ولم بالا

[وَ لَ] (اِخ) دهی است از دهستان هرازپی بخش مرکزی شهرستان آمل. سکنهء آن 115 تن است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج3).


ولم پائین

[وَ لَ] (اِخ) دهی است از دهستان هرازپی بخش مرکزی شهرستان آمل. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج3).


ولمه

[وَ مَ] (ع اِمص) تمامی چیزی و اجتماع و فراهم آمدن چیزی. (منتهی الارب). تمام الشی ء و اجتماعه. (اقرب الموارد).


ولنجق

[وَ لَ جِ] (اِخ) دهی است از دهستان دیزجرود بخش عجب شیر شهرستان مراغه واقع در 2 هزارگزی خاور شوسهء مراغه به دهخوارقان، دارای 325 تن سکنه. رجوع به فرهنگ جغرافیایی ایران ج4 شود.


ولنجک

[وِ لِ جَ] (اِخ) ناحیه ای به شمال غربی تجریش از توابع شمیران تهران در دامنهء کوه، میان تجریش و اوین.


ولندان

[وَ لَ] (اِخ) دهی از دهستان حومهء شهرستان شهرضای اصفهان. سکنهء آن 520 تن است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج10).


ولندران

[وَ لَ دَ] (اِخ) دهی است از دهستان کلیبر بخش شهرستان اهر واقع در 15 هزارگزی شوسهء اهر به کلیبر دارای 153 تن سکنه. رجوع به فرهنگ جغرافیایی ایران ج4 شود.


ولنده

[وَ لِ دِ] (اِخ) دهی است از دهستان روضه چای بخش حومهء شهرستان ارومیه در مسیر راه ارابه رو ارومیه به موانا، دارای 360 تن سکنه. این ده در دو قسمت واقع شده و به نام ولندهء بالا و ولندهء پائین مشهور است. جمعیت ولندهء بالا 240 تن است. (از...


ولنگ

[وِ لِ / لَ] (ص، از اتباع) رجوع به ولنگ و واز شود.


ولنگار

[وِ لِ] (نف مرکب، ص مرکب) (از: ول + انگار) در تداول، لاابالی. بی قید. بی تربیت. هرزه. ویلان.


ولنگاری

[وِ لِ] (حامص مرکب) حالت و عمل ولنگار. لاابالیگری. سهل انگاری. بی قیدی. (یادداشت مرحوم دهخدا).


ولنگاری کردن

[وِ لِ کَ دَ] (مص مرکب) در تداول، هرزه بودن. ول بودن. ویلان بودن. || سهل انگاری کردن. بی بندوباری کردن.


ولنگ و باز

[وِ لِ / لَ گُ] (ص مرکب، از اتباع) رجوع به ولنگ و واز شود.


ولنگ و واز

[وِ لِ / لَ گُ] (ص مرکب، از اتباع) گَل و گشاد. باز و گشاده. چهارطاق: در را ولنگ و واز گذاشته و رفته بود. || بی حساب وکتاب. بی نظم ونسق. بی ضبط وربط. بی قیدوبند.


ولنی

[وِ] (اِخ) دهی است جزء دهستان اشکور بالا از بخش رودسر شهرستان لاهیجان. سکنهء آن 300 تن است. (فرهنگ جغرافیایی ایران ج2).


ولو

[وَ لَ] (ع حرف ربط مرکب) (از: و، حرف عطف + لو، حرف شرط) و اگرچه. اگرچه.


ولو

[وَ] (اِخ) دهی از دهستان هزارجریب بخش چهاردانگهء شهرستان ساری. سکنهء آن 180 تن است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج3).


ولو

[وِ لَ / لُو] (ص) ولاو. در تداول، متفرق. پراکنده. (یادداشت مرحوم دهخدا). پاشیده. متلاشی.
- ولو شدن؛ پاشیدن از هم. پاشیده شدن. پراکنده گشتن.
- || روی زمین پهن شدن. نقش زمین شدن.


ولوال

[وَلْ] (ع مص) بانگ و فریاد کردن زن. || به ویل دعا کردن. (منتهی الارب) (آنندراج) (اقرب الموارد).


ولوال

[وَلْ] (ع اِ) شدت اندوه. (منتهی الارب). || جغد نر. (منتهی الارب) (اقرب الموارد).



با مهر شما، راه هموارتر می‌شود

 

اگر قافیه‌ها بر دل‌ات نشسته‌اند و نغمۀ این ابزار، لبخند به لبت نشانده... بدان که این تلاش، بی‌هیچ چشم‌داشتی رقم خورده؛ اما نسیم حمایت تو، ادامۀ راه را برای ما هموارتر خواهد کرد.

حمایت از ما

قافیه‌یاب برای اندروید

با خرید نسخه اندرویدی قافیه‌یاب از کافه‌بازار یا مایکت از این پروژه ادبی حمایت کنید.

خرید از بازار خرید از مایکت

ربات تلگرامی قافیه‌یاب

ربات قافیه‌یاب هم‌صدا، ابزاری کاربردی، رایگان و سریع در زمینه ادبیات فارسی برای جستجوی قافیه در تلگرام.

مشاهده ربات

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید
نرم‌افزار فرهنگ عروضی

فرهنگ عروضی هم‌صدا برای اندروید

فرهنگ لغت جامع عروض و قافیه با قابلیت وزن یابی.

گنجور

گنجور مجموعه‌ای ارزشمند از سروده‌ها و سخن‌رانی‌های شاعران پارسی‌گوی است که به صورت رایگان در اختیار همگان قرار گرفته است. برای مشاهده وب‌سایت گنجور اینجا کلیک کنید.

دریای سخن

نرم‌افزار دریای سخن کتابخانه‌ای بزرگ و ارزشمند از اشعار و سخنان شاعران گرانقدر ادب فارسی است که به حضور دوستداران شعر و ادب تقدیم می‌داریم.