وقاع

[وَ] (ع اِ) داغ که بر دو کرانهء ران ستور باشد. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء).


وقاعه

[وَقْ قا عَ] (ع ص) مرد غیبت کننده مردم را. (منتهی الارب) (اقرب الموارد). رجوع به وقّاع شود.


وقاف

[وَقْ قا] (ع ص) درنگ و سستی کننده. || بازایستاده و پس پاشونده از کارزار. (منتهی الارب) (آنندراج) (اقرب الموارد).


وقاف

[وِ] (ع مص) مواقفه. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). با کسی فراایستادن در کار یا در جنگ و پیکار. (آنندراج). || ایستادن خواستن. (آنندراج) (منتهی الارب). رجوع به مواقفه شود.


وقام

[وِ] (ع اِ) تیغ. (منتهی الارب) (آنندراج). تیغ و شمشیر. (ناظم الاطباء). سیف. (اقرب الموارد). || تازیانه. || چوب دستی. || رسن. (منتهی الارب) (آنندراج) (اقرب الموارد).


وقاه

[وُ] (ع ص، اِ) خادم کلیسا. (آنندراج) (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد).


وقاهیه

[وَ یَ] (ع اِمص) خدمتگزاری کلیسا. (آنندراج) (منتهی الارب) (اقرب الموارد).


وقایا

[وَ] (ع اِ) جِ اوقیه و وقیه. (از منتهی الارب). رجوع به وقیه شود.


وقایت

[وَ / وِ یَ] (ع مص) وقایه. نگاه داشتن. پاییدن. محافظت کردن. حفظ کردن. || (اِمص) نگاهداشت. محافظت و نگهبانی. حفاظت و نگهبانی و حراست. (ناظم الاطباء).
- وقایت کردن؛ حفظ کردن و نگهبانی نمودن و حراست کردن. (ناظم الاطباء). رجوع به وقایه شود.


وقایع

[وَ یِ] (ع اِ) جِ وقیعه. (منتهی الارب) (اقرب الموارد) (آنندراج) (ناظم الاطباء).
- وقایع العرب؛ ایام حروب و اخبار ایشان. (از منتهی الارب). روزهای جنگ تازیان و داستانهای تازیان. (ناظم الاطباء). اخبار کارزارها. (غیاث اللغات) (آنندراج).
|| در تداول، سرگذشت ها. اتفاقات. رویدادها و حوادث و احوال. (آنندراج). در تداول فارسی...


وقایع نگار

[وَ یِ نِ] (نف مرکب)وقایع نگارنده. اخبارنویس. (آنندراج). کسی که حوادث و اتفاقات عهد پادشاهی را یادداشت و ضبط کند. خبرنگار. (ناظم الاطباء). واقعه نگار. وقایع نویس.


وقایع نگاری

[وَ یِ نِ] (حامص مرکب)شغل و عمل وقایع نگار. شغل و کار وقایع نگار. (ناظم الاطباء). وقایع نویسی.


وقایع نویس

[وَ یِ نِ] (نف مرکب)وقایع نویسنده. خبرنگار. اخبارنویس. (آنندراج). وقایع نگار. کسی که وقایع و سرگذشت سلطنت را می نویسد و ضبط میکند. (ناظم الاطباء). || در زمان صفویه از مصادر و ارباب مناصب مهم به شمار میرفت و در غیبت وزیر اعظم امور مربوط به او را انجام میداد....


وقایع نویسی

[وَ یِ نِ] (حامص مرکب)عمل و شغل وقایع نویس. وقایع نگاری. || منصبی مهم به روزگار صفویه. رجوع به تذکره الملوک و سازمان حکومت صفویه شود.


وقایه

[وَ یَ] (ع مص) نگاه داشتن. (اقرب الموارد) (منتهی الارب) (تاج المصادر بیهقی) (غیاث اللغات) (آنندراج). وقاء. (اقرب الموارد). || (اِمص) حفاظت و حراست و نگهبانی و وقایت. (ناظم الاطباء). محافظت و نگهبانی. || (اِ) آنچه بدان کتاب را نگاه دارند. (اقرب الموارد). مقوای کتاب. (غیاث اللغات) (آنندراج). || قسمی...


وقایه

[وِ یَ] (ع اِ) پناه چیزی. (غیاث اللغات) (آنندراج). هرچه بدان چیزی را نگاه دارند و پناه دهند. (منتهی الارب) (آنندراج) (غیاث اللغات) :
بخت برنا وقایهء عمر است
چشم بینا طلایهء رخسار.خاقانی.
|| (مص) نگاه داشتن. (اقرب الموارد) (منتهی الارب) (تاج المصادر بیهقی) (ترجمان علامهء جرجانی ترتیب عادل بن علی).


وقایه

[وُ یَ] (ع مص) نگاه داشتن. (ترجمان علامهء جرجانی ترتیب عادل بن علی) (منتهی الارب) (تاج المصادر بیهقی) (اقرب الموارد). نگه داشتن. (غیاث اللغات) (آنندراج). وقاء. (از اقرب الموارد). || (اِ) هر چیزی که بدان چیزی را نگاه دارند و پناه دهند. (منتهی الارب).


وقب

[وَ] (ع اِ) مغاکی در سنگ که آب گرد آید در وی. (منتهی الارب) (آنندراج) (از اقرب الموارد). مغاکی در کوه به اندازهء یک قامت که آب در وی گرد آید. (ناظم الاطباء). || چاه مانندی در زمین سخت به اندازهء یک قامت یا دو قامت. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم...


وقبان

[وَ] (ع ص) احمق. ج، وَقْبی. (اقرب الموارد). گول.


وقبه

[وَ بَ] (ع اِ) مغاکی در سنگ که آب گرد آید در وی. (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد) (منتهی الارب) (آنندراج). آبگیر. (مهذب الاسماء). || روزن بزرگ که از آن پرتو آفتاب آید. || چاهک اشکنه که روغن در آن گرد آید. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد) (آنندراج). || (ص)...



با مهر شما، راه هموارتر می‌شود

 

اگر قافیه‌ها بر دل‌ات نشسته‌اند و نغمۀ این ابزار، لبخند به لبت نشانده... بدان که این تلاش، بی‌هیچ چشم‌داشتی رقم خورده؛ اما نسیم حمایت تو، ادامۀ راه را برای ما هموارتر خواهد کرد.

حمایت از ما

قافیه‌یاب برای اندروید

با خرید نسخه اندرویدی قافیه‌یاب از کافه‌بازار یا مایکت از این پروژه ادبی حمایت کنید.

خرید از بازار خرید از مایکت

ربات تلگرامی قافیه‌یاب

ربات قافیه‌یاب هم‌صدا، ابزاری کاربردی، رایگان و سریع در زمینه ادبیات فارسی برای جستجوی قافیه در تلگرام.

مشاهده ربات

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید
نرم‌افزار فرهنگ عروضی

فرهنگ عروضی هم‌صدا برای اندروید

فرهنگ لغت جامع عروض و قافیه با قابلیت وزن یابی.

گنجور

گنجور مجموعه‌ای ارزشمند از سروده‌ها و سخن‌رانی‌های شاعران پارسی‌گوی است که به صورت رایگان در اختیار همگان قرار گرفته است. برای مشاهده وب‌سایت گنجور اینجا کلیک کنید.

دریای سخن

نرم‌افزار دریای سخن کتابخانه‌ای بزرگ و ارزشمند از اشعار و سخنان شاعران گرانقدر ادب فارسی است که به حضور دوستداران شعر و ادب تقدیم می‌داریم.