یادگاربیک

[بِ] (اِخ) (میرزا...) محمد بن میرزا سلطان محمد بن میرزا بایسنغربن معین الدین شاهرخ بن تیمور. در تاریخ 873 که سلطان ابوسعید را کشتند وی باتفاق اوزون حسن به حکومت خراسان برقرار شد و دو سال بعد از آن در سنهء 875 در محاربهء با سلطان حسین بایقرا به هرات...


یادگارلو

(اِخ) دهی است از بخش سلدوز شهرستان ارومیه. دارای 376 تن سکنه. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج4).


یادگاری

[دْ / دِ] (اِ مرکب) آنچه برای یادبود و یادگار و یادآوری باشد. آنچه از کسی به یادگار ماند : به آواز ضعیف می گوید اگر چه میروم دو چیز میان شما می گذارم یادگاری یکی قرآن و یکی خاندان. (قصص الانبیاء 242). کاشکی استخوانی از تو یادگاریم بودی. (قصص...


یاد گرفتن

[گِ رِ تَ] (مص مرکب)آموختن. تعلیم گرفتن. فراگرفتن. تعلم :
جز از نیکنامی و فرهنگ و داد
ز رفتار گیتی مگیرید یاد. فردوسی.
سخنهای کوتاه و معنی بسی
کجا یاد گیرد دل هر کسی.فردوسی.
کنون ای خردمند دانش پذیر
اگر بخردی یک سخن یاد گیر.فردوسی.
ز رویین دژ اکنون جهاندیده پیر
نگر تا چه گوید تو زو یادگیر.فردوسی.
سخن...


یادگیر

(نف مرکب) یادگیرنده. تعلیم گیرنده. آموزنده، مجازاً بااستعداد و باهوش و صاحب شعور و پرحافظه :
جوانان بادانش و یادگیر
سزد گر بگیرد کسی جای پیر.فردوسی.
بدو گفت دانا شود مرد پیر
که آموزشی باشد و یادگیر.فردوسی.
منم پاک فرزند شاه اردشیر
سرایندهء دانش و یادگیر.فردوسی.
نبیرهء جهاندار شاه اردشیر
که بهمنش خواندی همی یادگیر.فردوسی.
چنین گفت با هر...


یادگیرنده

[رَ دَ / دِ] (نف مرکب) تعلیم گیرنده. آموزنده. متعلم: رجل ذکور؛ مرد نیکو یادگیرنده. (از منتهی الارب). || از برکننده. حفظ کننده. بخاطر سپارنده. || هوشمند. رجوع به یادگیر در تمام معانی شود.


یادنامه

[مَ / مِ] (اِ مرکب) نامه و کتاب که به یاد کسی تدوین شود(1). کتابی که به افتخار کسی تألیف و منتشر شود. کتابی که حاوی مقالات متعدد باشد و به یاد کسی یا بمناسبت تولد او و یا سالیان عمر او تدوین شود، خواه در زندگانی وی یا بعد...


یادندان

[دَ] (اِ) پادشاهان جهان و خداوندان دوران. (برهان) (آنندراج). مصحف یاوندان است. (حاشیهء برهان چ معین). و رجوع به یاوند شود.


یاده

[دَ / دِ] (اِ مرکب) قوت حافظه را گویند. (برهان) (آنندراج). ظاهراً از ساخته های فرقهء آذرکیوان است. (از حاشیهء برهان قاطع چ معین).


یار

(اِ)(1) اعانت کننده. (برهان) (شرفنامه). معین. (دهار). مدد. مددکار. (غیاث اللغات). عون. معاون. ناصر. نصیر. عضد. معاضد. ظهیر. پشت. یاور. مدد. ساعد. دستگیر. طرفدار. دستیار. مساعد. ولی. رِدْء :
خرد باد همواره سالار تو
مباد از جهان جز خرد یار تو.ابوشکور.
و این سه گروه با یکدیگر به حربند و چون دشمنی پدید...


یار

(اِخ) نواب منورالدوله احمدیارخان بهادر ممتاز جنگ اورنگ آبادی که والدش نواب شجاع الدوله بهادر دلخان از حضور نواب ناصر جنگ شهید منصب هفت هزاری داشت و نواب آصفجاه ثانی احمدیارخان را به خطاب منورالدوله و منصب پنجهزاری برداشت. طبعش باشعر و شعراء اردو و فارسی یار بود و مشق...


یارآباد

(اِخ) دهی است از بخش دره شهر شهرستان ایلام، دارای 85 تن سکنه. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5).


یارآباد

(اِخ) یا پَران پَرویز. دهی است از بخش طرهان شهرستان خرم آباد. دارای 360 تن سکنه. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6).


یارآباد

(اِخ) دهی است از بخش دلفان شهرستان خرم آباد با 180 تن سکنه. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6).


یارا

(اِ) صورتاً صفت فاعلی دائمی است از یارستن، مانند گویا و بینا اما استعمال کلمه در معنی اسم معنی است و مرادف توانائی(1). || قوت و قدرت و توانایی و زهره و دلیری. (برهان). قوت و توانایی و طاقت. (غیاث). قوت و قدرت و توانایی و مقاومت و دلیری و...


یارا

(ترکی، اِ) زخم و جراحت. (ناظم الاطباء).


یارابه

[بَ / بِ] (اِ) ریشهء گیاهی که از تخم آن روغن می گیرند و نانی که از آن ریشه می سازند. (ناظم الاطباء).


یاراحمدآقا

[اَ مَ] (اِخ) دربندی، کوتوال قلعهء دربند از نواحی شیروان بوده. وی به سال 915 ه . ق. هنگام سفر دوم شاه اسماعیل اول به شیروان باتفاق محمد بیک نامی باستظهار حصانت قلعه برخلاف دیگر حکام آن ناحیه نافرمانی آغاز کردند و سرانجام شاه اسماعیل قلعه را فتح کرد و...


یاراحمدزایی

[اَ مَ] (اِخ) نام طایفه ای است که در ناحیهء سرحدی بلوچستان و در نواحی بمپور و سراوان سکونت دارند در حدود 300 خانوارند و به زبان بلوچی سخن می گویند. (از جغرافیای سیاسی کیهان ص96). ظاهراً فرهنگستان قدیم نام یاراحمد زایی را به شهنواز تبدیل کرده است.


یاراق

(مغولی، اِ) یراق. (فرهنگ فارسی معین). رجوع به یراق شود.



با مهر شما، راه هموارتر می‌شود

 

اگر قافیه‌ها بر دل‌ات نشسته‌اند و نغمۀ این ابزار، لبخند به لبت نشانده... بدان که این تلاش، بی‌هیچ چشم‌داشتی رقم خورده؛ اما نسیم حمایت تو، ادامۀ راه را برای ما هموارتر خواهد کرد.

حمایت از ما

قافیه‌یاب برای اندروید

با خرید نسخه اندرویدی قافیه‌یاب از کافه‌بازار یا مایکت از این پروژه ادبی حمایت کنید.

خرید از بازار خرید از مایکت

ربات تلگرامی قافیه‌یاب

ربات قافیه‌یاب هم‌صدا، ابزاری کاربردی، رایگان و سریع در زمینه ادبیات فارسی برای جستجوی قافیه در تلگرام.

مشاهده ربات

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید
نرم‌افزار فرهنگ عروضی

فرهنگ عروضی هم‌صدا برای اندروید

فرهنگ لغت جامع عروض و قافیه با قابلیت وزن یابی.

گنجور

گنجور مجموعه‌ای ارزشمند از سروده‌ها و سخن‌رانی‌های شاعران پارسی‌گوی است که به صورت رایگان در اختیار همگان قرار گرفته است. برای مشاهده وب‌سایت گنجور اینجا کلیک کنید.

دریای سخن

نرم‌افزار دریای سخن کتابخانه‌ای بزرگ و ارزشمند از اشعار و سخنان شاعران گرانقدر ادب فارسی است که به حضور دوستداران شعر و ادب تقدیم می‌داریم.