وفا گستر

[وَ گُ تَ] (نف مرکب)وفاگسترنده. آنکه همواره شرائط وفاداری را به جا آورد. باوفا. وفادار. (ناظم الاطباء). || باصداقت. || مروج دین و معتمد صادق و امین. (ناظم الاطباء).


وفاه

[وَ] (ع اِ) مرگ. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). موت. فوت. رجوع به وفات شود.


وفاهه

[وَ / وِ هَ] (ع اِ) روزمرهء خادم کلیسا. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). وفاهه به کسر واو، وظیفهء وافِهْ [ خادم کلیسا ] . (اقرب الموارد).


وفایی

[وَ] (ص نسبی) منسوب به وفاء. || (حامص) وفاداری و صداقت و نمک به حلالی. ضد بیوفایی. (ناظم الاطباء).


وفایی

[وَ] (اِخ) از جملهء شعرای سلطان مغفور [ سلطان یعقوب خان ] است و شخصی صاحب مروت و وفاست. این مطلع از اوست:
جامهء ماتمیان خلعت نوروز من است
مایهء بزم و طرب بخت بدآموز من است.
(از مجالس النفایس ص301).


وفایی

[وَ] (اِخ) حسین. مؤلف لغت نامه ای به فارسی است.


وفتوک

[وَ] (اِ) پوست ببر و یا پلنگ که بر بالای تخت و مسند می گسترند. (ناظم الاطباء). اما کلمه ظاهراً مصحف دفنوک است. (یادداشت مرحوم دهخدا). رجوع به دفنوک شود.


وفد

[وَ] (ع مص) وفود. وفاده. افاده. به رسولی آمدن نزد کسی. (اقرب الموارد) (منتهی الارب). به رسولی و ایلچیگری پیش کسی رفتن. (غیاث اللغات). پیام آوری. رسالت. || (اِ) بالای کوه و ریگ بلندبرآمده. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء).


وفد

[وَ] (ع اِ) وفود. جِ وافد، به معنی آینده و به رسولی آینده. (اقرب الموارد) (المنجد) (منتهی الارب) (غیاث اللغات). گروه که به نزدیک سلطان روند جهت مهمی. (ترجمان جرجانی ترتیب عادل بن علی).


وفد

[وُفْ فَ] (ع ص، اِ) جِ وافد، به معنی آینده و به رسولی آینده. (اقرب الموارد) (منتهی الارب). رجوع به وفد و وفود شود.


وفر

[وَ] (ع مص) محافظت کردن عرض کسی و دشنام ندادن به وی. (آنندراج) (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد). دشنام ندادن کسی را: وَفَرهُ عرضه. (منتهی الارب). || واپس دادن بخشیدهء کسی را با خشنودی: وفره عطاءه. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب) (اقرب الموارد). || وفاره. وفور. فره. بسیار گردیدن و افزون گشتن...


وفراء

[وَ] (ع ص) پُر. (منتهی الارب) (اقرب الموارد). || توشه دان تمام پوست. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب) (اقرب الموارد). || گوش بزرگ. (منتهی الارب): اذن وفراء؛ گوش بزرگ. (مهذب الاسماء) (اقرب الموارد). || زمین بسیارگیاه تمام نبات. (منتهی الارب) (اقرب الموارد) (ناظم الاطباء).


وفرت

[وَ رَ] (ع اِمص) وفره. فراوانی و بسیاری و کثرت. (ناظم الاطباء). رجوع به وفره شود.


وفرجین

[وَ رَ] (اِخ) دهی است از دهستان چهاربلوک بخش سیمینه رود شهرستان همدان. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج5).


وفره

[وَ رَ] (ع اِمص) فراوانی و کثرت: ارض فی نبتها وفره؛ زمینی که گیاه آن فراوان بود و کم نشده باشد. (ناظم الاطباء). || (اِ) موی مجتمع بر سر یا موی تا نرمهء گوش آنگاه جمه که تا فرود نرمهء گوش رسد آنگاه لمه که به کتف فرودآید. (اقرب الموارد)...


وفره

[وَ رَ / رِ] (اِ) ابزاری است مر جولاهگان را. (ناظم الاطباء).


وفز

[وَ / وَ فَ] (ع اِمص، اِ) شتابی. (منتهی الارب) (آنندراج) (از ناظم الاطباء). || شتاب. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد). ج، اوفاز. (منتهی الارب) (آنندراج). وفاز. (از المنجد). رجوع به وفض شود. || جای بلند. (منتهی الارب) (آنندراج) (اقرب الموارد).


وفس

[وَ] (اِخ) قصبهء مرکز دهستان وفس بخش وفس شهرستان اراک. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج2).


وفس

[وَ] (اِخ) یکی از بخشهای چهارگانهء شهرستان اراک مرکب از سه دهستان وفس، شراء، بزچلو، با 158 آبادی و 77هزار تن سکنه. مرکز بخش، کمیجان است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج2).


وفس

[وَ] (اِخ) نام یکی از دهستانهای سه گانهء بخش وفس اراک با چهار قریه و 6670 تن سکنه. زبان اهالی وفس تاتی است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج2).



با مهر شما، راه هموارتر می‌شود

 

اگر قافیه‌ها بر دل‌ات نشسته‌اند و نغمۀ این ابزار، لبخند به لبت نشانده... بدان که این تلاش، بی‌هیچ چشم‌داشتی رقم خورده؛ اما نسیم حمایت تو، ادامۀ راه را برای ما هموارتر خواهد کرد.

حمایت از ما

قافیه‌یاب برای اندروید

با خرید نسخه اندرویدی قافیه‌یاب از کافه‌بازار یا مایکت از این پروژه ادبی حمایت کنید.

خرید از بازار خرید از مایکت

ربات تلگرامی قافیه‌یاب

ربات قافیه‌یاب هم‌صدا، ابزاری کاربردی، رایگان و سریع در زمینه ادبیات فارسی برای جستجوی قافیه در تلگرام.

مشاهده ربات

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید
نرم‌افزار فرهنگ عروضی

فرهنگ عروضی هم‌صدا برای اندروید

فرهنگ لغت جامع عروض و قافیه با قابلیت وزن یابی.

گنجور

گنجور مجموعه‌ای ارزشمند از سروده‌ها و سخن‌رانی‌های شاعران پارسی‌گوی است که به صورت رایگان در اختیار همگان قرار گرفته است. برای مشاهده وب‌سایت گنجور اینجا کلیک کنید.

دریای سخن

نرم‌افزار دریای سخن کتابخانه‌ای بزرگ و ارزشمند از اشعار و سخنان شاعران گرانقدر ادب فارسی است که به حضور دوستداران شعر و ادب تقدیم می‌داریم.