وهابی

[وَهْ ها] (ص نسبی) پیرو آئین وهابیه. رجوع به وهابیه شود.


وهابیت

[وَهْ ها بی یَ] (ع مص جعلی، اِمص) وهاب بودن. بخشندگی. (فرهنگ فارسی معین).


وهابیه

[وَهْ ها بی یَ] (اِخ) پیروان محمد بن عبدالوهاب. (اقرب الموارد). || مذهب منسوب به عبدالوهاب. (اقرب الموارد). یکی از فِرَق اسلامی که در نجد و حوالی آن ظاهر گردید و منسوب است به محمد بن عبدالوهاب. اساس کار این فرقه بر این است که صریح کتاب خدا (قرآن) و...


وهاج

[وَهْ ها] (ع ص) شدیدالوهج. (اقرب الموارد). تابان. (ترجمان علامهء جرجانی ترتیب عادل بن علی). فروزنده. درخشنده. (مهذب الاسماء). افروخته و فروزان و روشن و درخشنده. (غیاث اللغات) (آنندراج) : بر دفع و انتقام چون برق وهاج و سیل ثجاج... (جهانگشای جوینی).
- خاطر وهاج؛ خاطر (ذهن) فروزنده و درخشنده :...


وهاد

[وِ] (ع اِ) جِ وَهده. زمین های پست و هموار. (اقرب الموارد) (منتهی الارب) (غیاث اللغات). زمینهای پست و نشیب. (آنندراج). رجوع به وهده شود. || جِ وَهد. (منتهی الارب). رجوع به وهد شود.


وهازه

[وِ زَ] (ع اِ) رفتار زن شرمگین. (منتهی الارب) (آنندراج). مشیه الخفرات من النساء. (اقرب الموارد).


وهاس

[وَهْ ها] (ع ص) فعال است برای مبالغه. (اقرب الموارد). || (اِ) شیر بیشه. (منتهی الارب) (آنندراج) (اقرب الموارد).


وهاص

[وَهْ ها] (ع ص) بسیارعطا. (منتهی الارب) (آنندراج). معطاء. (اقرب الموارد). بسیار بخشنده.


وهاط

[وِ] (ع اِ) جِ وهطه (منتهی الارب) (اقرب الموارد)، به معنی زمین پست مغاک. (آنندراج). و رجوع به وهطه شود.


وهافه

[وِ فَ] (ع اِمص) وهفیه [ وُ / وِ فی یَ ] . خدمتگری کلیسا. (از منتهی الارب) (آنندراج). طریقه الواهف. (اقرب الموارد). || (مص) وهف. خادم کلیسا گشتن. (منتهی الارب) (اقرب الموارد).


وهان زاد

[وَ] (اِخ) نام قلعهء سُمَیْرَم که از اعمال اصفهان بوده است. (ترجمهء محاسن اصفهان) (معجم البلدان).


وهب

[وَ] (ع مص) وَهَب. هبه. بخشیدن چیزی را. (منتهی الارب) (آنندراج). بخشیدن. (ترجمهء علامهء جرجانی ترتیب عادل بن علی) (اقرب الموارد). دادن. (تاج المصادر بیهقی) (المصادر زوزنی). دادن بدون عوض. بخشیدن بدون عوض. (از اقرب الموارد). || چیره شدن بر کسی در نبرد. (منتهی الارب) (آنندراج). || (اِمص) بخشش. (منتهی...


وهب

[وَ هَ] (ع مص) وَهب. هبه. بخشیدن چیزی را. (منتهی الارب). بخشیدن بدون عوض. (اقرب الموارد). || (اِمص) بخشش. (منتهی الارب) (اقرب الموارد).


وهب

[وَ هِ] (ع ص) بخشنده. (مهذب الاسماء).


وهب

[وَ هِ] (اِخ) نامی از نامهای خدای تعالی. (مهذب الاسماء).


وهب

[وَ هَ] (اِخ) پدر آمنه مادر رسول خدای(ص)، جد مادری پیامبر اکرم. رجوع به وهب بن عبدمناف شود.


وهب

[وَ هَ] (اِخ) ابن ابراهیم بن طاراذ، مکنی به ابوسعید. رجوع به ابوسعید وهب... شود.


وهب

[وَ هَ] (اِخ) ابن سعیدبن عمروبن حصین بن قیس بن قنان بن متی. وی مانند پدر، کاتب جعفربن یحیی برمکی بود و پس از او به ذوالریاستین پیوست. پس از او کاتب حسن بن سهل بود و حسن او را ولایت کرمان و فارس داد و او را به رسالتی...


وهب

[وَ هَ] (اِخ) ابن عامر. یکی از شهدای کربلا. «مثل مادر وهب» که در تداول گویند، مراد همین وهب است. (یادداشت مرحوم دهخدا).


وهب

[وَ هَ] (اِخ) ابن عبدمناف. جد حضرت رسول صلی اللهعلیه وآله از جانب مادر. وی مکنی به ابوکبشه است.



با مهر شما، راه هموارتر می‌شود

 

اگر قافیه‌ها بر دل‌ات نشسته‌اند و نغمۀ این ابزار، لبخند به لبت نشانده... بدان که این تلاش، بی‌هیچ چشم‌داشتی رقم خورده؛ اما نسیم حمایت تو، ادامۀ راه را برای ما هموارتر خواهد کرد.

حمایت از ما

قافیه‌یاب برای اندروید

با خرید نسخه اندرویدی قافیه‌یاب از کافه‌بازار یا مایکت از این پروژه ادبی حمایت کنید.

خرید از بازار خرید از مایکت

ربات تلگرامی قافیه‌یاب

ربات قافیه‌یاب هم‌صدا، ابزاری کاربردی، رایگان و سریع در زمینه ادبیات فارسی برای جستجوی قافیه در تلگرام.

مشاهده ربات

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید
نرم‌افزار فرهنگ عروضی

فرهنگ عروضی هم‌صدا برای اندروید

فرهنگ لغت جامع عروض و قافیه با قابلیت وزن یابی.

گنجور

گنجور مجموعه‌ای ارزشمند از سروده‌ها و سخن‌رانی‌های شاعران پارسی‌گوی است که به صورت رایگان در اختیار همگان قرار گرفته است. برای مشاهده وب‌سایت گنجور اینجا کلیک کنید.

دریای سخن

نرم‌افزار دریای سخن کتابخانه‌ای بزرگ و ارزشمند از اشعار و سخنان شاعران گرانقدر ادب فارسی است که به حضور دوستداران شعر و ادب تقدیم می‌داریم.