وضین

[وَ] (اِخ) ابن عطاء، مکنی به ابوکنانه. رجوع به ابوکنانه وضین و رجوع به عیون الاخبار ج 1 ص136 شود.


وط

[وَط ط] (ع مص) بانگ کردن. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد): وطّ المحمل؛ صدا کرد کجاوه. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). وط الوطواط؛ بانگ کرد آن وطواط. (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء).


وطآت

[وَ طَ] (ع اِ) جِ وطئه (وَطأه) : و تلال از وطآت سواران و اسبان پایمال شد. (جهانگشای جوینی). و کوههایی که... از وطآت خیول و جمال شکسته گردن و پایمال گشت. (جهانگشای جوینی). رجوع به وطئه شود.


وطآه

[وَ طَ] (ع مص) نرم و آسان گردیدن. (از اقرب الموارد): صار وطیئاً. (اقرب الموارد).


وطا

[وِ / وَ] (از ع، اِ) گستردنی. وطاء. مقابل غطاء (غطا). آنچه از پوشش که بازافکنند بر چیزی :
نه جامه کبود و نه موی دراز
نه اندر سجاده نه اندر وطاست.ناصرخسرو.
در این خانگه غم مقیم است کاو را
به جز پردهء دل وطائی نیابی.خاقانی.
چون وحش پای بند سپهر و زمین مباش
منگر وطای...


وطاء

[وِ] (ع مص) مواطاه، به معنی موافقت کردن. (منتهی الارب) (غیاث اللغات) (آنندراج) (اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). و قرائت شده است این آیهء قرآن : هی اشد وِطاءً؛(1) بمد، یعنی اشد مواطاتاً، و هی المؤاتاه ای مواتاه السمع و البصر ایاه. (منتهی الارب). || تکرار قوافی کردن در شعر به...


وطاء

[وَ] (ع اِ) زمین پست میان زمین بلند. (از اقرب الموارد) (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). || (به کسر و فتح اول) گستردنی و مهد گسترده شده. خلاف غطاء. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). جامه ای که بر هودج و غیر آن اندازند. (غیاث اللغات). رجوع به وطا شود.


وطاءت

[وَ ءَ] (ع مص) نرم شدن فراش و مرکب و جز آن. (تاج المصادر بیهقی). || (اِمص) وطاءه و وطوءه، اسم است به معنی سهولت و نرمی. (از اقرب الموارد). || پاسپردگی. وطاءه : لشکری که کوه پای وطاءت آن ندارد. (جهانگشای جوینی). پیش از آنک شدت وطاءت که لایحطمنکم...


وطائد

[وَ ءِ] (ع اِ) دیگ پایه ها. (منتهی الارب) (آنندراج) (اقرب الموارد). || قواعد بنا و سرای. (منتهی الارب) (آنندراج). واحد آن وطیده است به معنی دعامه و پایه. (اقرب الموارد).


وطاءه

[وَ ءَ] (ع اِمص) وُطوءه. پاسپردگی. (منتهی الارب) (اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). پایمالی. || (مص) کوفته و نرم و پاسپرده شدن. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب) (آنندراج) (اقرب الموارد).


وطاب

[وِ] (ع اِ) جِ وَطب، و آن مشک شیر است. (منتهی الارب) (آنندراج) (اقرب الموارد). رجوع به وطب شود. || صفرت وطابه؛ یعنی بمرد یا کشته شد. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب) (آنندراج) (اقرب الموارد).


وطاس

[وَطْ طا] (ع ص) شبان. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). راعی. (اقرب الموارد).


وطاق

[وِ] (ع اِ) خیمه. ج، وطاقات. (اقرب الموارد).


وطاقات

[وِ] (ع اِ) جِ وطاق، به معنی خیمه. (از اقرب الموارد).


وطاوط

[وَ وِ] (ع اِ) جِ وطواط. (ناظم الاطباء).


وطاویط

[وَ] (ع اِ) جِ وطواط. (ناظم الاطباء). رجوع به وطواط شود.


وطایس

[وَ یِ] (ع اِ) جِ وطیس، به معنی تنور آهنین، یا عام است. (منتهی الارب) (مهذب الاسماء).


وط ء

[وَطْءْ] (ع مص) سپردن چیزی را زیر پای. (اقرب الموارد) (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). رفتن و پایمال کردن. (غیاث اللغات). || گائیدن زن را. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). || آماده کردن و نرم و آسان گردانیدن. (اقرب الموارد) (منتهی الارب) (ناظم الاطباء): هی اشد وطأ؛ ای قیاماً (منتهی الارب) (ناظم...


وطأت

[وَ ءَ] (ع، اِمص) وطأه. پایمالی. پاسپردگی. || فشارش. تنگی. گرفتگی سخت : سلطان از عراق متوجه بغداد شد با سپاهی که از وطأت ایشان زمین میلرزید. (فرهنگ فارسی معین از سلجوقنامهء ظهیری چ خاور ص20). || (اِ) جای پا. وطأه. رجوع به وطأه شود.


وطأه

[وَ ءَ] (ع اِ) موضع قدم. (از اقرب الموارد). جای قدم. (از منتهی الارب). || (اِمص) تنگی و فشارش و گرفت سخت. (از اقرب الموارد) (منتهی الارب): اللهم اشدد لنا وطأتک علی مضر؛ ای خذهم اخذاً شدیداً. (اقرب الموارد).



با مهر شما، راه هموارتر می‌شود

 

اگر قافیه‌ها بر دل‌ات نشسته‌اند و نغمۀ این ابزار، لبخند به لبت نشانده... بدان که این تلاش، بی‌هیچ چشم‌داشتی رقم خورده؛ اما نسیم حمایت تو، ادامۀ راه را برای ما هموارتر خواهد کرد.

حمایت از ما

قافیه‌یاب برای اندروید

با خرید نسخه اندرویدی قافیه‌یاب از کافه‌بازار یا مایکت از این پروژه ادبی حمایت کنید.

خرید از بازار خرید از مایکت

ربات تلگرامی قافیه‌یاب

ربات قافیه‌یاب هم‌صدا، ابزاری کاربردی، رایگان و سریع در زمینه ادبیات فارسی برای جستجوی قافیه در تلگرام.

مشاهده ربات

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید
نرم‌افزار فرهنگ عروضی

فرهنگ عروضی هم‌صدا برای اندروید

فرهنگ لغت جامع عروض و قافیه با قابلیت وزن یابی.

گنجور

گنجور مجموعه‌ای ارزشمند از سروده‌ها و سخن‌رانی‌های شاعران پارسی‌گوی است که به صورت رایگان در اختیار همگان قرار گرفته است. برای مشاهده وب‌سایت گنجور اینجا کلیک کنید.

دریای سخن

نرم‌افزار دریای سخن کتابخانه‌ای بزرگ و ارزشمند از اشعار و سخنان شاعران گرانقدر ادب فارسی است که به حضور دوستداران شعر و ادب تقدیم می‌داریم.