وافضیحتاه

[فَ حَ] (ع صوت مرکب)(مرکب از «وا»ی ندبه + منادای مندوب) وای بر این رسوائی. وای از این رسوائی. چه رسوائی بسیار.


وافل

[فِ] (ع ص) رسیده. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). بالغ. (اقرب الموارد): قصب وافل؛ نی رسیده. (از منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). || انبوه. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). وافر. (اقرب الموارد): قصب وافل. (اقرب الموارد) (آنندراج) (ناظم الاطباء).


وافور

(اِ) ابزار تریاک کشی. وافور شاید از کلمهء واپور(1) فرانسه به معنی بخار گرفته شده باشد. (از یادداشت مؤلف).
(1) - Vapeur.


وافور کشیدن

[کَ / کِ دَ] (مص مرکب)تریاک کشیدن.


وافوری

(ص نسبی) کسی که وافور کشد. وافورکشنده. بافوری. تریاکی.


وافه

[فِهْ] (ع ص، اِ) خادم کلیسا. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). در حدیث است: لایغیر وافه(1) عن وفهیته و لاقسیس عن قسیسیته. (از منتهی الارب). نگهبان خانهء نصاری که در آن صلیب است به لغت اهل جزیره و ابن اعرابی گفته است: همان واهف است و مثل اینکه دو لغت...


وافی

(ع ص) وفاکننده به عهد. نگهبان عهد. (از اقرب الموارد). باوفا. راست. صادق. آنکه به شرط و عهد خود وفا کند. (ناظم الاطباء) :
ایا رسم و اطلال معشوق وافی
شدی زیر سنگ زمانه سحیقا.منوچهری.
ز آب تتماجی که دادش ترکمان
آن چنان وافی شده ست و پاسبان.مولوی.
بر عدم باشد نه بر موجود مست
زآنکه...


وافی

(اِخ) (مولانا...) از شعرای همزمان امیرعلیشیر نوائی در قرن نهم که در ترجمهء مجالس النفائس دربارهء وی چنین آمده است: «عطار است و فرزند شهر هرات است و در بیرون درب خوش میباشد و به ملازمت آستان صاحبقران میرسد این مطلع از اوست:
آن چشمهء حیات که یابند جان ازو
جز آب...


وافی

(اِخ) نصربن احمدبن اسماعیل امیر معروف سامانی. رجوع به نصربن احمد سامانی و احوال و اشعار رودکی نوشتهء سعید نفیسی شود.


وافی اصفهانی

[یِ اِ فَ] (اِخ) مصطفی معظم فرزند علیرضا از شاعران قرن سیزدهم و چهاردهم. (از فرهنگ سخنوران دکتر خیامپور).


وافی اصفهانی

[یِ اِ فَ] (اِخ) خلف میرزا جعفر غیرت اصفهانی شاعری که در قرن سیزدهم میزیسته است. (از فرهنگ سخنوران دکتر خیامپور).


وافی الحسب

[فِلْ حَ سَ] (ع ص مرکب) کسی که در شرف و مال و دین و علم و دیگر کمالات کامل باشد. (غیاث اللغات).


وافی اللهآبادی

[یِ اَلْ لاه] (اِخ) محمد عبدالغفور خلف منشی ظهور احمدبن شیخ عبدالواحد. از شعرای فارسی ساکن هند که در قرن سیزده و چهارده هجری میزیسته است. وی در اصل از کاکوری بوده و بعد در اللهآباد سکونت گزیده است. در کودکی پدر و اعمام خویش را از دست داده است...


وافی تبریزی

[یِ تَ] (اِخ) از اصیل زادگان تبریز است. در صغر سن به کسب فضایل و کمال توجه پیدا کرده. حاوی فنون استعداد گشت و در ابتدای جوانی به شعر گفتن توجه نموده و در اندک زمانی به مرتبه شاعری رسید و آوازهء آثارش از آذربایجان به عراق پیچید. در اواخر...


وافی حیدرآبادی

[یِ حَ دَ] (اِخ) سید عبدالرحیم وافی قادری از شعرای ساکن هند معاصر ترک علی شاه ترکی قلندر نورمحلی مؤلف تذکرهء «سخنوران چشم دیده» است. رجوع به سخنوران چشم دیده و فرهنگ سخنوران شود.


وافی دهلوی

[یِ دِ لَ] (اِخ) میرزا حاتم بیگ از شعرای فارسی زبان ساکن هند در قرن دوازده است و صاحب تذکرهء صبح گلشن دربارهء وی چنین آرد: میرزا حاتم بیگ دهلوی نسبت نبیرگی و شاگردی بامیر شمس الدین فقیر دهلوی دارد در غزل «وافی» و در مرثیه «ماتمی» تخلص می آرد....


وافی عنایت

[عِ یَ] (ص مرکب)کامل عنایت. دارای عنایت تمام : و آیت وافی عنایت فضل الله المجاهدین علی القاعدین [ قرآن 4/95 ] مؤید این معنی است. (حبیب السیر ج3).


وافی قندهاری

[یِ قَ دِ](1) (اِخ)محمدهاشم برادرزادهء شاه محمد قندهاری از شعرای قرن دهم. (از فرهنگ سخنوران).
(1) - در تداول امروز بفتح «ق» و کسر «د» و در معجم البلدان به ضم «ق» و «د» است.


وافی کشمیری

[یِ کَ] (اِخ) از شعرای فارسی ساکن هند است که صاحب تذکرهء صبح گلشن دربارهء وی چنین آرد: «محمد طیب کشمیری طیب انفاسش رافع افسرده طبعی و دلگیری است؛ او راست:
فضای آسمان بیتابی دل برنمی تابد
به محشر کشتهء ناز ترا جوش تپیدنها».


وافی هروی

[یِ هِ رَ] (اِخ) وافی عطار از شعرای قرن دهم است. رجوع به مجالس العشاق و فرهنگ سخنوران شود.



با مهر شما، راه هموارتر می‌شود

 

اگر قافیه‌ها بر دل‌ات نشسته‌اند و نغمۀ این ابزار، لبخند به لبت نشانده... بدان که این تلاش، بی‌هیچ چشم‌داشتی رقم خورده؛ اما نسیم حمایت تو، ادامۀ راه را برای ما هموارتر خواهد کرد.

حمایت از ما

قافیه‌یاب برای اندروید

با خرید نسخه اندرویدی قافیه‌یاب از کافه‌بازار یا مایکت از این پروژه ادبی حمایت کنید.

خرید از بازار خرید از مایکت

ربات تلگرامی قافیه‌یاب

ربات قافیه‌یاب هم‌صدا، ابزاری کاربردی، رایگان و سریع در زمینه ادبیات فارسی برای جستجوی قافیه در تلگرام.

مشاهده ربات

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید
نرم‌افزار فرهنگ عروضی

فرهنگ عروضی هم‌صدا برای اندروید

فرهنگ لغت جامع عروض و قافیه با قابلیت وزن یابی.

گنجور

گنجور مجموعه‌ای ارزشمند از سروده‌ها و سخن‌رانی‌های شاعران پارسی‌گوی است که به صورت رایگان در اختیار همگان قرار گرفته است. برای مشاهده وب‌سایت گنجور اینجا کلیک کنید.

دریای سخن

نرم‌افزار دریای سخن کتابخانه‌ای بزرگ و ارزشمند از اشعار و سخنان شاعران گرانقدر ادب فارسی است که به حضور دوستداران شعر و ادب تقدیم می‌داریم.