (اِخ) ابن محمد ارزنی، مکنی به ابومحمد، در زبان عربی و حسن خط و سرعت نگارش استاد بود. هنگام عصر به سوی بازار کتابفروشی بغداد روی می آورد و چیزی می نوشت و آن را به نیم دینار می فروخت و از پول آن شراب و گوشت و...


یحیی

[یَحْ یا] (اِخ) ابن محمد بن ابی شکر، مکنی به ابوالفتح و معروف به ابن ابی شکر و حکیم مغربی، از مردم قرطبهء اندلس و دانشمند نجوم و معاصر خواجه نصیر طوسی بود. در مراغه در تأسیس رصدخانه با او همکاری داشت و آثاری دارد. از آن جمله است: 1-...


یحیی

[یَحْ یا] (اِخ) ابن محمد بن حسن بن حمید حارثی مذحجی زیدی معروف به مقرائی (908 - 990 ه . ق). فقیه و دانشمند بود. او تألیفاتی دارد، از آنجمله است: 1- الشموس والاقمار. 2- مصباح الرائض فی علم الفرائض. 3- تنقیح المصباح. 4- نزهه الابصار، دربارهء اهل بیت و...



با مهر شما، راه هموارتر می‌شود

 

اگر قافیه‌ها بر دل‌ات نشسته‌اند و نغمۀ این ابزار، لبخند به لبت نشانده... بدان که این تلاش، بی‌هیچ چشم‌داشتی رقم خورده؛ اما نسیم حمایت تو، ادامۀ راه را برای ما هموارتر خواهد کرد.

حمایت از ما

قافیه‌یاب برای اندروید

با خرید نسخه اندرویدی قافیه‌یاب از کافه‌بازار یا مایکت از این پروژه ادبی حمایت کنید.

خرید از بازار خرید از مایکت

ربات تلگرامی قافیه‌یاب

ربات قافیه‌یاب هم‌صدا، ابزاری کاربردی، رایگان و سریع در زمینه ادبیات فارسی برای جستجوی قافیه در تلگرام.

مشاهده ربات

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید
نرم‌افزار فرهنگ عروضی

فرهنگ عروضی هم‌صدا برای اندروید

فرهنگ لغت جامع عروض و قافیه با قابلیت وزن یابی.

گنجور

گنجور مجموعه‌ای ارزشمند از سروده‌ها و سخن‌رانی‌های شاعران پارسی‌گوی است که به صورت رایگان در اختیار همگان قرار گرفته است. برای مشاهده وب‌سایت گنجور اینجا کلیک کنید.

دریای سخن

نرم‌افزار دریای سخن کتابخانه‌ای بزرگ و ارزشمند از اشعار و سخنان شاعران گرانقدر ادب فارسی است که به حضور دوستداران شعر و ادب تقدیم می‌داریم.