وتیغه

[وَ غَ] (ع اِ) خطا در حجت. (اقرب الموارد) (المنجد).


وتین

[وَ] (ع اِ) رگی که دل بدان آویخته است. (ناظم الاطباء). رگ دل و تن. (بحرالجواهر). رگ دل. (زمخشری). رگ دل که هرگاه پاره گردد صاحبش می میرد. (مهذب الاسماء) (منتهی الارب) (آنندراج). رگی است که با پاره شدن آن صاحبش می میرد و ابن سیده گوید رگی است چسبیده...


وثاء

[وَ] (ع مص) کفته یا معیوب گردیدن دست بی شکستگی استخوان. (ناظم الاطباء) (آنندراج) (منتهی الارب). وَثِئَت یده وثأً و وثاءً و وُثِئَت به طور مجهول نیز به همین معنی است. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء).


وثائر

[وَ ءِ] (ع ص، اِ) جِ وثیره. (منتهی الارب) (آنندراج). زن پرگوشت یا فربه بایستهء همخوابگی. (آنندراج). رجوع به وثیره شود.


وثائق

[وَ ءِ] (ع اِ) جِ وثیقه. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب) (دهار). عهد و پیمان محکم. رجوع به وثیقه شود.


وثائل

[وَ ءِ] (ع اِ) جِ وثیله، به معنی وزغ. (دهار). رجوع به وثیله شود.


وثاءه

[وَ ءَ] (ع اِمص) کفتگی که به گوشت رسد و به استخوان نرسد و گویند دردگینی استخوان بدون شکستگی، و گویند جداشدگی. || (مص) کفته شدن گوشت بی شکستگی. (از اقرب الموارد).


وثاب

[وَثْ ثا] (ع ص) صیغهء مبالغه است از وثوب. بسیار برجهنده. (اقرب الموارد) (ناظم الاطباء).
- ابووثاب؛ کنیه است عقاب و باز شکاری را زیرا که سخت پرواز میکند. رازی گوید ابووثاب آهوست که بسیار جست و خیز دارد. (از اقرب الموارد).


وثاب

[وِ] (ع اِ) تخت. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). سریر. (اقرب الموارد). || گستردنی. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب). فراش. (از اقرب الموارد). || مقاعد. (اقرب الموارد). نشستگاه. (ناظم الاطباء). || (مص) برجستن. مواثبه. (منتهی الارب). || نشستن در لغت حمیر.


وثابه

[وَثْ ثا بَ] (ع ص) سریعه: فرس وثابه. (اقرب الموارد). || زن بسیار برجهنده. (ناظم الاطباء).


وثابه

[وَ بَ] (ع اِ) حمله و یورش. هجوم. (ناظم الاطباء).


وثاجه

[وَ جَ] (ع مص) درشت و دفزک گردیدن و بسیارگوشت شدن. (منتهی الارب) (اقرب الموارد) (آنندراج) (ناظم الاطباء). زفت شدن. (تاج المصادر بیهقی).


وثار

[وِ / وَ] (ع اِ) جِ وثر. رجوع به وثر شود. || جِ وثیر. (ناظم الاطباء). رجوع به وثیر شود. || جِ وثیره. رجوع به وثیره شود. || (اِمص) پاسپردگی. || (اِ) بستر نرم. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). || هرچیز نرم. (ناظم الاطباء).


وثار

[وَ] (ع اِمص) پاسپردگی. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). || (اِ) هر چیز نرم. || بستر نرم. (ناظم الاطباء).


وثاره

[وَ رَ] (ع اِمص) بسیاری گوشت. (منتهی الارب). بسیاری گوشت یا بسیاری پیه. (ناظم الاطباء). ابوزید گوید وثاره کثرت شحم است و وثاجه کثرت لحم است. || (مص) نرم شدن بستر. (تاج المصادر بیهقی) (المصادر زوزنی). نرم و پاسپرده گردیدن. (منتهی الارب). نرم و لین گردیدن و پاسپرده شدن. (ناظم...


وثاق

[وَ] (اِ) خانه. (سروری) (بهارعجم). رجوع به وِثاق و وُثاق شود.


وثاق

[وَ] (ع اِ) هرچیز که بدان چیزی را بندند مانند ریسمان و بند و قید و زنجیر. (ناظم الاطباء) : فشدّوا الوَثاق فاما مناً بعد وَ اما فداءً. (قرآن 47/44).


وثاق

[وِ] (ع، اِ) بند. (مهذب الاسماء) (ناظم الاطباء). بند و قید. (منتهی الارب) (آنندراج از منتخب و لطائف و مدار). || گرفتاری. || معسکر و لشکرگاه. || (مص) مواثقه. عهد و پیمان کردن باهم. (ناظم الاطباء). || (ص) جِ وثیق. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (آنندراج). رجوع به وثیق شود.


وثاق

[وُ] (اِ) خانه. (کشف) (لطایف) (غیاث اللغات). حجره و سرا. این کلمه که در نظم و نثر فارسی آمده و اغلب آن را عربی گمان کنند و به کسر واو خوانند، کلمهء ترکی است به ضم واو. در اصل به معنی خیمه و خرگاه بوده و آن همان است که...


وثاقت

[وَ قَ] (از ع، اِمص) استواری : در وثاقت تحریر و لطف تقریر و دقت نظر بی نظیر. (قاضی نورالله). رجوع به وثاقه شود.



با مهر شما، راه هموارتر می‌شود

 

اگر قافیه‌ها بر دل‌ات نشسته‌اند و نغمۀ این ابزار، لبخند به لبت نشانده... بدان که این تلاش، بی‌هیچ چشم‌داشتی رقم خورده؛ اما نسیم حمایت تو، ادامۀ راه را برای ما هموارتر خواهد کرد.

حمایت از ما

قافیه‌یاب برای اندروید

با خرید نسخه اندرویدی قافیه‌یاب از کافه‌بازار یا مایکت از این پروژه ادبی حمایت کنید.

خرید از بازار خرید از مایکت

ربات تلگرامی قافیه‌یاب

ربات قافیه‌یاب هم‌صدا، ابزاری کاربردی، رایگان و سریع در زمینه ادبیات فارسی برای جستجوی قافیه در تلگرام.

مشاهده ربات

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید
نرم‌افزار فرهنگ عروضی

فرهنگ عروضی هم‌صدا برای اندروید

فرهنگ لغت جامع عروض و قافیه با قابلیت وزن یابی.

گنجور

گنجور مجموعه‌ای ارزشمند از سروده‌ها و سخن‌رانی‌های شاعران پارسی‌گوی است که به صورت رایگان در اختیار همگان قرار گرفته است. برای مشاهده وب‌سایت گنجور اینجا کلیک کنید.

دریای سخن

نرم‌افزار دریای سخن کتابخانه‌ای بزرگ و ارزشمند از اشعار و سخنان شاعران گرانقدر ادب فارسی است که به حضور دوستداران شعر و ادب تقدیم می‌داریم.