وهفیه

[وُ فی یَ] (ع اِمص) وهافه. خدمتگری کلیسا. (منتهی الارب) (آنندراج). طریقه الواهف. (اقرب الموارد).


وهق

[وَ هَ] (ع اِ) کمند. (منتهی الارب) (اقرب الموارد) (آنندراج) (مهذب الاسماء). ج، اوهاق. (منتهی الارب) (اقرب الموارد). وهوق. (مهذب الاسماء) :
نه منجنیق رسد بر سرش نه کشکنجیر
نه تیر چرخ و نه سامان برشدن به وهق.
انوری.
|| رسن که در گردن ستور اندازند و به وی بند کنند. (منتهی الارب) (اقرب...


وهق

[وَ] (ع مص) بند کردن چیزی را. (منتهی الارب). کمند در گردن کسی یا چیزی انداختن. (اقرب الموارد). || بازداشتن از آن. (منتهی الارب) (اقرب الموارد) (آنندراج).


وهل

[وَ] (ع ص) ترسنده و بیمناک. (منتهی الارب) (آنندراج). بددل. (مهذب الاسماء). || (مص) گمان بردن در چیزی و دل به جایی رفتن که قصد آن نبود. (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد).


وهل

[وَ هَ] (ع مص) سست گردیدن. (منتهی الارب) (اقرب الموارد) (آنندراج). || ترسیدن. || غلط کردن و سهو نمودن. (اقرب الموارد) (منتهی الارب) (تاج المصادر) (آنندراج). || فراموش کردن. (منتهی الارب) (اقرب الموارد). || فراموش شدن. (تاج المصادر بیهقی). || (اِ) بیم. بددلی. || غلط. || نسیان. (منتهی الارب) (آنندراج).


وهل

[وَ هَ] (ع ص) ترسنده. || سست. (منتهی الارب) (اقرب الموارد).


وهل

[وُ] (اِ) درخت کاج را گویند که صنوبر باشد، و بعضی گویند وهل درخت سرو کوهی است(1) و آن را به عربی عرعر و ثمر آن را حب العرعر گویند. (برهان) (آنندراج). درخت صنوبر. (انجمن آرا). به اقسام سرو کوهی که مراد اقسام درخت پیرو است اطلاق شود. || ابهل....


وهل

[وِ هِ] (اِخ) دهی است جزو دهستان گرم بخش ترک شهرستان میانه در 7 هزارگزی راه شوسهء میانه به خلخال با 128 تن سکنه. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج4).


وهلت

[وَ لَ] (ع اِ) وهله. اول از هر چیزی. (از منتهی الارب). بار. دفعه : یعقوب به بلخ اندرشد و نخستین وهلت بلخ بستد و بسیار مردم کشته شد بر دست سپاه او. (تاریخ سیستان).
- آن وهلت؛ آن دفعه : و معین الدین پروانه در آن وهلت امیر حاجب بود....


وهلق

[وِ لَ] (اِخ) دهی از دهستان درجزین بخش رزن شهرستان همدان. سکنهء آن 660 تن است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج5).


وهله

[وَ لَ] (ع اِ) اول از هر چیزی. (منتهی الارب) (اقرب الموارد) (آنندراج): اول وهله؛ ای دفعه. (مهذب الاسماء). || ترس و بیم. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد) (آنندراج). نوبت و کرت. (غیاث اللغات).


وهله

[وَ هَ لَ] (ع اِ) اول از هر چیزی. (منتهی الارب) (اقرب الموارد) (آنندراج). رجوع به وَهلَه و وهلت شود.


وهم

[وَ] (ع مص) رفتن دل به جایی که مراد نبود، و این معنی از حسب نیز آید. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد). رفتن دل به سوی چیزی بی قصد. (غیاث اللغات). || افتادن چیزی در خاطر کسی. (از اقرب الموارد). در دل گذشتن. || گمان بردن. (غیاث اللغات). گمان به...


وهم

[وَ هَ] (ع مص) غلط کردن در حساب. (از اقرب الموارد) (منتهی الارب). غلط کردن. (تاج المصادر بیهقی).


وهم

[وُ هُ] (ع اِ) جِ وهم. (منتهی الارب) (اقرب الموارد). رجوع به وهم شود.


وهمان

[وَ] (اِخ) دهی است از دهستان پائین شهرستان نهاوند. سکنهء آن 980 تن است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج5).


وهم کردن

[وَ کَ دَ] (مص مرکب) تصور کردن. انگاشتن. (فرهنگ فارسی معین) :یعنی چونکه وهم کنی که او هست شد اندر عالم واجب آید... (دانشنامهء علائی ص54). || تصور غلط کردن. پنداشتن. (فرهنگ فارسی معین).


وهمناک

[وَ] (ص مرکب) دارای شک. شاکّ. بدگمان. وهمی و گمان کننده. (آنندراج) :
طبع تو اگرچه وهمناک است
چون من به توام تو را چه باک است.
ابوالفیض فیاضی (از آنندراج).
|| ترسان. ترسنده. || هولناک. مخوف. خوفناک. خطرناک. (آنندراج).


وهمن پیچ

[وَ مَ نِ] (ترکیب اضافی، اِ مرکب) نام گیاهی است طبی که چون زلفی سیاه و مرغول است. (یادداشت مرحوم دهخدا).


وهمنش

[وَ مَ نِ] (ص مرکب)(1) به لغت زند و پازند کسی را گویند که گفتار و کردار و زبان و دل او با حق تعالی راست و درست باشد. (انجمن آرا) (برهان) (آنندراج).
(1) - به منش (از : وه= به «نیک، خوب» + منش)، در اوستا: vohumana، پهلوی: vahumanجمعاً یعنی...



با مهر شما، راه هموارتر می‌شود

 

اگر قافیه‌ها بر دل‌ات نشسته‌اند و نغمۀ این ابزار، لبخند به لبت نشانده... بدان که این تلاش، بی‌هیچ چشم‌داشتی رقم خورده؛ اما نسیم حمایت تو، ادامۀ راه را برای ما هموارتر خواهد کرد.

حمایت از ما

قافیه‌یاب برای اندروید

با خرید نسخه اندرویدی قافیه‌یاب از کافه‌بازار یا مایکت از این پروژه ادبی حمایت کنید.

خرید از بازار خرید از مایکت

ربات تلگرامی قافیه‌یاب

ربات قافیه‌یاب هم‌صدا، ابزاری کاربردی، رایگان و سریع در زمینه ادبیات فارسی برای جستجوی قافیه در تلگرام.

مشاهده ربات

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید
نرم‌افزار فرهنگ عروضی

فرهنگ عروضی هم‌صدا برای اندروید

فرهنگ لغت جامع عروض و قافیه با قابلیت وزن یابی.

گنجور

گنجور مجموعه‌ای ارزشمند از سروده‌ها و سخن‌رانی‌های شاعران پارسی‌گوی است که به صورت رایگان در اختیار همگان قرار گرفته است. برای مشاهده وب‌سایت گنجور اینجا کلیک کنید.

دریای سخن

نرم‌افزار دریای سخن کتابخانه‌ای بزرگ و ارزشمند از اشعار و سخنان شاعران گرانقدر ادب فارسی است که به حضور دوستداران شعر و ادب تقدیم می‌داریم.