ولز

[وِ لِزز / لِ] (اِ صوت) از اتباع جِلِز (جِلِز و ولز). در تداول، حکایت صوت سرخ شدن و سوختن مادهء غذائی بر روی آتش یا در روغن گداخته.
- جلز و ولز کردن؛ آوای سوختن و سرخ شدن مواد غذایی بر آتش یا در روغن گداخته.
- || از ستمی یا...


ولز

[وِ] (اِخ)(1) هربرت جرج (1866 - 1946 م.). مورخ و منتقد و داستان نویس بزرگ انگلیسی.
(1) - Wells, Herbert George.


ول زبان

[وِ زَ] (ص مرکب) کسی که سخن بیهوده گوید. حرف مفت زن. (فرهنگ لغات عامیانهء جمال زاده).


ولس

[وَ] (ع اِمص) نادرستی و فریب. (منتهی الارب) (آنندراج). خدیعه و خیانت. (اقرب الموارد). || (مص) وَلَسان. به شتاب رفتن. (منتهی الارب) (اقرب الموارد) (آنندراج). || خیانت کردن و فریب دادن. (اقرب الموارد). || به کنایه گفتن سخن را. (منتهی الارب) (آنندراج) (اقرب الموارد).


ولسان

[وَ لَ] (ع مص) به شتاب رفتن. (منتهی الارب) (اقرب الموارد). رجوع به ولس شود. || فراخ رفتن شتر. (تاج المصادر بیهقی).


ولستان

[وَ لِ] (اِخ) دهی است جزء دهستان کاغذکنان بخش کاغذکنان شهرستان هروآباد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج4).


ول شدن

[وِ شُ دَ] (مص مرکب) در تداول، آزاد شدن. رها شدن. || افتادن چیزی از دست. || سرگردان و ولگرد شدن. || سقوط کسی یا چیزی (از بالا به پائین). (از فرهنگ لغات عامیانهء جمال زاده).


ولطیه

[وَ لَطْ طیَ] (اِخ) قبیله ای است از بربر. (از معجم البلدان).


ولع

[وَ] (ع اِ) دروغ. (منتهی الارب) (اقرب الموارد).
- ولع والع؛ مبالغه است، چنانکه عجب عاجب. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد).


ولع

[وَ] (ع مص) وَلَعان. سبک و خوار گردیدن. || دروغ گفتن. || ربودن. || ماادری ما ولعه؛ نمیدانم چه چیز بازداشت او را. (منتهی الارب) (اقرب الموارد).


ولع

[وَ لَ] (ع مص) وَلوع. حریص و آزمند گردیدن. (منتهی الارب) (اقرب الموارد). به چیزی سخت دل بستن. (اقرب الموارد). || (اِمص) حرص. (غیاث اللغات). آز :
گشت بی عاطفتی باز شروع
یافت حرص و ولع و جهل شیوع.
ایرج میرزا.
|| فریفتگی. (غیاث اللغات). || (اصطلاح صوفیه) عبارت است از میل قوی و...


ولعان

[وَ لَ] (ع مص) وَلع. سبک و خوار گردیدن. || دروغ گفتن. (منتهی الارب) (اقرب الموارد).


ولعه

[وَ لَ عَ] (ع ص، اِ) جِ والع، به معنی دروغ گوی. (منتهی الارب) (اقرب الموارد).


ولعه

[وُ لَ عَ] (ع ص) مرد آزمند به چیزی بی فایده. (منتهی الارب) (اقرب الموارد) (از مهذب الاسماء).


ولغ

[وَ / وُ] (ع مص) ولوغ. وَلَغان. به اطراف زبان آب خوردن سگ از ظرف یا درکردن زبان خود را در آن و جنبانیدن (و این معنی از باب حسب و سمع نیز آید). (منتهی الارب) (اقرب الموارد). رجوع به ولوغ شود.


ولغان

[وَ لَ] (ع مص) ولغ. ولوغ. به اطراف زبان آب خوردن سگ از ظرف یا درکردن زبان خود را در آن و جنبانیدن. (منتهی الارب) (اقرب الموارد). رجوع به ولوغ و ولغ شود.


ولغونه

[وُ نَ / نِ] (اِ) گلگونه است که غازه و سرخی زنان باشد. (آنندراج) (برهان). رجوع به والغانه و والغونه شود.


ولغه

[وَ غَ] (ع اِ) دلو خرد. (منتهی الارب) (اقرب الموارد).


ولف

[وَ] (ع مص) وِلاف. اِلاف. ولیف. پی درپی درخشیدن برق. (منتهی الارب) (اقرب الموارد).


ولف

[وُ] (اِ) بخور مریم. خبزالمشایخ. (یادداشت مرحوم دهخدا).



با مهر شما، راه هموارتر می‌شود

 

اگر قافیه‌ها بر دل‌ات نشسته‌اند و نغمۀ این ابزار، لبخند به لبت نشانده... بدان که این تلاش، بی‌هیچ چشم‌داشتی رقم خورده؛ اما نسیم حمایت تو، ادامۀ راه را برای ما هموارتر خواهد کرد.

حمایت از ما

قافیه‌یاب برای اندروید

با خرید نسخه اندرویدی قافیه‌یاب از کافه‌بازار یا مایکت از این پروژه ادبی حمایت کنید.

خرید از بازار خرید از مایکت

ربات تلگرامی قافیه‌یاب

ربات قافیه‌یاب هم‌صدا، ابزاری کاربردی، رایگان و سریع در زمینه ادبیات فارسی برای جستجوی قافیه در تلگرام.

مشاهده ربات

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید
نرم‌افزار فرهنگ عروضی

فرهنگ عروضی هم‌صدا برای اندروید

فرهنگ لغت جامع عروض و قافیه با قابلیت وزن یابی.

گنجور

گنجور مجموعه‌ای ارزشمند از سروده‌ها و سخن‌رانی‌های شاعران پارسی‌گوی است که به صورت رایگان در اختیار همگان قرار گرفته است. برای مشاهده وب‌سایت گنجور اینجا کلیک کنید.

دریای سخن

نرم‌افزار دریای سخن کتابخانه‌ای بزرگ و ارزشمند از اشعار و سخنان شاعران گرانقدر ادب فارسی است که به حضور دوستداران شعر و ادب تقدیم می‌داریم.