ولد

[وَ] (ع اِ) فرزند. (منتهی الارب) (آنندراج) (اقرب الموارد). رجوع به وَلَد شود.


ولد

[وِ] (ع اِ) فرزند. (منتهی الارب) (اقرب الموارد). رجوع به وَلَد شود.


ولد

[وُ] (ع اِ) فرزند. || جِ وَلَد. (منتهی الارب) (اقرب الموارد). || جِ وَلود. (منتهی الارب). رجوع به ولود شود.


ولد

[وَ لَ] (ع اِ) وُلد. وِلد. وَلد. فرزند. (منتهی الارب). بچه. (کشاف اصطلاحات الفنون). فرزند، خواه نرینه باشد خواه مادینه. واحد و جمع در وی یکسان است و گاهی جمع آن اولاد و وِلده و اِلده به کسر هر دو و ولد به ضم آید. (از اقرب الموارد) (منتهی الارب)...


ولد

[وَ لَ] (اِخ) بهاءالدین. رجوع به بهاءالدین (محمد. سلطان العلماء) شود.


ولد

[وَ لَ] (اِخ) دهی است جزء دهستان حومهء بخش صومعه سرا از شهرستان رشت. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج2).


ولدآباد

[وَ لَ] (اِخ) دهی است جزو دهستان دشتابی بخش بوئین شهرستان قزوین. سکنهء آن یکصد تن است. آب آن از دو رشته قنات تأمین میشود و محصول آن غلات، چغندرقند، باغات و شغل اهالی زراعت و صنایع دستی آنان گلیم بافی و جاجیم بافی است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج1).


ولدآباد بزرگ

[وَ لَ با دِ بُ زُ] (اِخ) دهی است جزو دهستان حومهء بخش کرج شهرستان تهران واقع در یک هزارگزی باختری راه کرج به اشتهارد. سکنهء آن 211 تن است. آب آن از قنات و رود کرج تأمین میشود و محصول آن غلات، بنشن، چغندرقند، صیفی، قلمستان و شغل اهالی...


ول دادن

[وِ دَ] (مص مرکب) رها کردن. آزاد کردن. آزاد گذاشتن.
- ول دادن صدا؛ در تداول، آواز خواندن. سر دادن صدا. دادوبیداد کردن. آواز برآوردن. (فرهنگ لغات عامیانهء جمال زاده).
- ولش دادن؛ در تداول، ول دادن. (لغات عامیانهء جمال زاده). رجوع به ول دادن شود.
|| آزاد کردن کسی از زندان.


ولدالزنا

[وَ لَ دُزْ زِ] (ع ص مرکب) زادهء حرام. (غیاث اللغات). حرام زاده. (کشاف اصطلاحات الفنون) (آنندراج). || (اِ مرکب) پروانه ها و کرم ها و دیگر حشرات که در ایام برشکال پیدا میشوند، و به طلوع ستارهء سهیل بمیرند. (آنندراج) (از غیاث اللغات) :
ولدالزناست حاسد منم آنکه طالع من
ولدالزناکُش...


ولدان

[وِ] (ع اِ) جِ ولید. (منتهی الارب) (اقرب الموارد) (آنندراج) (ترجمان علامهء جرجانی ترتیب عادل بن علی). مولودها. کودکان. پسران :
تا بباشند بدین رز در مهمان منند
رز فردوس من است ایشان ولدان منند.
منوچهری.
حوران و غلمان و ولدان بر گرد وی برآمدند. (قصص الانبیاء).


ولدبیگی

[وَ لَ بَ] (اِخ) نام یکی از دهستانهای بخش ثلاث شهرستان کرمانشاهان. همچنین نام طایفه ای است که در آن دهستان سکونت دارند. این دهستان از 22 آبادی تشکیل شده و سکنهء دائمی آن در حدود 3000 نفر است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج5).


ولدبیگی

[وَ لَ بَ] (اِخ) طایفه ای از ایلات کرد ایران است. رجوع به جغرافیای سیاسی کیهان ص63 شود.


ولدکشته

[وَ لَ کُ تَ] (اِخ) دهی است از دهستان خالصهء بخش مرکزی شهرستان قصرشیرین. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج5).


ولده

[وَ لَ دَ] (ع اِ) جِ والد. (منتهی الارب). رجوع به والد شود.


ولده

[وِ دَ] (ع اِ) جِ ولید. (منتهی الارب) (اقرب الموارد) (ترجمان علامهء جرجانی ترتیب عادل). رجوع به ولید شود.


ولدیان

[وَ] (اِخ) دهی است از دهستان ولدیان بخش حومهء شهرستان خوی واقع در 14500 گزی جنوب شوسهء خوی به مرند، دارای 1252 تن سکنه. رجوع به فرهنگ جغرافیایی ایران ج4 شود.


ولدیان

[وَ] (اِخ) نام یکی از دهستان های هفتگانهء بخش حومهء شهرستان خوی که در قسمت جنوبی بخش قرار دارد. موقع آن کوهستانی و هوای آن معتدل و جمعیت آن بالغ بر 10200 تن و از 28 آبادی بزرگ و کوچک تشکیل گردیده است. رجوع به فرهنگ جغرافیایی ایران ج4 شود.


ولذ

[وَ] (ع اِ) تیزی رفتار. || جنبش. (منتهی الارب). || (مص) شتاب کردن در رفتار. || به شتاب جنبیدن. (اقرب الموارد).


ولرم

[وِ لَ] (ص) در تداول، نیمه گرم. آنچه بین گرم و سرد باشد. دارای حرارتی نزدیک به حرارت بدن انسان. توضیح اینکه این صفت را بیشتر برای مایعات و مشروبات گرم به کار میبرند هرچند که ممکن است آن را درمورد غذاهای جامد و دیگر جمادات هم به کار برد....



با مهر شما، راه هموارتر می‌شود

 

اگر قافیه‌ها بر دل‌ات نشسته‌اند و نغمۀ این ابزار، لبخند به لبت نشانده... بدان که این تلاش، بی‌هیچ چشم‌داشتی رقم خورده؛ اما نسیم حمایت تو، ادامۀ راه را برای ما هموارتر خواهد کرد.

حمایت از ما

قافیه‌یاب برای اندروید

با خرید نسخه اندرویدی قافیه‌یاب از کافه‌بازار یا مایکت از این پروژه ادبی حمایت کنید.

خرید از بازار خرید از مایکت

ربات تلگرامی قافیه‌یاب

ربات قافیه‌یاب هم‌صدا، ابزاری کاربردی، رایگان و سریع در زمینه ادبیات فارسی برای جستجوی قافیه در تلگرام.

مشاهده ربات

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید
نرم‌افزار فرهنگ عروضی

فرهنگ عروضی هم‌صدا برای اندروید

فرهنگ لغت جامع عروض و قافیه با قابلیت وزن یابی.

گنجور

گنجور مجموعه‌ای ارزشمند از سروده‌ها و سخن‌رانی‌های شاعران پارسی‌گوی است که به صورت رایگان در اختیار همگان قرار گرفته است. برای مشاهده وب‌سایت گنجور اینجا کلیک کنید.

دریای سخن

نرم‌افزار دریای سخن کتابخانه‌ای بزرگ و ارزشمند از اشعار و سخنان شاعران گرانقدر ادب فارسی است که به حضور دوستداران شعر و ادب تقدیم می‌داریم.