وجهی سنجاری

[وَ ؟] (اِخ) شاعری است که اشعاری درویشانه دارد. او راست:
مرا چنانکه منم جمله خلق دانستند
ترا چنانکه تویی هیچکس نمیداند.
(مجمع الخواص 241).


وجی

[وَ جا] (ع مص) سوده شدن سم ستور یا سخت سوده شدن آن و فعل آن از باب سمع است. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد). || بخیل یافتن. (منتهی الارب): گویند سألناه فوجیناه؛ یعنی خواستم از وی پس بی خیر یافتم او را. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). || خصی...


وجی

[وَ] (ع ص) سوده سم. (منتهی الارب) (اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). || ناکس بی خیر. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد). بی خیر و بخیل. (ناظم الاطباء).


وجی

[وَ جی ی] (ع ص) بی خیر و بخیل. (ناظم الاطباء).


وجی

[وَجْیْ] (ع مص) بخیل و بی خیر یافتن. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). || خصی کردن. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد). اخته کردن. (ناظم الاطباء). رجوع به وَجی شود.


وجیاء

[وَ] (ع ص) ستور مادهء سوده سم. (منتهی الارب) (اقرب الموارد). شترمادهء سوده سم. (آنندراج). مادیان و دیگر ستور مادهء سوده سم. (ناظم الاطباء).


وجی ء

[وَ] (ع ص) بر وزن امیر، تکهء خصی کرده. (منتهی الارب). اخته کرده: تیس وجی ء؛ تکهء اخته کرده. (ناظم الاطباء).


وجیئه

[وَ ءَ] (ع اِ) گاو ماده. || یک نوع طعامی که از خرما و ملخ کوفته و روغن زیتون یا از پست و خرما ترتیب دهند. (ناظم الاطباء).


وجیب

[وَ] (ع مص) وجب. وَجَبان؛ طپیدن دل. (منتهی الارب) (اقرب الموارد) (تاج المصادر بیهقی) (آنندراج) (المصادر زوزنی).


وجیبه

[وَ بَ] (ع اِ) روزینه و راتب از طعام و جز آن. (منتهی الارب). وظیفه. (اقرب الموارد). روزینه و راتب از طعام و جز آن. وظیفه و وجه گذران از طعام و جز آن. (آنندراج). || بیع و هو ان یوجب البیع علی ان یاخذ البایع من ثمنه بعضاً فبعضاً...


وجیح

[وَ] (ع ص) جامهء سخت بافت. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد) (آنندراج). جامهء سخت و استوار بافته.


وجید

[وَ] (ع اِ) زمین هموار. (منتهی الارب) (اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). ج، وُجدان. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء).


وجیز

[وَ] (ع ص) کوتاه از هر چیزی. (منتهی الارب) (اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). || کلام و سخن کوتاه که به زودی فهم و درک گردد. (دهار) (اقرب الموارد) (منتهی الارب). گویند امر وجیز و کلام وجیز؛ یعنی خفیف و مقتصر. (اقرب الموارد). ملخص. مختصر. (شرح نصاب) (غیاث اللغات). موجز. (مهذب...


وجیزه

[وَ زَ] (ع ص) مؤنث وجیز. ملخص. کوتاه. خلاصه. موجز. رجوع به وجیز شود.


وجیع

[وَ] (ع ص) (ضرب...) ضرب دردناک. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (غیاث اللغات از منتخب) (آنندراج). مولم. آزارنده. الیم. (یادداشت مرحوم دهخدا).


وجیعه

[وَ عَ] (ع ص) موجع و دردناک. (ناظم الاطباء).


وجیف

[وَ] (ع مص) طپیدن و بی آرام گشتن. (منتهی الارب). مضطرب و پریشان شدن. || گرفته شدن و خفقان قلب. (از اقرب الموارد). || به رفتار وجف رفتن شتر. (منتهی الارب). پوییدن ستور. (تاج المصادر بیهقی) (ترجمان علامهء جرجانی ترتیب عادل بن علی). رجوع به وجف و وجوف شود.


وجیل

[وَ] (ع اِ) گو که آب در وی ایستد. (منتهی الارب) (آنندراج) (منتهی الارب). حفره ای که آب در آن گرد آید. (از اقرب الموارد).


وجیل

[وَ] (اِخ) مکانی است نزدیک بصره مقر صاحب زنج. (ابن اثیر ج7 ص82).


وجیم

[وَ] (ع ص) (یوم...) روز سخت گرم. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (آنندراج) (اقرب الموارد).



با مهر شما، راه هموارتر می‌شود

 

اگر قافیه‌ها بر دل‌ات نشسته‌اند و نغمۀ این ابزار، لبخند به لبت نشانده... بدان که این تلاش، بی‌هیچ چشم‌داشتی رقم خورده؛ اما نسیم حمایت تو، ادامۀ راه را برای ما هموارتر خواهد کرد.

حمایت از ما

قافیه‌یاب برای اندروید

با خرید نسخه اندرویدی قافیه‌یاب از کافه‌بازار یا مایکت از این پروژه ادبی حمایت کنید.

خرید از بازار خرید از مایکت

ربات تلگرامی قافیه‌یاب

ربات قافیه‌یاب هم‌صدا، ابزاری کاربردی، رایگان و سریع در زمینه ادبیات فارسی برای جستجوی قافیه در تلگرام.

مشاهده ربات

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید
نرم‌افزار فرهنگ عروضی

فرهنگ عروضی هم‌صدا برای اندروید

فرهنگ لغت جامع عروض و قافیه با قابلیت وزن یابی.

گنجور

گنجور مجموعه‌ای ارزشمند از سروده‌ها و سخن‌رانی‌های شاعران پارسی‌گوی است که به صورت رایگان در اختیار همگان قرار گرفته است. برای مشاهده وب‌سایت گنجور اینجا کلیک کنید.

دریای سخن

نرم‌افزار دریای سخن کتابخانه‌ای بزرگ و ارزشمند از اشعار و سخنان شاعران گرانقدر ادب فارسی است که به حضور دوستداران شعر و ادب تقدیم می‌داریم.